Thursday, August 28, 2025

حکایتی از ایادی امرالله ، جناب علی اکبر فروتن 🩷*

 Zia Jaberi

🌿🍀🌿



*🩷 حکایتی از ایادی امرالله ، جناب علی اکبر فروتن 🩷*


*ایادی امرالله ، جناب علی اکبر فروتن در خاطراتشان می نویسند 😗


چون پدرم کربلائی محمد‌علی سبزواری به امر مبارک ایمان آورد ، مادر  و جدّه‌ام  که هر دو  مسلمان  و متعصّب بودند ، به کمال شدّت با پدر مخالفت ورزیدند . 

این خصومت به مقامی رسید که جدّه‌ام  نزد مجتهد  اعلم سبزوار رفت  و فتوای قتل یگانه فرزند خود را  که  به عقیدهٔ او کافر  و بی‌دین شده بود  خواست  حتّی ملاقات جناب فروغی  و گفتگو  با مبلّغین بهائی  دیگر در وی  اثر نداشت . 

روزی در سبزوار  یکی از تجّار ارامنه را  به تهمت مباشرت  با زنی مسلمه  در بلوای عامی  به وضع فجیعی کشتند . 

در همان اوان که شهر منقلب  و طغیان مردم  به اوج رسیده بود ،  خلق بی شعور  به منزل ما  هجوم نموده ، پدرم را  بعنوان بابی   کشان کشان  و ضرب زنان  برای فتوا  به خانهٔ مجتهد بردند  تا جسد  یک بابی را  با جسد ارمنی بسوزانند  و ثواب آخرت را  دو چندان نصیب خود سازند . 

مجتهد که مردی سلیم النفس  و متّقی بود ،  از صدور حکم به عذر شبهه  خبط دماغ ، امتناع ورزید  و خلق  بی شعور را  با نصیحت متفرّق ساخت . پدرم پس از رهایی  از چنگال جُهّال  و اوباش  به منزل رفت  و در خانه  دچار تعرّض  و ناسزای مادرش گردید  که چرا  او را نکشتند  و خاندان آنان را  از این عار و  ننگ نجات نداده‌اند . 

این مخالفتها  چندین سال  ادامه داشت  تا آنکه مادرم  شبی در خواب ، امام علیه السلام را  زیارت نمود که  با چهره‌ای نورانی  و دیدگانی نافذ  به او ناظرند . مادرم  سراسیمه  به جانب  امام می رود  تا مراتب خضوع  و خشوع را  بجای آورد ، ولی امام  به مادرم  بانگ می‌زند  که از من دور شو  زیرا تو  از شیعیان  با ایمان ما نیستی ‌. 

مادرم دامان  امام را گرفته ، گریان عرض می کند  قربانت گردم ، من در اجرای  فرائض مذهبی  کوتاهی نکرده‌ام . 

به روضه خوانی  می‌روم  در تعزیهٔ حضرت سیدالشهداء  همیشه شرکت می‌کنم . فرزندانم  پیوسته  در امامزاده‌ها  مشغول مناجاتند ، نذر و نیازم  به جاست ، آخر چه خطایی  از من  سر زده است  که مرا  از خود می‌رانید ؟  امام جواب می دهد  همه اینها که گفتی درست ، ولی چرا شوهرت را  که به قائم  آل محمّد ایمان آورده  و در صراط مستقیم سالک است ، تا این حد می‌آزاری  و هر آن  بنحوی عذابش می‌دهی؟ 

مادرم  در خواب  زار زار  می‌گرید  و از خواب  بیدار می‌شود . صدای گریهٔ مادر  جدّه‌ام را  بیدار می‌کند  و علّت زاری  و بی‌قراری او را  سوال می‌نماید . 

مادرم شرح خوابش را  برای جدّه‌ام  تعریف می‌کند . 

در همان وقت که  بین الطلوعین بوده ، هر دو  به اطاق پدرم  می روند  و ماوقع را می‌گویند . 

پدرم از این حکایت  به فراست در‌می‌یابد  که امام  که با آن شمایل  و اوصاف که  بر مادرم  ظاهر شده ، کسی  جز حضرت عبدالبهاء  نبوده‌ است ، لهذا  به مادرم می گوید  اگر  تو  تصویر امام را ببینی ، خواهی شناخت ؟  بلافاصله  شمایل مبارک را  از لای کتابش  که از ترسِ  غارت مردم  در گنجه خصوصی  گذارده بود ، بیرون آورده  به مادرم  نشان می‌دهد . 

مادرم با قید قسم  می‌گوید  امامی که من  در رویا دیدم  همین ایشان بودند . پدرم  برای چندمین بار  شرح حیات مبارک حضرت عبدالبهاء  و معتقدات  بهائیان  به دیانت اسلام  و برخی از تعالیم مبارک را  برایشان بیان می‌نماید . 

خوشبختانه  در آن سحرگاه  حالت انتباه  به مادر  و جدّه‌ام  دست می‌دهد  و قلبشان  به نور ایمان  روشن گردیده ،  هر دوی آنان  به امر مبارک  ایمان می‌آورند . 

پس از این واقعه  و دیدن  آن خواب عجیب ، مادر  و جدّه‌ام  به جبران مافات  قیام می‌کنند  و به خدمت امرالله  مشغول شده ، منزل ما  پناه‌گاه احبّائی می‌شود  که در منزلشان  امنیت  و راحت نداشتند  و به روزگار سابق پدرم  گرفتار بوده‌اند . 

در آن زمان من پنج ساله بودم .


(حکایت دل ، ص ۴-۱)

🌸🌹🌸🌹🌸

🌿🍀🌿



Saturday, August 16, 2025

متن شعر ترحیم مادر


پوستر ترحیم مادر

مادرم
دیده به سویت نگران است هنوز
غم نادیدن تو بار گران است هنوز
آنقدر مهر و وفا بر همگان کردی تو
نام نیکت همه جا ورد زبان است هنوز


مادر جان یاد آن شبها که ما را شمع جان بودی
میان ناامیدی ها چراغ جاودان بودی
برایت زندگانی گرچه یکسر رنج و سختی بود
بنازم همتت مادر که تا بودی صبور و مهربان بودی


آنکس که مرا روح و روان بود مادرم بود
آنکس که مرا فخر زمان بود مادرم بود
افسوس که رفت از برم آن سایه رحمت
آنکس که برایم نگران بود مادرم بود


آبروی اهل دل از خاک پای مادر است
هرچه دارند این جماعت از دعای مادر است
آن بهشتی را که قرآن می کند توصیف آن
صاحب قرآن بگفتا زیر پای مادر است


چه سازم من که مادر در برم نیست
صفا و سایه او بر سرم نیست
مرا گر دولت عالم ببخشند
برابر با نگاه مادرم نیست


مادرم عشق جهان در پس چشمان تو بود
روزگار خوش ما از رخ خندان تو بود
مادرم بار سفر بستی و ما غافل از این
که کویر دلمان تشنه باران تو بود


رنج بسیار کشیدم که بمانی و نشد
باز بر شاخه ما نغمه بخوانی و نشد
اولین عطر گل باغ تو بودی مادر
همگی خواسته بودند که بمانی ونشد


فلک آخر رُبودی مادر فرزانه ما را
به خاموشی فکندی محفل و کاشانه ما را
ندادنم از چه رو کردی شعار خویش گل چیدن
گل ما چیدی و بر هم زدی گلخانه ما را


گل های بهشت سایه بانت مادر
یک دسته ستاره ارمغانت مادر
دیگر چه کسی چشم به راهم باشد
قربان نگاه مهربانت مادر


شعله ای خاموش گشت و خانه ای بی نور شد
گوهر ارزنده ای پنهان به خاک گور شد
مادری شایسته از این عالم ناپایدار
رخت خود بر بست و از چشم عزیزان دور شد


همی نالم که مادر در برم نیست
صفا و سایه او بر سرم نیست
مرا گر دولت عالم ببخشند
برابر با نگاه مادرم نیست


افسوس که آن همدم دیرینه ما رفت
آن مظهر پاکیزگی و مهر و وفا رفت
او رفت از این جمع و دل جمع شکسته
ای داد فلک، مونس جان و دل ما رفت

السلام علیک یا فاطمه الزهرا

مادرم
گرچه من دیگر نمی بینم گل روی تو را
خاطراتت را در این غمخانه مهمان می کنم
گوهر یکدانه ام ای نازنین مادر من
تا ابد یاد تو را در سینه پنهان می کنم


باورم نیست مادرم رفتی و خاموش شدی
ترک ما کردی و با خاک هم آغوش شدی
خانه را نوری اگر بود ز رخسار تو بود
ای چراغ دل ما از چه تو خاموش شدی


ز هجران تو پرپر می زند دل
ز دل تنگی به هر در می زند دل
چو بلبل در فراق رویت ای گل
به دیوار قفس سرمیزند دل


مادر گمان مبر زخیال تو غافلم
گر مانده ام خموش خدا داند و دلم


در گلستان ادب اموزگارم مادر است
بعد رب العالمین پروردگارم مادر است
من که شاگرد دبیرستان عشق مادرم
اولین معشوق من در روزگارم مادر است


قلبم شده رنجور ز هجران تو مادر
فکرم شده این گونه پریشان تو مادر
هرروز کنم ارزوی روی تو افسوس
دستم شده کوتاه ز دامان تو مادر



Monday, August 11, 2025

گزارش آماری از نقض حقوق جامعه بهائی در ۵ سال گذشته در ایران

 در پنج سال اخیر، ۳۸۸ نفر از شهروندان بهائی توسط نهادهای قضایی مجموعا به ۱۷۹۴۸ ماه حبس (معادل ۱۴۹۵ سال و ۸ ماه) محکوم شدند. که این میزان ۱۷۳۲۴ ماه حبس تعزیری و ۶۲۴ ماه حبس تعلیقی را شامل میشود. شایان ذکر است که ۶۰۱۲ ماه از این میزان توسط دادگاه تجدید نظر صادر شده است. همچنین ۹۱ نفر به پانصد و سه میلیارد و پانصد و ده میلیون تومان جریمه نقدی و ۱۰۳ نفر به محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شدند. به علاوه، ۲۵ نفر به ۶۰۰ ماه تبعید محکوم شدند


گزارش آماری از نقض حقوق جامعه بهائی در ۵ سال گذشته


💥💥💥💥💥– نهاد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، در گزارشی آماری روند برخورد نهادهای امنیتی و قضایی با جامعه بهائی را طی پنج سال گذشته (مرداد ۱۳۹۹ تا مرداد ۱۴۰۴) بررسی کرده است. این گزارش بر پایه گردآوری، تحلیل و مستندسازی ۶۳۶ گزارش منتشرشده توسط هرانا تهیه شده است.


به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، بر پایه داده‌های پنج‌ساله نهاد آمار درباره نقض حقوق بهائیان، دست‌کم ۲۸۴ شهروند بهائی بازداشت و ۲۷۰ نفر به نهادهای امنیتی یا قضایی احضار شده‌اند.


افزون بر این ۴۱۹ مورد تفتیش منزل، ۵۷ مورد ممانعت از فعالیت اقتصادی، ۳ مورد تخریب گورستان، ۲۷ مورد مصادره منزل و اموال، ۱ مورد عدم تحویل پیکر، ۴ مورد ممانعت از دفن اجساد، ۱۰۸ مورد اجرای حکم حبس، ۱۲۷ مورد ممنوع الخروجی، ۹ مورد ضرب و شتم، ۱۰۶ مورد ممانعت از تحصیل، ۱۴۷ مورد محاکمه و ۱۹ مورد بازجویی در نهادهای امنیتی – قضایی به ثبت رسیده است.


در پنج سال اخیر، ۳۸۸ نفر از شهروندان بهائی توسط نهادهای قضایی مجموعا به ۱۷۹۴۸ ماه حبس (معادل ۱۴۹۵ سال و ۸ ماه) محکوم شدند. که این میزان ۱۷۳۲۴ ماه حبس تعزیری و ۶۲۴ ماه حبس تعلیقی را شامل میشود. شایان ذکر است که ۶۰۱۲ ماه از این میزان توسط دادگاه تجدید نظر صادر شده است. همچنین ۹۱ نفر به پانصد و سه میلیارد و پانصد و ده میلیون تومان جریمه نقدی و ۱۰۳ نفر به محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شدند. به علاوه، ۲۵ نفر به ۶۰۰ ماه تبعید محکوم شدند.