Friday, October 4, 2024

بعضی رموز کلمات نزولی در لوح مبارک احمد


Zia Jaberi

بعضی رموز کلمات نزولی در لوح مبارک احمد 

با تشكر از استاد عاليقدر جناب حبيب الله حسامي در باره شرحي جامع از بعضي از رموز كلمات نزولي در لوح مبارك احمد عربي :


🐥 در جواب دوستی که از ایرادات بلوح احمد پرسش کرده بود ،

درباره آیات و مطالب این لوح مبارک بحث های فراوان شده و بعضی از معاندین ایرادهای نابجا گرفته اند از جمله : کسروی که مردی دانشمند و لغت شناس بوده و به چند زبان آشنائی داشته و عضو انجمن زبان دانان سلطنتی بریطانیا بود و کتابهای زیادی در مواضیع مختلف طبع و نشر نموده درباره معنی کلمه " ورقة " در ابتدای لوح احمد دچار اشتباه شده و " ورقة " را که مونث ورقا به معنی کبوتر می باشد با ورق به معنی برگ درختان اشتباه گرفته و با لحنی استهزا آمیز که در خور دانشمندی چون او نیست می گوید که چگونه برگ درخت بر شاخه درخت کنار می خواند در حالیکه می دانیم ورقا به معنی کبوتر . در تشبیه به روح ، روح قدسی و هر یک از مظاهر مقدسه الهیه ، اطلاق شده است . این کلمه در هیچ یک از آیات قرآن به کار نرفته است . ولی در امر مبارک و آثار هیاکل مقدسه ، به کرات آمده است . مقصود از ورقا در آثار حضرت بهاءالله در اکثر موارد ، نفس مقدس خودشان می باشد .

در این لوح می فرمایند :

"... کذلک یذکرکم الورقا فی هذا السجن و ما علیه الا البلاغ المبین " ورقاءالبقا ، ورقاءالعز ، ورقا معنوی ،

ورقاء الاحزان ، و ترکیبات دیگر این کلمه در مواضع و مقامات مربوطه ، همگی کنایه از مظهر مقدس الهی است .

افنان به معنی شاخه ها و مفرد آن فنن می باشد . حضرت بهاءالله ، منتسبین به حضرت اعلی را افنان نامیدند که عبارتند از فرزندان و اعقاب سه دائی حضرت نقطه اولی و دو برادر حرم مبارکشان .

این کلمه افنان فقط یک بار در سوره رحمن آیه 48

در قرآن آمده است . سدر یا سدره نام درختی است محکم و بلند و شبیه سرو که ارتفاعش تا 40 متر و عمرش تا سه هزار سال می رسد و به آن درخت سلیمان نیز می گویند .

گفته می شود اعراب قدیم برای راهنمائی ، کنار جاده ها ، درخت می کاشتند و آخرین درخت را که نشانه انتهای جاده بود ، سدرة المنتهی می نامیدند .

در عقاید اسلامی ، سدرة المنتهی درخت سدری است که در آسمان هفتم یا در اقصای بهشت واقع است که گویند علم اولین و آخرین به آنجا منتهی می شود و از آن نمی گذرد .

کلمه " سدر " یا سدره " هر یک 2 بار و جمعاً 4 بار در قرآن آمده اند .

در آیه 14 سوره نجم ، به " سدرة المنتهی" اشاره شده است که تجلی الهی بر آن واقع شد و در اسرار الآثار آمده است که پیامبر یک بار دیگر نزد آخرین سدر ، فرشته جبرئیل را دید .

و از نظر تفسیر و تاویل معنوی ، تشبیه مظاهر مقدسه الهیه به اشجار می باشد . در فرهنگ تلمیحات آمده است که در شب معراج ، جبرئیل به همراه پیامبربود . به جائی رسیدند که جبرئیل نتوانست از آن جلوتر رود و پیامبر به ناچار بقیه راه را به تنهائی رفت .

اين مرز را " سدرة المنتهی " گویند .

کلمه " سدره " در آثار هیاکل مقدسه بهائی و علی الخصوص در آثار حضرت بهاءالله ، بسیار استفاده شده است و مراد از آن مظهر الهی است . هیکل مبارک در بیاناتی چنین می فرمایند : " تالله قد اثمرت سدرة البهاء فی هذا الرضوان الذی ظهر هیکل التربیع فی هیئة التقلیث ..."

" قد سکن الغلام فی سجن عکا ... هذه سدرة الله طوبی لمن تقرب الیها ... " مقصود از " سدرة المنتهی نیز در امر مبارک ، حضرت بهاءالله می باشند .

جمال قدم در بیانی می فرمایند : " هذا یوم فیه تنادی سدرة المنتهی و تقول یا قوم انظروا اثماری و اوراقی ... " هیکل مبارک در این لوح به سدرة البقا اشاره می فرمایند .

و تغنی از مصدر غن - یغن در باب تفعیل به معنای با صوت خواندن ، با آواز و آهنگ خواندن ، مدح یا هجو کردن و غنی کردن می باشد . این فعل در هیچ یک از آیات قرآن نیامده است .

در اکثر آثار امر مبارک ، فاعل فعل فوق ، کلمه

" ورقا " است . ولی از " حمامه " و " دیک " نیز به عنوان فاعل این فعل ، استفاده شده است .

" دیک " به معنای خروس و دیک العرش در قصص قدیمه به معنی خروس عرشی آسمانی ملکوتی است و گویند چون به آواز آید ، همه خروسان زمین بخوانند . از طرفی کنایه از مظهر امرالله است . این کلمه در قرآن به کار نرفته است . اصولا خروس در عرفان اسلام مانند دین زرتشتی ، اشاره به بشارت صبحگاهی و ظهور خورشید الهی و حامل سروش و مژده آسمانی بوده است .

در امر مبارک نیز منظور از " دیک العرش " حضرت بهاءالله می باشند .

ایشان در بیانی می فرمایند :

"... قد استقر جمال القدم على عرش إسمه الاعظم و دیک العرش امام الوجه یتغنی باحسن النغمات و یترنم بابدع الترنمات ... " یکی از مشهورترین کارهای جناب مشکین قلم ، ترکیب و ترسیم خروسی است که نام مبارک یا بهاءالابهی را در خود گنجانده است و این خروس ، مظهر همان مرغ بهشتی ، دیک البقاء ، دیک عرشی ، ورقة الفردوس و حمامه قدسی است .

در این بیان ، حضرت بهاءالله راجع به نفس مبارک خودشان می فرمایند که ورقا بر شاخه های سدره ، نطق

می نماید و خروس عرشی بر شاخه های درخت آواز

می خواند .

مقصود از تمام این عبارات اشاره به ظهور مبارکشان و نزول آیات و آثار الهیه از جانب ایشان می باشد .

در مورد لفظ ورقة نیز حضرت اشراق خاوری در کتاب اقداح الفلاح جلد 1 صفحه 63 چنین مرقوم داشته اند . کلمه ورقة بفتح اول و ثانی به معنی برگ درخت است و بفتح اول و سکون ثانی ورقة و بفتح اول و کسر ثانی ورقة به معنی درخت پر برگ است بشرحی که در فرهنگ جامع تصریح شده است و نیز ورقة به فتح اول و سکون ثانی به معنی پرنده خوش آواز و کبوتر است و همه این معانی صحیح است ، یکی از احبای الهی از حضور حضرت عبدالبهاء در این خصوص سئوال کرده .

می فرمایند : می توان ورقة را به هر دو وجه تلاوت کرد یعنی هم به فتح اول و فتح ثانی ورقة و هم به فتح اول و سکون ثانی ورقة و مقصود آنستکه اگر ورقة به فتح اول و ثانی خوانده شود یعنی برگ درخت فردوس که اشاره به شجره طوبی است که کنایه از مظهر امرالله است که آیات الهی از لسان مقدسش به سمع مردم می رسد و در حدیث است که از هر برگ شجره طوبی نغمه موزون بگوش اهل جنت می رسد مقصود از اهل جنت مومنین به مظهر ظهورند که از لسان شجره طوبی مظهر امرالله آیات الهیه با نغمه های موزون به سمع آنان

می رسد و اگر به فتح اول و سکون ثانی خوانده شود به معنی طیر الهی و کبوتر فردوس است یعنی مظهر امرالله که آیات الهیه را تغنی می فرماید و از او به ورقا و ورقة که دارای تاء وحدت است تعبیر شده ،

در اصطلاح حکما و عرفای محققین از حقایق مجرده به ورقا تعبیر شده از جمله شیخ الرئیس ابوعلی سینا

( 372 هجری قمری -427 ) در قصیده عینیه خود از نفس ناطقه مجرده به ورقا تعبیر فرموده است قوله :

هبطت الیک من المحل الارفع

ورقاء ذات تعزز و تمتع

باری در همه حال مقصود در آیه مبارکه از ورقة الفردوس مظهر مقدس امر است که آیات الهیه را تلاوت

می فرماید و مردم نغمات الهیه را از شجر ظهور استماع می کنند چنانکه حضرت موسی علیه السلام نیز ندای الهی را از شجره مبارکه استماع فرمود .

و اینکه ایراد گرفتند که چرا تغن فرموده با آنکه باید تغنی باشد . باید دانست که در لغت عرب برای آواز از هر موجودی لغتی خاص است فی المثل نعره شیر را زئیر گویند چون کبوتر در هنگام آواز غنه دارد یعنی آوازش از بینی است لهذا گفته اند غن و تغن و . و . و .

چون در آغاز لوح مبارک ذکر ورقة شده که به معنی کبوتر است لفظ خاص آواز او را که در لغت مصطلع بین اعراب است ذکر فرموده اند و این خود از لوازم فصاحت کلام است و اما اگر ورقة را به معنی برگ بگیریم استعمال تغن از راه مجاز است به این معنی که برگ را تشبیه به ورقا فرموده و این استعاره تخیلیه است و بعد لازمه ورقا را که آواز است برای برگ ذکر فرموده و این استعاره بالکنایه است و این همه از آثار فصاحت کلام است که در فن بیان و معانی درباره بلاغت و فصاحت تدوین شده است و حضرت بهاءالله در مقامات بسیار از خود به ورقا الهی و امثاله تعبیر فرموده است از جمله قوله تعالی است :

" لولاه ما تغردت ورقا الامر علی الافنان "



No comments:

Post a Comment