Tuesday, December 10, 2013

ظلم جمهوري اسلامي ايران در حق بهائيان و موضوع رفع اتهام از آنان در سال 1359


ظلم جمهوري اسلامي ايران در حق بهائيان و موضوع رفع اتهام از آنان در سال 1359




به بيان قاطع رياست عالي ديوان عدالت كشور و دادستان كل كشور:
اتهامات جمهوري اسلامي ايران به بهائيان جعلي و ساختگي بوده و گمان توطئه در جعل آنها نيز وجود داشته است.



اشاراتي به رئوس مظالم وارد بر بهائيان درسال 1359 توسط جمهوري اسلامي ايران:

توهين و تحقير و تهديد و ارعاب و حمله و هجوم و ايراد ضرب و جرح و زجر و شكنجه واجبار به تبري و ترك عقيده به صد ها صورت دلخراش. حرق و تخريب منازل و محل كسب و محصولات كشاورزي، وتخريب گورستان هاي بهائي و قطع اشجار باغات و غارت احشام و اموال و تصرف ما يملك بهائيان و اخراج آنها از محل سكونت. نبش قبور و جلو گيري از دفن اموات و بركناري هزاران نفر از كارمندان و كاركنان و كارگران صديق بهائي از نيروهاي مسلح و دوائر دولتي و مؤسسات وابسته به دولت و شركت ها و مؤسسات خصوصي بدو ن هيچگونه تقصير و بدون مجوز قانوني
غصب وتملك و مصادره اماكن متبركه بهائي و كليه مستملكات و موقوفات متعلق به جامعه بهائي از قبيل اماكن متبركه بهائي ، حظائر قدس ، بيمارستان، خانه هاي سالمندان و بينوايان، حمام ها و گورستان ها و شركت هائي كه به تناسب كار مسئول اداره اين املاك بوده اند در كليه نقاط ايران بدون هيچگونه مجوز شرعي و قانوني ( اينها املاكي بود كه بهائيان متجاوز از صد سال تدريجاً با خلوص نيت و طيب خاطر خريده و براي احتياجات مختلف جامه بهائي تقديم نموده بودند)
تخريب بيت منسوب به حضرت باب.
ضبط و مصادره شركت نونهالان متعلق به هزاران بهائي
منع مراوده و معامله با بهائيان در بسياري از نقاط ايران
جلو گيري از صدور شناسنامه براي نوزادان بهائي
غير قانوني كردن ثبت ازدواج هاي بهائي
ربودن چهارده نفر از افراد امين و خدمتگزار جامه بهائي
منجمله اعضاء منتخب محفل ملي بهائيان ايران و سر به نيست كردن آنها
اعدام نفوسي از بهائيان در شهر هاي طهران، تبريز، يزد، مياندوآب ، مهاباد ، شيراز، اروميه، بيرجند، و رشت و حمله و هجوم و ترور و قتل عده اي از آن ها منجمله ترور پرفسور منوچهر حكيم كه عمرش مشحون از خدمات علمي و انساني به اين آب وخاك بود و قتل بانوي بي دفاعي در منزلش به فجيع ترين وضعي...
  
 بيانيه جامعه بهائيان ايران :
http://www.mediafire.com/view/2t44ttephgjeaqg/بيانيه%20جامعه%20بهائيان%20ايران%20-.pdf




از: بيانيه جامعه بهائيان ايران
.. ابتداء بهائيان را به اتهام جاسوسي و كمك و ارسال وجه به اسرائيل به جوخه اعدام سپردند و متعاقباً به اتهام جاسوسي و دريافت كمك از اسرائيل اعدام نمودند و همچنين در قسمت " ب " كه از قول سپاه پاسداران انقلاب اصفهان نقل شد ملاحظه كردند كه موضوع دائره اسقفي را از عوامل مؤثر كودتا قلمداد كرده اند و بعد، در قسمت " د " مشاهده فرموديد كه حاكم شرع يزد در حكم صادره مبني بر اعدام هفت نفر از بهائيان (يزد) علاوه بر اتهام جاسوسي و دريافت وجه از اسرائيل آنان را به باستناد مدارك دائره اسقفي از افرادي كه در كودتاي شوم اخير امريكا در ايران دست داشته اند قلمداد كرده و در آخر ملاحظه كرديد كه به بيان قاطع رياست عالي ديوان كشور و دادستان كل انقلاب اسلامي، كليه اين مدارك و مستندات، جعلي و ساختگي بود و حتي گمان توطئه اي در جعل آنها را نيز بيان نمودند و خلاصه آنكه ملاحظه ميكنيد تازيانه اي نبود كه بر پيكر ستمديده افراد اين جامعه نواخته نگرديد و زهري نبود كه به ايشان چشانيده نشد و مصيبتي نماند كه بر آنان وارد نساختند.

اينك كه جعلي بودن مدارك و مستندات احكام اعدام صادره محرز شده و واهي بودن اتهام محرز گرديده، مسئول اعاده حيثيت و جبران خسارت اين كشار هاي درد ناك كيست؟
چه كسي مسئول جبران صدمات روحي كشنده اي است كه از اين فاجعه بر خانواده كشته شدگان و اين جامعه وارد گشته است؟
از اين همه كشتار و مظالم وارده و آزار هاي كُشنده ، ناله عدل بلند است و فغان انصاف به اوج آسمان رسيده، خون پاك اين نفوس بيگناه دامان فلك را رنگين نموده و آه حسرتِ قلوبِ اهل و عيالشان چون شعله سوزان، بجان جهان و جهانيان آتش زده و حنين و ناله كودكان و زنان و مردان سالخورده تمامي بهائيان بلكه كافه اهل عالم را بفرياد و فغان آورده و از هر گوشه جهان نداي اعتراض بلند شده ...


 بيانيه جامعه بهائيان ايران :
http://www.mediafire.com/view/2t44ttephgjeaqg/بيانيه%20جامعه%20بهائيان%20ايران%20-.pdf





مختصري از بزرگترين مقدار ظلم و شكنجه و خواري بر بهائيان ايران، به نقل از بيانيه 1359 جامعه بهائيا ن ايران ، صفحات 13-6

1- توهين، تحقير، تهديد و ايجاد ارعاب با استفاده از مجلات و روزنامه جات و شب نامه ها ( احرار – اخگر) و ديگر وسائل ارتباط جمعي اعم از راديو و تلويزيون و وارد ساختن هرگونه اتهام و بهتان.

2- حمله و هجوم و ايراد ضرب و جرح و زجر و شكنجه عليه بهائيان در اكثر نقاط ايران .

3 – اجبار به تبرّي و ترك عقيده به صد ها صورت دلخراش از جمله در وادقان كاشان پس از ايذاء و اذيت و متواري ساختن معدودي از ايشان باقيمانده بهائيان را به آغل گوسفندان در كوهي برده و با روشن كردن هيزم درب آن را مسدود و در حاليكه ايشان از دود حاصله نزديك به موت بودند آنها را براي اجبار به ترك عقيده به مسجد مي برند.

4 – حرق و تخريب منازل ، محل كسب محصولات كشاورزي ، احشام ، و گورستان هاي بهائي و قطع اشجار و غارت اموال و تصرف ما يملك بهائيان و اخراج ايشان از محل سكونت ونبش قبور و جلو گيري از دفن اموات از جمله در فتح آباد وادقان ،جوشقان، جاسب و يحيي آباد كاشان ، ده بيد همت آباد،  كوشكك و آباده فارس، حصار نامق و نوك، خونيك و بشرويه از توابع مشهد و بيرجند. منشاد، رستاق، بنادك سادات و تفت در يزد ، آقچه لو ، كوشك آباد، ساري قميش، امزاجرد ، اوش تپه، چپق لو، جمشيد آباد، شيخ جان و لالجين، از توابع همدان . پيرانشهر و مياندوآب و سنگسر (مهدي شهر) و شهسوار( تنكابن) ، بهنمير، عرب خيل، بابلسر، ماهفروزك گرگان، گرمدره، خادم آباد هفت جوي، كرج طهران و ده ها نقطه ديگر كه ازجمله تنها در " كتا " واقع در بوير احمد اصفهان  بالغ بر دو هزار نفر از بهائيان ساكن آن ده را از محل اقامتشان اخراج و در كوه و دشت به مدت چندين ماه متواري كرده و كليه اموال و احشام و محصولات زراعتي ايشان را بغارت برده اند.

5- در شهر هائي نظير تبريز، يزد، همدان، شيراز، آباده، طهران ، كرج، گنبد كاووس، كرمانشاه، نطنز، دزفول، زاهدان، شهميرزاد و سنگسر ( مهدي شهر) از نفوس بيگناه بهائي سلب آزادي كرده و بدون اثبات تقصير و صرفا ًبر مبناي وارد ساختن اتهامات واهي و بهائي بودن، ايشان را توقيف و زندان نموده اند.

6 – هزاران نفر از كارمندان و كار كنان صديق بهائي را از نيرو هاي مسلح و دوائر دولتي و مؤسسات وابسته به دولت و شركت ها و مؤسسات خصوصي بدون هيچگونه تقصير و بدون مجوز قانوني و صرفاً به جهت داشتن عقيده بهائي از كار بر كنار نموده اند از جمله وزير بهداري وقت با صدور بخشنامه اي به شماره 756( 10/10/59) دستوري مبني بر پرسش كتبي از عقايد افراد بهائي و اخراج دسته جمعي ايشان از كادر  وزارت بهداري داد كه نسخه اي  از جوابيه جامعه بهائي در دفاع از اين دستور غير قانوني براي ملاحظه دوستداران حق و عدالت پيوست اين نامه است .

7 – اماكن متركه و تاريخي بهائي و كليه مستملكات و موقوفات متعلق به جامعه بهائي از قبيل اماكن متبركه بهائي ، حظائر قدس ، بيمارستان، خانه هاي سالمندان و بينوايان ، حمام ها گورستان هائي و شركت هائي كه به تناسب كار مسئول اين املاك بوده اند را در كليه نقاط ايران بدون هيچگونه مجوز شرعي و قانوني تملك و تصرف و مصادره كرده اند و اينها املاكي است كه بهائيان متجاوز از صد سال است تدريجا ًبا خلوص نيت و طيب خاطر خريده و براي احتياجات مختلف جامعه بهائي تقديم نموده است .

8 – بيت منسوب به حضرت باب را كه از اول مقاماتِ مورد توجه بهائيان جهان است  و همه ساله تعداد زيادي از بهائيان جهان نيز به زيارت آن ميشتافتند منهدم و خراب نمودند.

9- شركت نونهالان كه سهام آن متعلق به هزاران نفر بوده و حدود 63 سال پيش تأسيس و ثبت گرديده بعلاوه اموال صد ها نفر از بهائيان ديگر را ضبط و مصادره نموده اند . در مورد مصادره اموال جامعه بهائي و شركت نونهالان كه سهام آن اكثراً متعلق به افراد بهائي است لازم به توضيح است كه اين اموال بدواً تصرف گرديده و سپس بنا بر آنچه در مقدمه حكم صادره ذكر شده بر مبناي گزارش كسي كه ظاهراً از طرف بنياد مستضعفان مسئول اداره آن گرديده بود حكم مصادره اش در تاريخ 16/8/58 بوسيله شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامي صادر شده كه البته اين حكم داراي چنان محتوائي است كه نه تنها براي بهائيان بلكه براي هر منصفي ملاحظه آن موجد حيرت و تعجب ميگردد از جمله ا ينكه حكم بر مبناي گزارش شخصي كه خود مدعي تملك اموال جامعه و بهائيان است صادر شده و مالك اين املاك كه جامعه بهائي يا افراد بهائي بوده اند هيچگونه دخالتي در رسيدگي نداشته اند و اجازه كوچكترين دفاعي به ايشان داده نشده است و ديگر اينكه در حكم  صادره مرقوم شده " مسلم است شركت هاي نامبرده از ابتداء بمنظور تقويت پايگاه هاي صهيونيسم بين الملل در ايران تأسيس گرديده " و حال آنكه نه تنها ديانت بهائي بشرحي كه گذشت نمي تواند با صهيونيست مرتبط باشد بلكه از آن جهت كه اگر كمتر دقتي در ملاحظه اسناد مالكيت اين شركت ها معمول ميگرديد ملاحظه ميشد كه كثيري از اين املاك ده ها سال قبل از شناخت حكومت اسرائيل در مالكيت جامعه بهائي بوده و بسياري از اماكن متبركه بهائي سابقه خريدشان مربوط به قريب پنجاه تا صد سال قبل است و شركت نونهالان 63 سال پيش تأسيس شده و حال آنكه اسرائيل حدود 32 سال پيش بر اساس اعلاميه بالفور شناخته شده است و صدور حكم بر مبناي اين اتهام جاي نهايت تأسف است و در اين مورد جامعه بهائي مطمئن است كه بزودي روزي خواهد رسيد كه اولياء محترم امور اين كشور تحمل ورود چنين مظالمي را بر دوش محاكم قضائي و عدالت اصيل اسلامي و نفوس ستمديده بهائي نخواهند كرد و حكم به استرداد اين املاك و اموال كه مِن غير حق و بدون هيچگونه مجوز قانوني و ثبوت تقصير و حتي برخلاف دستورات مؤكد امام خميني و نخست وزير وقت به مصادره آن اقدام شده صادر خواهند نمود.

10- در بسياري از نقاط هر گونه مراوده و معامله را با بهائيان منع كرده و بهائيان را از خريد و فروش مايحتاج روزمره و نقل وانتقال اموال و املاك وحتي رفتن به حمام و سوار شدن( به) اتوبوس ( را) ممنوع ساخته اند و در بعضي از مدارس كودكان بهائي را از رفتن به مدرسه محروم كرده اند.

 11 -  در بعضي نقاط از صدور شناسنامه براي نوزادان بهائي جلوگيري نموده اند و ثبت وقايع ازدواج و طلاق بهائي را با صدور بخشنامه اي غيرقانوني ممنوع اعلام كرده اند .
12 – چهارده نفر از افراد امين و خدمتگزار جامعه بهائي را كه در بين ايشان اعضاء منتخب محفل ملي بهائيان ايران نيز ميباشد ربوده اند و در محلي دور از انظار مخفي و زنداني ساخته و خانواده ايشان را ماتم زده و قلوب بهائيان ايران و جهان را نگران و مضطرب ساخته اند و با اين عمل نه تنها پشت پا به كليه حقوق انساني زده اند بلكه مقررات قانون اساسي جمهوري اسلامي را نيز در مورد لزوم آزادي افراد ناديده گرفته اند .


13 – در شهر هاي طهران، تبريز، يزد، مياندوآب، مهاباد، شيراز، اروميه، بيرجند، و رشت نفوسي از بهائيان را با وارد ساختن اتهامات واهي به جوخه اعدام سپرده و تعدادي را نيز بر اثر حمله و هجوم و ترور بقتل رسانيده اند از جمله در نوك بيرجند زن و شوهر بهائي را به صندلي بسته و زنده به آتش كشيده اند و اخيرا پرفسور منوچهر حكيم را كه عمرش مشحون از خدمات علمي و انساني به اين آب و خاك بود ترور نمودند و بانوي بي دفاعي را در منزلش به فجيع ترين وضعي به قتل رساندند.                      

 در اين مورد جهت استحضار ناگزير از بيان و مقايسه اجمالي چند مدرك و مستند است كه برمبناي آن مبادرت به صدور حكم شده و بر اثر آن نفوسي بيگناه را بجوخه اعدام سپرده اند  و نهايتاً جعلي بودن مستندات حكم به ثبوت رسيده  باشد كه اولياء امور بر صدق اظهارات بهائيان و بي اساس بودن اتهاماتي كه عليه اين جامعه وارد ميشود بيشتر واقف گردند و هم قضات محترم دادگاههاي شرع  با دقت و بينظري هرچه بيشتر بر استحكام مباني قضا و اصالت آن بيافزايند و از صدور احكام بي پايه ايكه خانداني را بر باد ميدهد  و مآلاً نتيجه اي جز حصول عذاب وجدان و بروز سخط الهي در پي ندارد بپرهيزند .

الف – نظر فرمائيد به صفحه 12 روزنامه اطلاعات منتشره در تاريخ 24/4/59 مربوط به اعدام دو تن از از بهائيان مشهور تبريز كه عيناً نقل ميشود :

يدالله استاني و دكتر سمندري هر دو بهائي و بجرم همكاري با ساواك ، جاسوسي براي اسرائيل ، سركوبي مردم و ارسال پول و اطلاعات به اسرائيل !  توضيحا يدالله آستاني يكي از تجار مشهور به صداقت و امانت تبريز بوده و دكتر فرامرز سمندري استاد دانشكده پزشكي و شخصيت ممتاز و بي نظيري بوده كه بگفته يكي از همكاران مسلمانش، صد سال بگذرد و شخصي با چنين معلومات و بينش علمي ظاهر نشود .

ب –  نظر فرمائيد به صفحه 16 روزنامه كيهان منتشره در تاريخ 2/6/59 تحت عنوان " يك شبكه جاسوسي در اصفهان كشف شد" از جمله مينويسد :
" سپاه پاسداران اصفهان همچنين فاش كرد كه دايره اسقفي ايران وابسته به اسقفي ارشد اورشليم و خاورميانه عامل مستقيم دستگاه جاسوسي انگلستان و رابط سياي امريكا و يكي از عوامل مؤثر در كودتاي اخير ايران بوده است ... دوائر مختلف آن در كشور هاي منطقه گسترش دارد و اعضاء آن پس از طي دوره هاي جاسوسي در انگلستان و اسرائيل در لباس اسقف و كشيش و غيره در كليساي اسقفي و مؤسسات وابسته به آنها هماهنگ با شبكه هاي جاسوسي سيا و موساد به نفع امپرياليست جهاني ... به امر جاسوسي مبادرت ميورزند... .در يكي از صد ها سند كه از دائره اسقفي بدست آمده و در رابطه با كودتاي اخير در ايران ميباشد ذكر شده است كه مبلغ 500 ميليون دلار امريكائي از يك منبع سيا براي دائره اسقفي رسيده كه بايستي اين مبلغ بين بعضي از پرسنل ارتش ايران و رهبران بهائي و ضد انقلابيون توضيع شود  ... در حال حاضر اكثريت اعضاء خارجي و داخلي اين شبكه مرموز دستگير و در باز داشت بسر ميبرند تا قهر انقلابي اين امت چه سر نوشتي براي آنانان تعيين نمايد."

ج – نظر فرمائيد به صفحه 20  روزنامه كيهان مورخ 18/6/59 به نقل از خبر نگار كيهان در يزد كه مينويسد :
" به حكم دادگاه انقلاب اسلامي يزد 7 مرد بهائي به جرم جاسوسي و خيانت به ملت مسلمان ايران به مرگ محكوم و سحرگاه روز هفدهم شهريور در يزد تير باران شدند ... هفت نفر از افرادي كه مستقيماً عليه حكومت جمهوري اسلامي ايران، خدمت به بيگانه ، سمت جاسوسي داشته اند با دلائل فراوان كه نمونه بارز آن گزارشات اداره مركز اسناد ملي انقلاب اسلامي  صراحتاً محفل بهائيان يزد را يكي از ارگان جاسوسي دانسته ."

د­ -  نظر فرمائيد به توضيحاتي كه حاكم شرع دادگاه هاي اسلامي استان يزد و داد ستان انقلاب اسلامي يزد در مورد احكام اعدام 7 نفر فوق الذكر در صفه 11 كيهان مورخ 21/6/59 داده اند ، از جمله مي نويسد :
اعدام بهائي ها در يزد بجرم جاسوسي بوده نه اعتقادات آنها ... حاكم شرع و رئيس دادگاه هاي انقلاب در ادامه سخنان خود اظهار داشت  در اين رابطه مبلغي حدود  500 ميليون دلار از ناحيه اسرائيل و امريكا براي اينكه بهائي ها در ايران دست به فعاليت هائي بزنند اختصاص يافته كه سند آن موجود است و اين پول توسط  يك شورايعالي به محافل فرستاده ميشد ... بعلاوه در پرونده اين اشخاص كه محاكمه و اعدام شدند شواهدي موجود است كه اين افراد در كودتاي شوم اخير امريكا در ايران هم دست داشته اند ."

ه – نظر فرمائيد در مندرجات صفحه 9 روزنامه كيهان 5/12/59 مربوط به مصاحبه حجت الاسلام قدوسي دادستان كل انقلاب كه در رابطه با جعلي بودن مستندات بدست آمده از دائره اسقفي و آزادي سه تن از زندانيان دائره اسقفي مزبور مينويسد :

از دادستان كل انقلاب سؤال شد چگونگي دستگيري اين افراد را توضيح  دهيد حجت الاسلام علي قدوسي گفت حدود 7 ماه قبل گزارشي از شخصي بنام شاپور  پور پشنگ كه خود واعظ كليسا است به سپاه پاسداران در كميته مركزي انقلاب و ستاد مشترك ارتش رسيد . متن اين گزارش را كه هوشنگ پور پشنگ نوشته بود مبني بر اين كه دائره اسقفي كليساي مسيحي در اصفحان و ديگر كليسا هاي مسيحي در ديگر كليسا هاي مسيحي در ديگر نقاط ايران ارتباطات نزديكي با سازمان جاسوسي سيا دارند و همراه گزارش خود مقداري مدرك و سند نيز ضميمه كرده بود ، ججت الاسلام افزود هوشنگ پور پشنگ در بازجوئي هاي خود اعتراف ميكند من مدارك را جعل كرده ام و در خيابان انقلاب از آنها زيراكس ميگرفتم ، همچنان وي گفته بود كه تعادل روحي ندارد و چندين بار در بيمارستان بستري شده است ، بخاطر اين مسائل بود كه ما مطمئن شديم مدارك صحيح نبوده و آيت ا لله دكتر بهشتي رئيس ديوان عالي كشور نيز در مصاحبه مطبوعاتي منتشره  در روزنامه كيهان مورخ 7/12/59 صفحه آخر چنين اظهار نموده اند : 
" مي بينيد كه اين سه نفر انگليسي اصولاً بدست يك مسيحي ديگري توي اين دام افتاده اند كه اسناد جعلي را داشته و همانطوريكه شنيديد اين مسيحي متهم است سال ها در خدمت ساواك رژيم بوده بنابر اين ممكن است تو طئه اي در كار بوده است و بنظر ما همين رسيدگي قاطع دادگاه انقلاب به مدارك آنها و تصميم گيري صادقانه كه در اين باره داشته است خود يكي از جلوه هاي اصالت قضاء در جمهوري اسلامي خواهد بود ."
نقل عين مندرجات 5 شماره روزنامه فوق الذكر مسلماً ذهن خواننده محترم را به مقاسه مندرجات منقوله واداشته و بخوبي در يافته كه چگونه ابتداء بهائيان را به اتهام جاسوسي و كمك و ارسال وجه به اسرائيل به جوخه اعدام سپردند و متعاقباً به اتهام جاسوسي و دريافت كمك از اسرائيل اعدام نمودند و همچنين در قسمت " ب " كه از قول سپاه پاسداران انقلاب اصفهان نقل شد ملاحظه كردند كه موضوع دائره اسقفي را از عوامل مؤثر كودتا قلمداد كرده اند و بعد، در قسمت " د " مشاهده فرموديد كه حاكم شرع يزد در حكم صادره مبني بر اعدام هفت نفر از بهائيان (يزد) علاوه بر اتهام جاسوسي و دريافت وجه از اسرائيل آنان را به باستناد مدارك دائره اسقفي از افرادي كه در كودتاي شوم اخير امريكا در ايران دست داشته اند قلمداد كرده و در آخر ملاحظه كرديد كه
 به بيان قاطع رياست عالي ديوان كشور و دادستان كل انقلاب اسلامي، كليه اين مدارك و مستندات، جعلي و ساختگي بود و حتي گمان توطئه اي در جعل آنها را نيز بيان نمودند
و خلاصه آنكه ملاحظه ميكنيد تازيانه اي نبود كه بر پيكر ستمديده افراد اين جامعه نواخته نگرديد و زهري نبود كه به ايشان چشانيده نشد و مصيبتي نماند كه بر آنان وارد نساختند.

اينك كه جعلي بودن مدارك و مستندات احكام اعدام صادره محرز شده و واهي بودن اتهام محرز گرديده، مسئول اعاده حيثيت و جبران خسارت اين كشار هاي درد ناك كيست؟
چه كسي مسئول جبران صدمات روحي كشنده اي است كه از اين فاجعه بر خانواده كشته شدگان و اين جامعه وارد گشته است؟
از اين همه كشتار و مظالم وارده و آزار هاي كُشنده ، ناله عدل بلند است و فغان انصاف به اوج آسمان رسيده، خون پاك اين نفوس بيگناه دامان فلك را رنگين نموده و آه حسرتِ قلوبِ اهل و عيالشان چون شعله سوزان، بجان جهان و جهانيان آتش زده و حنين و ناله كودكان و زنان و مردان سالخورده تمامي بهائيان بلكه كافه اهل عالم را بفرياد و فغان آورده و از هر گوشه جهان نداي اعتراض بلند شده ...


منابع:
الف - صفحه 12 روزنامه اطلاعات منتشره در تاريخ 24/4/ 1359
ب - صفحه 16 روزنامه كيهان منتشره در تاريخ 2/6/1359
ج - صفحه 20 روزنامه كيهان مورخ 18/6/ 1359بنقل ازخبر نگار كيهان در يزد.
د - صفحه يازده كيهان مورخ 21/6/1359
ه - صفحه 9 روزنامه كيهان مورخ 5/12/1359 مربوط به مصاحبه حجت الاسلام قدوسي دادستان كل انقلاب.
- روزنامه كيهان مورخ 7/12/ 1359

بيانيه جامعه بهائيان ايران ( در سال 1359 شمسي مطابق 137 بديع ) :
http://www.mediafire.com/view/2t44ttephgjeaqg/بيانيه%20جامعه%20بهائيان%20ايران%20-.pdf


_______________________________________________________________________________





دومين محفل ملي بهائيان ايران بعد از انقلاب :

نشسته از راست: محمود مجذوب، گیتی وحید، کامران صمیمی، ژینوس محمودی.
ایستاده از راست: جلال عزیزی، مهدی امین امین، قدرت الله روحانی و سیروس روشنی


در 6 دي ماه 1360 ، هشت عضو از اعضاي دومين محفل ملي بهائيان ايران دستگير و بدون محاكمه اعدام شدند.

۶ دی ۱۳۶۰، هشت نفر از نه عضو دومین محفل روحانی ملی ایران پس از انقلاب بدون محاکمه اعدام شدند. بعد از انکار ابتدایی این اعدام ها، آیت‌الله اردبیلی، رئیس جدید قوه قضاییه، سرانجام اعلام کرد که هشت بهایی به جرم جاسوسی برای قدرتهای خارجی اعدام شده‌اند. اردبیلی به سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) گفت که هیچ انگیزه و مبنای مذهبی دلیل این اعدامها نبوده‌ است. در اواخر همان ماه، آیت‌الله محمدی گیلانی، رئیس دادگاههای انقلاب مرکز، اعدام اعضای دومین محفل روحانی ملی را به این صورت توجیه کرد که عضویت در جامعه بهایی مترادف با جاسوسی برای سازمانهای استعماری است.




در سحرگاه 17 شهریور 1359، هفت نفر از بهائیان یزد پس از مدتی تحمل زندان، تنها به جرم بهائی بودن تیرباران شدند.



 و اينست يكي از اسناد اعدام و شكنجه، زندان، ظلم ، افتراء، تهمت  و دروغ جمهوري اسلامي ايران در حق بهائيان:
          

    هفت بهائي در يزد تير باران شدند 

اعدام بهائيان در سال 1359 شمسي در يزد 

این افراد عبارت بودند از: جنابان فریدون فریدانی، عبدالوهاب کاظمی، علی مطهری، محمود حسن زاده، جلال مستقیم، نورالله اخترخاوری وعزیزالله ذبیحیان.

پس از این واقعه، عده ای از بهائیان پیکرهای پاکِ ایشان را در گلستان جاوید (آرامگاه بهاییان) به خاک سپردند، اما افسوس که دولت بعدا آنجا را ویران و بر روی آن بناهای دیگر احداث نمود.


قتل بهائیان در یزد صرفاً محدود به کشتارهای بعد از انقلاب 1357 نمی شود، در سال 1334 شمسي (سنه فلسفی - سال 112 بدیع ) و در زمان حکومت محمد رضا شاه پهلوی، 7 تن دیگر از بهائیان در هرمزک یزد، به همراهی طبل و شیپور به طرز فجیعی قطعه قطعه شدند.
---------------------------------------


از: Vahid Hedayati 
 پنجم امرداد ماه 1394 شمسي

درشصتمین سالروز شهدای سبعه هرمزک یزد

در تاریخ پنجم امرداد ماه (۲۷ ژوئیه) سال۱۱۲ بدیع بهائیان مطابق ۱۳۳۴ شمسی ویا ۱۹۵۵میلادی واقعه قتل هفت بهائی در یزد، که در منابع بهائی به «شهدای سبعه یزد» معروف‌اند، در زمان حکومت محمد رضا پهلوی در هرمزک یزد ٫پس از تحریکات آیت‌الله فلسفی صورت گرفت. اهالی روستای هرمزک به خیال آنکه در ثواب این خیر از هموطنان خود پیشی بگیرند زودتر از قرار مقرر اقدام به این عمل شنیع زدند و در حالیکه همه این ۷ شهید بزرگوار از بستگان آنها بودند بدون ادنی رحمی به منازل آنها یورش بردند و آنها را به شهادت رساندند. بنا به فرموده حضرت ولی امرالله این ۷ مظلوم پیشمرگ سایر احبای ایران گردیدند چراکه در اثر تعجیل اهالی روستای هرمزک و روستاهای نزدیکش، حکومت که خود نیز در زمینه حقوق بشر تحت فشار بود، از نقشهء پنهانی فلسفی و اعوانش دربارهء قلع و قمع کل احبای مطلع گشت و با زره و تانک از آن جلوگیری نمود.
روحشان شاد و یادشان گرامی باد .

ناگفته نماند پنجم امرداد ماه (۲۷ ژوئیه) سال ۱۹۸۰میلادی در چنین روزی محمد رضا پهلوی آخرین پادشاه ایران درست ۲۵ سال بعد با طی دوران طاقت فرسای ۱۸ ماهه تبعید، در قاهره به درود حیات گفت. روحش شاد و یادش گرامی باد .

آیا سرنوشت غم انگیز ، اسف انگیز و بسیار متاثر کننده محمد رضا شاه، لآقل درسی برای دیگران نباید باشد؟

شهدای سبعه هرمزک یزد
https://bahaiazadi.wordpress.com/…/%D8%B4%D9%87%D8%AF%D8%A…/

اتحاد شاه و ملا عليه بهائيان در زمان محمد رضا شاه پهلوي، سال 1334 شمسي
https://www.youtube.com/watch?v=YIsNUgavSEg

سی و پنجمین سالروز درگذشت محمد رضا شاه پهلوی 

http://zartoshtman.blogspot.com/2015/07/blog-post_665.htm

-------------------------------------------------------------------------------------------------
بيست و يك قتل فجيع ( سه دوره  قتل‌ های هفت نفره يا سبعه  در يزد )

یزد در تاریخ خود، شاهدِ خاموش سه دوره قتل‌ های سبعه (هفت نفره)، بوده است. نه تنها حکومت اسلامی یا حکومت پهلوی، که حکومت قاجار نیز تاب ایمان راسخ بهائیان یزد را نداشت. در زمان قاجار، به دستور جلال الدوله (حاکم یزد- برادر زاده ی مظفّرالدّين شاه) هفت تن از بهائیان یزد را به طرق وحشیانه ای اعدام و اجساد قطعه قطعه شده آنها را به زنان و کودکانشان نشان دادند.

و بهائیان ایران...

از " شکرنسا" از اهالی دهکده گمنام " نوک" گرفته تا "علی مراد داودی"، استاد فلسفه دانشگاه تهران...
از " مونا" دخترک هفده ساله شیراز تا "عبدالوهّاب کاظمی منشادی" پیر نود و دو ساله در اطراف یزد...
از شهدای اولیه دیانت بهائی تا شهید "عطاالله رضوانی" تاجر خوشنام بندرعباس...

جمیع یک دل و یک زبان در برابر سیل خروشان امتحان مقاومت کردند و میراث مرغوب "لا عدل له" الهی را به همان پاکی و عظمت دیرین تسلیم نسل های آینده نمودند.







ملت شريف ايران ، آزادگان وطن  و طالبان صراط مستقيم

 چرا چشم هايتان را بسته ايد ؟ چرا ظهور بهاء و جمال و جلال و كمال الهي را در اين جهان ملاحظه نميكنيد؟ چرا نغمات روحبخش وحدت عالم انساني و صلح عمومي وعشق و وفا را از مظاهر او نميشنويد؟ 
 اعدام تا كي ؟ شكنجه تاكي؟ زندان تا كي ؟ ظلم تا كي؟  افتراء تا كي؟ تهمت تا كي؟ دروغ تا كي؟. 

سي وسه سال از شهادت پدران و مادران و فرزندان بهائي ميگذرد، حكومت جبّاري كه بيش از دويست نفر بهائي را به اتهامات  ناروا و كذب وافتراء ، ظالمانه اعدام كرده است، اكنون با شقاوت و قهّاريت تمام ، كودكان  و فرزندان بيگناه و ستمديده همان شهداء را باعده ديگري ازبهائيان بي گناه ، با اتهامات پوچ و بي اساس  دستگير و پس از زجر و شكنجه ، نهايتا محكوم به حبس  و زندان تا بيست سال نموده و باز هم به آزار بهائيان ادامه ميدهد.
 بطور نمونه، بازنگري روزنامه كيهان سال  1359 شمسي و اعدام هفت نفر بهائي در يزد، گوياي اين واقعيت مصيبت بار بهائيان ايران بخصوص بعد از انقلاب اسلامي  ميباشد.
  
عبدالوهاب كاظمي وشش شهيد ديگر مذكوردرمتن خبر و ساير شهداي امر بهائي، انسانهاي شريفي بودند و صرفا مؤمن به ديانت بهائي ولاغير.
تذكره ايشان، سرّ فداي مخلصين احباء درايران است، و گوياي حقيقتي است آشكارازعشق وايمان به حضرت بهاءالله، وذكري است متين از سالكين راستين، و جان و دل نثاران امر جمال اقدس ابهي .
  روح  پاكشان متعالي و ياد وخاطرعزيزشان گرامي و الهام بخش عاشقان جمال جانان و ناظر و مُعين و راه گشاي بهائيان و پاكدلان و سرگشتگان جهان .

 واين است شرح مختصري ازحيات ايشان:


از مسن‌ترین شهدای اخیر ایران جناب عبدالوهّاب کاظمی است
 سن در هنگام شهادت ۹۲ سال

جناب کاظمی: «من چه گناهی دارم؟» رئیس دادگاه«تو بهائی هستی».
عبدالوهّاب کاظمی
Payam Bahá'ís Friend

، سن در هنگام شهادت ۹۲ سال.

جناب کاظمی: «من چه گناهی دارم؟» رئیس دادگاه: «تو بهائی هستی».


از مسن‌ترین شهدای اخیر ایران جناب عبدالوهّاب کاظمی است که در تاریخ ۱۲۶۷ شمسی در منشاد یزد دیده به جهان گشود. وقتی ایشان دوران طفولیّت را می‌گذراند، پدر بزرگوارش (جناب حسین ابن محمّد علی ابن کاظم) را به همراه سی تن دیگر از احبّای منشاد توقیف و در حومهٔ شهر در نهایت قساوت در ضوضای معروف یزد به شهادت رساندند (۱۲۷۴ شمسی). عبدالوهّاب شاهد چگونگی شهادت پدر بود که با چه بی‌رحمی با ضربات بیل و  کلنگ در زیر دست اعدا قطعه قطعه شد. هیاهوی علما، مخالفت زمامداران، بازماندگان شهدا، در ذهن کودک هفت ساله این سؤال را ایجاد کرد که اکنون که مادر صبور و مهربان در این دنیا تنها مانده و خود نیز حتّی در کودکی مورد اذیّت و استهزای مردمان است، بهتر نبود که پدر امر الهی را انکار می‌کرد که حالا پسر و خانواده بی‌پناه و بی‌سرپرست نبودند؟ مادر از طغیان افکار پسر خود محزون شده بود، موضوع را با یکی از علمای منشاد، ملّا غفور، که قلباً مؤمن به امر مبارک ولی در ظاهر معمّم بود، در میان می‌گذارد. پسر را جهت کسب معلومات عربی و قرآنی و دقّت در کتاب مستطاب ایقان نزد ملّا غفور می‌فرستند. عبدالوهّاب صفحه به صفحه کتاب مستطاب ایقان را می‌خواند و متوجه مضامین آن کتاب جلیل می‌شود. در مدّت زمان کوتاهی به تعصّب و دشمنی علمای به ظاهر آراسته و به باطن کاسته پی می‌برد و هر روز ایمان او نسبت به امر راسخ‌تر می‌شود، تا آنکه جانی تازه می‌یابد و خلقی بدیع می‌گردد. جناب کاظمی مدّتی مدید در محفل روحانی یزد قائم به خدمت بود. قریب ده سال به علّت نبودن عضو کافی هر هفته پیاده راهی دشوار را تا بنادک می‌پیمود تا محفل روحانی آنجا تشکیل شود و صبح زود قبل از طلوع آفتاب پیش از آنکه مردم او را بشناسند به محلّ خود مراجعت می‌نمود. سپس تنها برای مدّت سه سال به سخویه از قرای پشت کوه یزد رفت. پس از مراجعت همراه با خانواده عزم مهاجرت حسن آباد رفسنجان را نمود. در سنّ هشتاد سالگی به یزد مراجعت نمود. در تمام سفرها مورد ضرب و شتم قرار می‌گرفت و حتّی زمانی او را مسموم نمودند، ولکن با حالات روحانی و انجذابات معنوی ذرّه‌ای از این تضییقات وارده افسرده و پریشان نمی‌شد. تاریخ در آینده حماسهٔ این دلیران را یک به یک شرح خواهد داد و اوراق زرّین آن گواه فداکاری‌ها و جانبازی‌های این سرگشتگان خواهد بود.
در دوران انقلاب منزل مسکونی او و تعداد دیگری از بهائیان به آتش کشیده شد تا اینکه نیمه شبی عدّه‌ای از متعصّبان به منزل او ریخته طالب اسناد جاسوسی شدند. تمام اسباب منزل حتّی کوچکترین بسته‌ها را بازرسی و کلیّهٔ کتب و نوشتجات امری و غیرامری را ضبط نمودند و سپس او را آزاد کردند. بار دیگر این پیرمرد ۹۲ ساله را دستگیر کردند و در اطراف منشاد گرداندند و در پنجاه کیلومتری منشاد تنها و بدون وسیله رها نمودند. جناب کاظمی خود پیاده از جادهٔ خطرناک کوهستانی به راه افتاد تا نیمه شب به آبادی نزدیکی رسید. این خبر همان شب در یزد منتشر شد و به گوش علما رسید. کینهٔ دیرینه اوج گرفت و دستور جلب او صادر شد. یاران مسجون شب را نخوابیده و تا صبح لایحهٔ مفصّل و مستدلّی حاوی رفع اتّهامات وارده و اثبات عدم مداخلهٔ بهائیان در سیاست و شرحی در مورد وحدت عالم انسانی و وحدت ادیان، تهیّه و به امضای تمام مسجونین رساندند. در دادگاه اوّلین متّهم جناب ذبیحیان بود که درخواست کرد که لایحهٔ دفاعیّه که جمیع فراهم کرده‌اند قرائت گردد. دفاعیّه با لحن مهیمن و ملکوتی جناب اخترخاوری ایراد و تمام این جریانات از طریق تلویزیون پخش گردید. مجدداً دادستانی شروع به قرائت تهمت‌های قبل نمود که جناب کاظمی با کبر سن و قدّ خمیده، بلند شد و از رئیس دادگاه پرسید: « من چه گناهی دارم؟» جواب داد: « تو بهائی هستی!» جناب کاظمی به آیات قرانیّه استناد نمود.
باری شرح شهادت این هفت نفر جانبازان یزد و نصایح و مواعظی که در مسیر میدان شهادت بر زبان می‌راندند، از صفحه تاریخ جهان محو نخواهد شد. شهادت آن مظلوم در تاریخ هفده شهریور ماه ۱۳۵۹ واقع گردید.

اقتباس و تلخیص از عندلیب شماره ی ۲۴ پائیز ۱۳۶۶ شمسی.
نوشتهٔ داریوش لمیع.
پروازها و یادگارها، صفحه ۴۷، تألیف ماه مهر گلستانه.


بيست و يك قتل فجيع ( سه دوره  قتل‌ های هفت نفره يا سبعه  در يزد )

یزد در تاریخ خود، شاهدِ خاموش سه دوره قتل‌ های سبعه (هفت نفره)، بوده است. نه تنها حکومت اسلامی یا حکومت پهلوی، که حکومت قاجار نیز تاب ایمان راسخ بهائیان یزد را نداشت. در زمان قاجار، به دستور جلال الدوله (حاکم یزد- برادر زاده ی مظفّرالدّين شاه) هفت تن از بهائیان یزد را به طرق وحشیانه ای اعدام و اجساد قطعه قطعه شده آنها را به زنان و کودکانشان نشان دادند.

و بهائیان ایران...
از " شکرنسا" از اهالی دهکدۀ گمنام " نوک" گرفته تا "علی مراد داودی"، استاد فلسفه دانشگاه تهران...
از " مونا" دخترک هفده سالۀ شیراز تا "عبدالوهّاب کاظمی منشادی" پیر نود و دو ساله در اطراف یزد...
از شهدای اولیه دیانت بهائی تا شهید "عطاالله رضوانی" تاجر خوشنام بندرعباس...

جمیع یک دل و یک زبان در برابر سیل خروشان امتحان مقاومت کردند و میراث مرغوب "لا عدل له" الهی را به همان پاکی و عظمت دیرین تسلیم نسل های آینده نمودند.


------------------------------------------------------------------------------------------------------------

براي مطاله شرح حال بعضي از شهداي بهائي به لينك زير مراجه فرمائيد
http://shohada-iran.blogspot.com/

------------------------------------------------------------------------------------------------------------
http://shohada-iran.blogspot.com/2013/01/blog-post.html
http://behnazar.blogspot.com/2013/07/blog-post_29.html




1 comment:

  1. از ثمرات خون پاک همین شهداست که ذات ناپاک ملایان برای اکثریت ملت ایران مشخص شده و به امید خدا بزودی نسل جنایتکار این قوم خونخوار مانند دایناسورها منقرض خواهد شد

    ReplyDelete