رویا٬ دختر سهراب
حبیبی٬ عضو محفل همدان که در خرداد ماه سال ۱۳۶۰ در زندان این شهر به همراه ۶ عضو دیگر٬ زیر شکنجه جان خود را از دست داد٬ در نامهای خطاب به محمدجواد لاریجانی٬ رییس ستاد حقوقبشر قوه قضاییه به شرح واقعهی کشته شدن پدرش پرداخته
و نسبت به عدم تایید دانشجویان بهایی برای تحصیل در دانشگاه اعتراض کرده
است.
وی با اشاره به سخنان لاریجانی مبنی
بر عدم برخورد جمهوری اسلامی با شهروندان به دلیل بهایی بودن٬ تاکید کرد که «آنچه شما فرمودید فقط مختص کتاب قانون است».
متن کامل این نامه که برای اولین بار
منتشر میشود٬ در اختیار ایران وایر قرار گرفته است:
جناب آقای محمد جواد لاریجانی رییس ستاد حقوق بشر قوه قضاییه
با عرض سلام و پوزش از اینکه بدون
مقدمه اصل مطلب را بیان میکنم. چندی پیش در مورد حقوق شهروندی مطالبی فرمودید:
«مسوولان هیچگاه به صرف بهایی بودن با پیروان این آیین برخورد نکرده اند، چرا که
طبق قانون اساسی معتقدند هر شهروند ایرانی ازحقوقی برخوردار است و نمیتوان
او را از حقوق مصرح در قانون اساسی منع کرد».
متاسفانه آنچه شما فرمودید فقط مختص
کتاب قانون است و بس اما در عمل ذرهایی از این حقوق اعمال نشده و نمیشود. فقط
جهت یادآوری عرض میشود که عدم تفتیش عقاید، حق زندگی، آزادی بیان، حق امنیت و… از
جمله حقوق اولیه و ضروریایست که از خانواده من و پدرم دریغ کردید».
نمیدانم شما سال ۱۳۶۰ را به خاطر دارید؟ در آن سال پدر من
به همراه چند تن از دوستانش که نمایندگان جامعه بهایی در همدان بودند، به جرم
بهایی بودن و اداره امور بهاییان دستگیر و زندانی شدند. بعد از بازجوییهای مکرر،
قاضی دادگاه (آقای اعلمی) در آخرین جلسه دادگاه اظهار کرد که پروندهی آنها را
بررسی کرده و آنان بیگناه هستند و تا چند روز آینده آزاد خواهند شد. در آن زمان
همه ما از عدالت و انصاف قاضی و روسای دادگاه خوشحال بودیم اما نه تنها آزادی در
کار نبود بلکه بعد از چندینبار اعدام نمایشی درتاریخ ۱۳۶۰.۳.۲۳ هر هفت نفر زیر شکنجههای سبعانه و بدون تیر خلاص جان دادند.
آقای لاریجانی هر چند اصل مدارک که
اجساد تکهتکه شده آنان بود از بین رفته و با اینکه قاضی دادگاه آقای اعلمی
که رای بیگناهی این هفت نفر را اعلام کرد در قید حیات نیست و هر چند سایر مدارک
دادگاه را از بین بردند، امّا بنده به عنوان شاهدی زنده ناظر صحنههایی دلخراش
بودم. چشمان من کمر سوختهشده و بدن دِشنهخورده پدرم را دید، چشمان من انگشتان
شکستهشده و آرنج آویزان عمویم را دید، گوشهای من صدای مردمی را که میگفتند
پاهای دکتر وفایی را رشتهرشته کردهاند، سینه آقای خزین را پِرِس کردهاند٬ شنید. هنوز ناله مردمی را که میگفتند این هفت نفر را قصابی
کردهاند٬ می شنوم. آیا میدانستید که شکم یکی از این هفت نفر را پاره کردند
و احشاء آن را بیرون ریختند؟ این قسمتی از حقوق شهروندی بود که برای این هفت نفر قائل
شدند اما داستان به اینجا ختم نمیشود. آیا میدانستید که اجساد این هفت نفر
بهایی را به جای اینکه در سردخانه قرار دهند، در پیادهرو مقابل بیمارستان امام
خمینی همدان ریختند تا مورد اهانت و توهین مردم قرار بگیرند؟
این هم یکی دیگر از حقوقی است که شما
اشاره کردید و باز هم آیا میدانستید که بعد از چند ماه که از دفن این هفت نفر
گذشت گورستان بهاییان را مصادره و سپس خراب کردند و سنگ قبرها را برای فروش
گذاشتند و تمامی اجساد آن گورستان را از بین برده و نابود کردند؟ به نظر شما این
گورستان و ساکنان خاموش آن مرتکب چه جرمی شده بودند که باید اینگونه مورد بیحرمتی
قرار گیرند و مجازات شوند؟
شما در قسمتی دیگر از صحبتهای خود
اشاره کردید: «اگر کسی مدعی محرومیت از تحصیل به صرف بهایی بودن هستند میتواند
مدارک خود را به ستاد حقوقبشر برای پیگیری تحویل دهد». من بعد از اخذ دیپلم چند
سال جهت شرکت در کنکور ثبتنام کردم و چون دارای ستون مذهب بود و بهایی قید کرده
بودم٬ اجازهی ورود ندادند. وقتی برای پیگیری مراجعه کردم به طور شفاهی
گفته شد به علت بهایی بودن نمیتوانید در کنکور شرکت کنید. متاسفانه باقیمانده مدارک
نیز طی چندین بار حمله به منزل ما در سالهای ۷۷ ، ۸۴ و ۹۰ به همراه سایر کتب مصادره شد.
بدیهی است که با اطمینان خاطر از
«مدعیان محرومیت از تحصیل به صرف بهایی بودن» خواستار ارایه مدرک شوید، چون کاملا
مطمئن هستید که تمامی مدارک از بین رفته است و حتی تکه کاغذی هم موجود نیست. واقعا
صحبت زیرکانه و حساب شدهایی را مطرح کردید.
جناب لاریجانی هر چند مدارک کاغذی
وجود ندارد امّا بنده و چند صد نفر بهایی دیگر به عنوان مدارک زنده در کشور ایران
وجود داریم که از ابتدای انقلاب تاکنون از تحصیل در دانشگاه محروم بوده و هستیم.
اکنون با توجه به ارایه مدرک زنده، از
آن مقام عالی رتبه تقاضا دارم طبق صحبت خود که فرمودید: «مدارک خود را به ستاد
حقوقبشر برای پیگیری تحویل دهند»٬ حقوق از دسترفته خود و خانوادهام که
شامل: قطع حقوق پدرم از سال ۱۳۵۹
و اعدام ایشان با توجه به اینکه رای دادگاه مبنی بر بیگناهی بود و نیز محرومیت
از تحصیل است، سریعا پیگیری و جهت اعاده حقوق پاسخ دهید.
با تشکر رویا حبیبی
No comments:
Post a Comment