پنج سال بیعدالتی : گرفتاری هفت رهبر جامعه ی بهایی ایران
نوشته ی فیروز کاظم
زاده - به روز شده ی ۵ ژوئن ۲۰۱۳
دکتر فیروز کاظم زاده
استاد بازنشسته ی تاریخ در دانشگاه " ییل" و نیز عضو سابق کمیته بین المللی آزادی مذهبی
امریکا است .
ایرج کمال آبادی
ملاقات مادر خود با خواهرش ، فریبا کما ل آبادی ، در ایران را چنین شرح میدهد :
«هرگز مادرم را این چنین دل شکسته ندیده بودم که هنگامی که از ملاقاتش با خواهرم ،
فریبا ، در زندان اوین بازمیگشت . » از آخرین باری که مادر و خواهرش یکدیگر را دیده
بودند چهار سال میگذشت. کمال آبادی گفت که در حین ملاقات مادرش ، هر دقیقه ی
انتظار به اندازه ی یک سال گذشته بود . بالاخره صدایی خشن بلند شد : «ملاقاتی های
فریبا کمال آبادی بیایند جلو .
»
وقتی مادر کمال آبادی
مشتاقانه به جلو شتافت ، دخترش را ندید و وحشت کرد، اما نوه اش او را به سمت
پنجرهای خواند که در پشت آن صورتی نا آشنا ، اما متبسم قرار داشت. آنجا در پشت شیشه
، بانویی سالخورده با موهایی سفید ، گونه هایی تکيده، و صورتی پر از لکه های قهوه ای
نشسته بود. دخترش بود . با ناباوری و حیرت تمام شروع به گریستن کرد ، گریستنی که
پایانی نداشت .
۱۴
مه ۲۰۱۳ پنجمین سالگرد روزی است که در آن هفت نفر از بهائیان ایران
، از جمله فریبا کمال آبادی، دستگیر ، و سپس پشت درهای بسته محاکمه و به بیست سال
حبس محکوم شدند. جرم آنها رهبری غیررسمی جامعه ای بود که بزرگترین اقلیت غیرمسلمان
کشور محسوب میشود ، جامعه ای که حکومت جمهوری اسلامی آن را «فرقه ای منحرف » و
ضاله دانسته و غیرقانونی اعلام کرده است.
به روايت رسانه های
خبری حکومتی ، هفت عضو این گروه ، که «یاران ایران» خوانده میشدند ، خانم فریبا
کمال آبادی ، آقای جمال الدین خانجانی، آقای عفیف نعیمی ، آقای سعید رضایی ، خانم
مهوش ثابت ، آقای بهروز توکلی ، و آقای وحید تیزفهم ، به طور رسمی به جاسوسی ،
فعالیتهای تبلیغاتی بر ضد نظام اسلامی ، تأسیس نظام اداری ای غیرقانونی ، همدستی
با اسرائیل ، فرستادن مدارک سری به خارج از کشور ، اقدام علیه امنیت ملی ، و فساد
فی الارض متهم شدند. آنان تمام این اتهامات را با قاطعیت رد کردند .
در جریان دادرسی ، هفت
عضو یاران ایران به مدت یک سال از دسترسی به وکیل محروم بودند ، و پیش از شروع
محاکمه تنها به مدت یک ساعت اجازه صحبت با وکیل خود را یافتند . آنها بدون اینکه
حکومت سرسوزنی مدرک برای جرم فرضیشان ارائه دهد محکوم شدند .
سرنوشت این پنج مرد و
دو زن ، در طول ۳۴ سال گذشته گر یبانگیر صدها بهایی دیگر ، از پزشک ، وکیل ،
کارمند دولت و مقام رسمی حکومتی گرفته تا تاجر و کشاورز شده است، بهائیانی که به فعالیتهای
ضد اسلامی ، جاسوسی ، و « فساد فی الارض » متهم و محکوم شدند ، اما در واقع در بسیاری
از موارد تنها جرمشان بهایی بودن بود . در سالهای اخیر ، فشار بر جامعه ی بهایی ایران
به تدریج افزوده شده است. تعداد بهائیان زندانی در طی دو سال اخیر دوبرابر شده و
به ۱۱۰ نفر رسیده است ، و تهدیدها ، دستگیریها ، تنبیه های بدنی ، ترساندن ها و
تخریب اموال به تدریج افزایش پیداکرده است .
در چند سال اخیر در
سمنان ، شهری در شمال شرقی تهران ، ملاها در مساجد و سمینارهای مخصوص ، درباره ی
ضرورت مبارزه با کافران بهایی موعظه هایی کردند. این موعظه ها حملاتی را بر ضد بهاییان
و کار و کسب آنان برانگیخت . هنگامی که خانه ها آتش زده شدند ، پلیس هیچ تلاشی برای
دستگیری مقصرین نکرد . در واقع ، مراجع قدرت با ملاها تبانی کردند و در حمله علیه
بهائیان به آنان پیوستند . جوازهای کار باطل شد و در نتيجه کارمندان بهایی و
مسلمان ، هر دو ، وسیله امرار معاش خود را از دست دادند .
حتی به نوزادان نیز
رحم نکردند. در سال ۲۰۱۲، حداقل دو زن همراه با نوزادانشان زندانی شدند و هنوز نیز
در بند هستند. از آنجا که مراجع قدرت با مقامات روحانی تبانی کردند ، از بهاییان هیچ
حمایتی نشد. اعمالی مشابه در یزد، شیراز ، اصفهان ، گرگان ، و دیگر شهرها و
روستاهای کوچک و بزرگ بر علیه بهائیان صورت گرفته است .
شورای حقوق بشر سازمان
ملل متحد به کرات به نقض حقوق بشر توسط حکومت ایران اشاره کرده است و مجمع عمومی
سازمان ملل متحد نیز ، رفتارهای خشونت آمیز و نیز محروم کردن بهائیان و دیگر اقلیتهای
مذهبی از حقوق بشر را محکوم کرده است . پارلمان های بسیاری از کشورها نیز قطعنامه
هایی صادر کرده اند که در آنها خواسته اند به حقوق انسانی تمامی اقلیت ها احترام
گذاشته شود . کنگره ایالات متحده نیز به تازگی ، در اول ژانویه امسال ، ۱۲ قطعنامه
ی دوحزبی صادر کرده است که در آنها، به طور خاص ، نحوه رفتار با بهائیان ایران ،
محکوم شده است. چنین اعتراضاتی تأثیری بازدارنده بر مراجع ایرانی ، که حداقل برای
نظر جامعه ی جهانی اندکی ارزش قائلند ، داشته است. بسیار مهم است که نورافکن حقیقت
ياب را بر روی ایران متمرکز نگهداريم، و در عین توجه به مسأله ی اتمی و سایر مسائل
مهم ، چشم هایمان را بر روی سیاست ها و اعمال سرکوب گرانه ی حکومت ایران بر ضد
مردم خود ، نبندیم.
مشخص نیست که چند بار
دیگر مادر فریبا کمال آبادی خواهد توانست او را ببیند ، اما واضح است که این بیعدالتی
نمیتواند ادامه یابد. پنج سال ، پنج سال بیدادگری است
No comments:
Post a Comment