Wednesday, June 21, 2023

طاهره نابغه زمان خود و فضای باز شده در دین بابی برای پیشرفت زن / کاویان صادق زاده میلانی

 Faridah Mirzaei


طاهره نابغه زمان خود و فضای باز شده در دین بابی برای پیشرفت زن 

کاویان صادق زاده میلانی


روایت شده که آخرین کلماتی که طاهره بر زبان رانده این است که شما می توانید من را بکشید ولی نخواهید توانست جلوی آزادی زنان را بگیرید. گرچه بر غلام مستی که طاهره را خفه کرد و همراهان مرد دژخیم این سخن بی معنی بود ولی این پیشگویی طاهره در اندک زمانی به یک واقعیت اجتماعی بدل شد. در نسلهای آینده زنانی که طاهره معلم و آموزگارشان بود و زنانی که مستقیم یا غیر مستقیم از وی متاثر بودند در جامعه ایران به بار آمدند و گفتمان برابری خواهی زنان به مرور جزو گفتمانهای برابری خواهانه زنان ایران قرار گرفت. گرچه ایدیولوژیهای شیعه سنتی و مرد محور در ابتدا و سپس به همراهی متفکران چپ سطحی سعی در کمرنگ کردن و محو طاهره از تاریخ داشته اند ولی برابری جنسیتی جزوی از مطالبات همه زنان و مردانی است که از طاهره الگو می گیرند.


طاهره در شرق و جنبش مدنی زنان برای حق رای در یک ماه و در یک سال کلید خوردند. یعنی همزمان با طاهره و حماسه بدشت در جولای ۱۸۴۸ در نشستی در سنکا فالز نیویورک زنان و مردان امریکایی گرد هم آمدند که برای زنان امریکایی برابری و حق رای بگیرند. هر دو حرکت طاهره و زنان امریکایی با جامعه ای پدرسالار و مردمحور روبرو بودند که اجازه پیشرفت و زندگانی برابر به زنان نمی داد. سد مقابل آزادی زن در ایران سنت و فضای مذهبی حاکم و در غرب پدرسالاری نهادینه در فکر لیبرال بود.


در مقایسه با طاهره به زن دیگری نیز بر می خوریم: هدی شعراوی. او پرورش یافته در حرم ملک مصر بود و با کتاب و مطالعه مانوس بود. شعراوی در ۱۹۲۳ در بازگشت از یک نشست فمینیستی در رم در ایستگاه قطار قاهره از قطار پیاده شد و کشف حجاب کرد و او اولین زن مصری است که کشف حجاب کرد. یعنی نزدیک به ۸ دهه بعد از طاهره. هدی شعراوی برای برون یافت از معضل آزادی زنان در مصر از فمینیسم غربی و اروپایی مایه گرفت و در آن چهارچوب آزازدی زنان را مطرح کرد. طاهره برعکس هدی شعراوی و نزدیک به هشتاد سال پیش از آن از آموزه های پیامبر ایرانی باب (سید علی محمد باب) الهام گرفت و از همگامی و همراهی بهاءالله بهره برد. در شرایطی که فشار سنت و محیط اجازه به حضور صدای زن نمی داد و اخلاق و قانونش عرف «در خرمی بر سرایی ببند _ که بانگ زن از وی برآید بلند» بود طاهره رفع حجاب کرد و با حضور اجتماعی، فکری و ادبی خود همه موازنه ها و هنجارهای زن ستیز و مرد محور را نفی کرد. این فضا را طاهره نه تنها در دستورهای ویژه ای که خود از باب می گرفت باز می کرد بلکه دستورهای عمومی باب هم فضا را برای زنان گشوده بود. متن زیر از کتاب بیان فارسی باب گویاست:


«الباب العاشر من الواحد الثامن…و در وقت احتیاج اذن داده شده تکلم مرء با مرئه بقدری که کفایت کند در ظهور ثمر و اگر از بیست و هشت کلمه تجاوز نشود اقرب به تقوی است و اکر مفید نیفتاد زیاده اذن داده شده…»


منظور باب در اینجا مشخص است. شکستن هنجارهای زن ستیز و باز کردن فضای جامعه برای زنان. البته محدود ساختن گفت و گوی زن با مرد در ۲۸ کلمه یا بیشتر با نرمهای کنونی فاصله دارد ولی برای جو قاجار که زن پاک و عفت دار صدایش نباید شنیده می شده این فضا برای صحبت و محاوره و تجارت و خرید و فروش و حضور در برابر قاضی و غیره انقلابی در راه برابری جنسیتی بود.


در جواب سوال برخی از مومنان به دین بابی از هنجارشکنی های طاهره از پیامبر بابی طاهره به نوع محسوس و محکمی حمایت شده و در مواردی اجازه های مهمی به طاهره داده شده است. برای نمونه در توقیع خطاب به حاجی شیخ محمد نبیل قزوینی در مورد طاهره می نویسد که او زن مبارکه ایست که به دانش آل الله دست یافته و به خدای خود ایمان یافته و انکار و اذیتش جایز نیست و او جز به مواردی که خدا به او اجازه داده باشد حکم نمی کند.


تاریخ ادیان گواه آن است که راهبری دینی و امور شرعی جامعه همیشه در دست مردان بوده است. در این فضا و به خصوص درشیعه اثنی عشری آن حضور طاهره به عنوان یک زن قانون گذار و تبیین کننده حرام و حلال شکستن یک نرم اجتماعی و سقف پیشرفت برای زنان بوده است. طاهره با قدرت به میدان تشریع و تشخیص حلال و حرام گذاشت. در نقطه الکاف آمده است که: «من مظهر جناب فاطمه علیهاالسلام میباشم و حکم چشم من حکم چشم مبارک ایشان است و هرچه من نظر نمایم طاهر میشود پس فرمودند ای اصحاب هرچه در بازار گرفتید بیاورید  من نظر نمایم تا حلال شود و اصحاب چنین کردند.» (نقطه الکاف ص ۱۴۰-۱۴۱).


طاهره به ارزش علم و دانش به عنوان ابزار بازتولید قدرت جامعه مردسالار بسیار واقف بود. در زمانی که حاکم بغداد می خواست ایشان را بازداشت نماید قدرت دینی مردسالار شیعه و سنی را به چالش کشید.


باز مولف روایت طاهره در نقطه الکاف می آورد که: «در کربلا شهرتی نمودند حاکم میخواست ایشان را بگیرد ایشان فرمودند من مدعی مقام علم می باشم علمای سنی و شیعه را جمع نما تا آنکه با ایشان سخن نمایم…باری به بغداد تشریف بردند و با او صحبت داشتند و او مجاب شد.» (نقطه الکاف ص ۱۴۱)


طاهره زن بود و درک تاریخی درستی که او از قدرت پدرسالار جامعه خود داشت در نهایت به چالش کشیدن این نظام سلطه انجامید. دینکاران شیعه که در دین رقیب بابی قدرت دنیوی و تسلط خود را در مخاطره می دیدند در طاهره خطر بزرگتر آزادی زن را نیز مشاهده کردند. از اینرو است که شدیدترین فرافکنی ها و دروغهای تاریخی را در مورد طاهره روانه جامعه ایران و پیروان خود کردند. دروغها و فرافکنی ها قدرت شیعه علیه مردان بابی از جمله باب، قدوس، ملاحسین و دیگران بسیار شدید و به قصد سیاه نمایی و تخریب آنان بسیار شدید ولی شدیدترین انواع تخریب و فرافکنی مشخصا علیه طاهره شکل می گرفت. برای مثال در گزارش گفت و شنود سید علی محمد باب با روحانیون تبریز به قلم میرزا محمدتقی مامقانی (با ویرایش حسن مرسولوند) می خوانیم که:


«تا کار به جایی رسید که دختر حاجی ملا صالح قزوینی که عروس حاجی ملاتقی برقانی قزوینی برادر او، و در نزد پدر و عم تحصیل کرده بود و بعد از طلوع این قرن شیطان به او ایمان آورده لقب قره العینی یافت. روزی در ملاء عام با زینتی تمام، بی چادر و نقاب بالای منبر رفته زبان بریده او به این سرود مترنم شد:


انکحت و زوجت قد فرمن المیدان—قد اشرق هذا النور من طلعه هذاالان


بعد از آن به خلوتی رفته مریدان خود را که قریب سی و چهل نفر بودند یک به یک به نعمت وصال خود فایز داشت و هیچیک را از این فیض عظیم بی بهره نگذاشت. نعوذ بالله من هفرات الشیاطین.» (گفت و شنود سید علی محمد باب با روحانیون تبریز ص ۳۸).


آشکار است که غیض و بغض مذهبی و دشمنی دینی با باب و دین بابی وقتی به طاهره که زن است می رسد از دروغ و تهمتهای معمولی به فضای جنسی و تهمتهای سکسی و پورنوگرافیک می کشد.


این خود شاهدی بر قدرت و اقتدار طاهره و حمایت جامعه بابی است که در چنین فضایی مسموم و زن ستیز و بحرانی دهه اول دین بابی توانست چنین تاثیرگذار و موثر باشد.


کوتاه سخن اینکه طاهره در فضای تاریک ظلم و ستم عهد قاجار که به شدت پدرسالار و زن ستیز بود ظاهر شد. طاهره مشخصا نابغه بود و زنی بود موثر و تاثیرگذار. آشنایی او با دین بابی و فضای آزادتر دین بابی و حمایت پیامبر بابی و دیگر رهبران بابی به طاهره اجازه داد که در جامعه ای که زن در فضای جامعه نبود و حق حضور نداشت، موثر و تاثیرگذار حاضر شود و الگویی برای زنان ایرانی و نمادی جهانی برای آزادی زن باشد. او حوزه ای را برای تاثیرگذاری و فعالیت برگزید که حوزه قدرت و بازتولید قدرت مردان زمان خود بود. 


http://negah.org/1767



Sunday, June 4, 2023

یک عکس و دنیائی درد/ روزی که دختر معصوم و بیگناه یک مادر به دار آویخته شده

 Faridah Mirzaei 

وحدت عالم انسانی (Unity )

یک عکس و دنیائی درد

عکسی از خانم طاووس پمپوسیان در روز شهادت دخترش «سیمین صابری». 

▪️▪️بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ

عکسی را که در فوق مشاهده می فرمایید متعلق به مادر یک شهید است و مربوط  به روزی است که دختر معصوم و بی گناهش به دار آویخته شده، در چهره اش دردی بی انتها دیده می شود و غمی عظیم. عکسی که هر دلی را به درد می آورد. تصویری که اشک بر چشم هر بیننده می آورد، حالت غم در سیمای این مادر، تا اعماق قلب و روح و استخوان های بیننده تأثیر می گذارد و بی اختیار این کلام از کتاب قرآن به یاد می آید که:


▪️✨ بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ؟ ✨▪️


 (آن بی گناهان) به چه جرم و گناه کشته شدند؟!


در روایتی از امام باقر در تفسیر آیه «وَ إِذَا الْمَوْوُدَةُ سُئِلَتْ بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ (۱) آمده است: « الْمَوْءُدَةُ کسی است که در راه محبت و ولایت ما کشته شود.» و این مربوط به امام حسین است. 


«به راستی گناه امام حسین علیه السلام چه بود که باید این چنین خود و خانواده و یارانش کشته می  شدند و به اسارت گرفته می  شدند؟!


آن گاه که امام حسین تمام یاران خود را از دست داد و برای جنگ آهنگ دشمن نمود، برای آخرین بار جهت اتمام حجت خطاب به آنان فرمود: «واى بر شما! چرا با من مى جنگید؟ آیا سنّتى را تغییر داده ام؟ یا شریعتى را دگرگون ساخته ام؟ یا جرمى مرتکب شده ام؟ و یا حقّى را ترک کرده ام؟» اما دشمن لجوج و کینه ای با کمال وقاحت خطاب به امام گفتند: «اِنّا نَقْتُلُکَ بُغْضاً لِاَبِیک؛ ما به خاطر کینه اى که از پدرت به دل داریم، با تو مى جنگیم و تو را مى کشیم.»


اما همه خوب می دانستند که:

«گناه امام حسین این بود که عاشق و دل باخته ی خدا بود!


مگر نه این است که شهدای امر الهی همگی بدینگونه هستند. از جان و مال و عزیزان می گذرند چرا که:


تا مرد به تیغ عشق بی سر نشود             

اندر ره عشق و عاشقی بر نشود


آری، در مسلخ عشق جز نکو را نکشند! 


یک بار دیگر به این تصویر نگاه کنیم این بار زنی را می بینیم که شاید در فکرش این سؤالات تکرار می شود که چرا با دخترم چنین کردید؟ آیا شریعتى را دگرگون ساخت؟ یا جرمى مرتکب شد؟ و یا حقّى را ترک کرد؟ مادری که دردی عظیم بر سینه اش نهاده اند اما خوب می داند که روح پاک فرزند عزیزش در اعلی مرتبه در ملکوت مأوی گزیده و از مقربین درگاه الهی است و مصداق این بیان حضرت عبدالبهاء گشته که می فرمایند:


«…آن فرشته خو و ماهرو و مشكبو آهنگ كوی دوست نمود و چنان در انجمن عاشقان و فدائيانِ رحمن رخ برافروخت كه در بارگاه قدس شمعِ انجمن گرديد و مانند گل، چهره افروزِ گلشن و چمن گشت؛ از  خاصانِ حقّ شد و به خلوتگاه الهي راه يافت. تو نيز پی او گير تا موهبت بی پايان يابی و حيات جاودان جویی…(۲)


                         ۱- سوره تکویر آیه ۹

۲- آیات بینات صفحه ۴۳۳


https://t.me/AlbomeTasavireAmri