تشکیلات دینی بهائیان؛ حق مسلم پیروان
یا ابزاری برای جاسوسی دشمنان؟
۱۳/ دي/۱۳۹۲ آریا حق گو
نهادهای اطلاعاتی و امنیتی جمهوری
اسلامی سال هاست که از واژه «تشکیلات» برای هراس افکنی بین شهروندان و تخریب هر
گونه گردهم آیی دگراندیشان استفاده میکنند. در ترمینولوژی این نهادها، «تشکیلات» ساختاری
مخفی، چند لایه، مخوف و دارای سلسله مراتب است که هدف آن عضوگیری از بین شهروندان
و سازماندهی آنان برای مقاصد خاص امنیتی است. این نهادها چنان از واژه «تشکیلات» استفاده
میکنند که هر شنوندهای را به یاد خانههای تیمی تروریستها یا سازمانهای مخفی یا
چندلایه فعال در عرصههای امنیتی میاندازند و از این رهگذر بیم و هراسی را وارد
ذهن مخاطب میکنند که در واقع توجیهگر اقدامات این نهادها برای سرکوب خشونتآمیز
و برخورد شدید امنیتی با اعضای آن «تشکیلات» است.
استفاده از تکنیک فوق در رابطه با
بهاییان رواج بسیاری دارد. نهادهای امنیتی ادعا میکنند که بهاییان همگی عضو «تشکیلاتی»
به نام جامعه بهایی هستند و به همین دلیل بهاییان همگی کار «تشکیلاتی» میکنند و
علت برخورد شدید امنیتی با پیروان آیین بهایی نیز نه دگراندیشی آنان بلکه عضویت در «تشکیلات» بهایی است. جمهوری اسلامی چنین
تبلیغ میکند که آیین بهایی در واقع نه یک دین بلکه «تشکیلات» مخوف است که با
ساختاری فراماسونری از لایههای پنهانی در لابیهای قدرت وابسته به صهیونیسم و
نظام سلطه اداره میشود و تمام بهاییان در جهان در واقع اعضای این «تشکیلات» هستند
و نه پیروان یک آیین دینی. در نتیجه حق هر حکومتی از جمله حکومت ایران است که با این
«تشکیلات» مقابله کند و فعالیت آنها را در قلمرو خود محدود نماید. مهمترین دلایل
جمهوری اسلامی در پشتیبانی از این ادعا به قرار زیر است:
۱- بهاییان دارای ساختاری هرمی در جامعه خود هستند که در راس آن بیتالعدل
قرار دارد و سپس محافل ملی هر کشوری و پس از آن محافل محلی در مناطقی قرار دارد که
بیش از ۹ نفر بهائی در آن حضور دارد. بنابراین دستورات از راس این هرم به اجزای
پایینی تزریق میشود و همه بهاییان مطیع و فرمان بردار بیتالعدل هستند.
۲- بهاییان با استفاده از همین ساختار هرمی، شبکهای را در تمام جهان
گستراندهاند که اخبار و اطلاعات محل اقامتشان را جمع آوری و به بیتالعدل ارسال
میکند. لذا « تشکیلات» بهایی پوششی برای جاسوسی از عمق جوامعی است که محل حضور و
اقامت بهاییان است.
۳- راس این هرم یعنی بیتالعدل در اسراییل مستقر است و اطلاعاتی که به بیتالعدل
میرسد مستقیما در اختیار صهیونیستها یا دولت اسراییل قرار میگیرد.
۴- بهاییان با تعالیمی که از بیتالعدل و از طریق محافل ملی و محلی دریافت
میکنند، فعالیتهای تبلیغاتی برای جذب افراد به آیین بهایی را به صورت سیستماتیک
و هماهنگ به پیش میبرند. بنابراین تبلیغ برای جذب افراد به آیین بهایی، عضوگیری یک
سازمان جاسوسی وابسته به اسراییل تحت پوشش تبلیغ دینی است.
۵- بهاییان ضیافتهای ۱۹ روزهای را به حکم دین خود برگزار میکنند که این
ضیافتها در واقع محل جمع آوری اطلاعات از سطح شهرها و همچنین ارائه دستوراتی است
که از طرف«تشکیلات» ارائه میشود.
احتمالا شما هم با دیدن همین چهار
مورد استدلال فوق، در دلتان نسبت به بهاییان هراسی را احساس میکنید! بله این دقیقا
همان چیزی است که نهادهای اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی به عنوان بازوی اجرایی
بهایی ستیزی در ایران از طرح این مباحث پیگیری میکنند. اما آنچه جمهوری اسلامی
هرگز مایل نیست شما ببینید و بشنوید، واقعیتهایی است که این تکنیک بهایی هراسی را
خنثی میکند و اتفاقا خود جمهوری اسلامی را در موضع اتهام قرار میدهد.
بله جامعه بهایی دارای «تشکیلات» است
اما کدام دین در دنیا دارای «تشکیلات» نیست. هر آیینی برای اداره امور پیروانش ساز
و کاری را در نظر میگیرد و مرکزیتی دینی و اداری را تشکیل میدهد و جامعه پیروانش
را از طریق آن اداره مینماید. ارامنه «تشکیلات» خلیفهگری دارند. مسیحیان کاتولیک
«تشکیلات» پاپ و کلیساهای تحت نظر او را دارند. خود مسلمانان از هر مذهبی دارای
تشکیلات بسیار گستردهای در سراسر جهان هستند. اتفاقا شیعیان «تشکیلات» مرجعیت شیعه
را دارند که بسیار گسترده و دارای صلاحیتهای بسیار وسیعی است. بنابراین «تشکیلات»
آن گونه نهادهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی القا میکنند، مفهومی امنیتی نیست بلکه یکی
از لوازم ضروری اداره هر جامعهای از پیروان یک آیین است.
بله جامعه بهایی دارای مرکزیتی برای
اتخاذ تصمیمات مهم و اساسی در رابطه با آیین بهایی و اداره جامعه بهاییان در سراسر
جهان میباشد. اما کدام دین و آیین است که چنین مرکزیتی را نداشته باشد؟ شیعیان
دوازده امامی خود دارای «تشکیلات» بسیار دقیق و مفصلی به نام «مرجعیت» هستند و این
«تشکیلات» نه تنها در رابطه با امور مهم و اساسی شیعیان بلکه در رابطه با ورود شیعیان
به فیسبوک هم اظهار نظر میکند و اوامری را صادر مینماید که برای تمام باورمندان
به این «تشکیلات» لازم الاتباع است.
آنان که در رابطه با ساختار اداری آیین
بهایی اطلاعاتی دارند میدانند که بیتالعدل تنها در زمینه مسائل بسیار مهم و اساسی
بهاییان اظهار نظر مینماید و ضمانت اجرای تبعیت از نظرات بیتالعدل هم صرفا «طرد»
اداری از جامعه بهایی است. یعنی اگر یک بهایی به نظر بیتالعدل در رابطه با یک
موضوع توجه ننمود، صرفا از حقوق اداری خود در جامعه بهایی محروم میشود که مصداق
منحصر آن شرکت در ضیافتهای ۱۹ روزه و سلب حق رای دادن برای انتخاب محافل محلی است. این درحالی است
که ولیفقیه جمهوری اسلامی حق دارد زن رییس جمهوری اسلامی را هم بر او حرام کند.
به علاوه، بیتالعدل به عنوان راس «تشکیلات»
بهایی با ساختاری دموکراتیک انتخاب میشود در حالی که در بسیاری از آیینهای دیگر
انتخاب راس «تشکیلات» به پیروان ارتباطی ندارد. بویژه در «تشکیلات» ولایت مطلقه فقیه،
ولی امر مسلمین جهان از طرف خداوندی انتخاب میشود که اراده خود را از طریق مجلس
خبرگانی به اطلاع مردم میرساند که منتخب شورای نگهبانی است که خودش منصوب آن ولی
امر مسلمین جهان است!
بله محل استقرار مرکزیت اداری «تشکیلات»
بهایی در شهری است که بر اساس قطعنامههای سازمان ملل متحد، امروزه جز قلمرو کشوری
به نام اسراییل قرار دارد. اما محل استقرار راس هرم «تشکیلات» مرجعیت شیعه هم قم
است و راس هرم «تشکیلات» ولی فقیه هم خیابان پاستور و سه راه آذربایجان تهران است.
آیا
دولت بحرین حق دارد شیعیان این کشور را به دلیل اینکه راس هرم «تشکیلاتشان»
در قم یا تهران است، تحت فشار قرار دهد؟ آیا دولت بحرین حق دارد شهروندان این کشور
را به خاطر زیارت قبر حضرت معصومه(س) یا امام رضا(ع) در کشور ایران به جاسوسی برای
دولت ایران در این رفت و آمدها متهم نماید؟ آیا دولت آمریکا حق دارد شیعیانی را که
مرکز «تشکیلات» آنها قم و تهران است به همکاری و جاسوسی برای حکومت ایران متهم
نماید؟ آیا شیعیان لبنان حلقه جاسوسی دولت ایران در لایههای زیرین جامعه لبنان
هستند؟ آیا مکاتبات و دریافت تعالیم مختلف از «مرجعیت» شیعه در قم به معنای جاسوسی
نظاممند و «تشکیلاتی» شیعیان به نفع دولت ایران است؟
بهاییان هیچ نقشی در تشکیل دولت اسراییل
در این منطقه از جهان نداشتهاند و اماکن مذهبی آنها دهها سال قبل از تشکیل چنین
دولتی در آن منطقه از جهان مستقر بودهاست. حضور آنان در آن منطقه هم نه اقدامی
خودخواسته بلکه بنابر حکم تبعید دستگاه ظالم قاجار و عثمانی بوده است. مسلمانان هم
هیچ نقشی در تشکیل دولت سعودی نداشتهاند همان طور که شیعیان هم تقصیری در مدفون
شدن امامانشان در قبرستان بقیع مدینه ندارند که امروزه جزء قلمرو کشور عربستان
سعودی است.
بله بهاییان موظف هستند هر ۱۹ روز یک بار در ضیافتی
گرد هم آیند و راجع به مسائل دینی و امور جامعه خود تبادل نظر نمایند. اما شیعیان
هم حداقل چهار بار در هفته گرد هم میآیند و حداقل در یکی از این گردهم آییها
واجب است که به مسائل سیاسی هم بپردازند: سه شنبهها برای دعای توسل، پنج شنبهها
برای دعای کمیل، جمعهها صبح برای دعای ندبه، ظهرهای جمعه برای آیین «عبادی-سیاسی»
نماز جمعه.
حال باید این گردهم آییهای مذهبی را
به «تشکیلات» مخوف شیعیان برای گردآوری منظم و مستمر اطلاعات و ارسال آن به راس «تشکیلات»
و دریافت تعالیم و دستورات جدیدی برای جاسوسی از راس هرم از طریق شبکه گسترده
روحانیون در سراسر جهان تعبیر نمود؟ آیا «تشکیلات» شیعیان که از طریق روحانیون و
طلبه های مستقر در اقصی نقاط جهان به راس هرم "مرجعیت شیعه" متصل است و
تغذیه مالی و فکری مستمر این روحانیون از طریق لایههای بالاتر در سطوح مختلف «تشکیلات»
حوزههای علمیه، فراماسونری حوزوی روحانیون
شیعه تلقی میشود؟
بله بهاییان هر جا که حضور داشته
باشند، موظف هستند که برای اداره امور خود محفل محلی تشکیل بدهند. اما مگر پیروان
سایر ادیان و آیینها برای اداره امور خود مراکزی را تشکیل نمیدهند. کدام شهر در
دنیا هست که چند ده نفر شیعه در آن باشد و آن شیعیان برای اداره امور خود «تشکیلاتی»
را زیر نظر مرجعیت شیعه نداشته باشند.
آیا مراکز متعدد اسلامی شیعیان در
تمام جهان که اکثرا با پول دولت ایران اداره میشوند و رییس و مدیران آن نیز مستقیما
توسط راس هرم «تشکیلات» ولیفقیه در تهران تعیین میشوند، شبکه جاسوسی جمهوری
اسلامی در تمام دنیا است؟ آیا دولت آلمان حق دارد «تشکیلات» عریض و طویل مرکز
اسلامی هامبورگ را با همین استدلالها تعطیل نماید؟ آیا دولت آمریکا میتواند مرکز
تعلیمات اسلامی در قلب واشنگتن را به بهانه ارتباط «تشکیلاتی» با حکومت ایران تعطیل
نماید و تمام افرادی را که به آن رفت و آمد مینمایند به جاسوسی برای جمهوری اسلامی
متهم نماید؟
بله بهاییان هم مثل پیروان هر آیین دیگری
حق دارند، آیین خود را که به آن اعتقاد دارند، تبلیغ نمایند. اما پیروان کدام آیین
زندهای در دنیا چنین حقی را برای خود قائل نیستند؟ آیا چاپ و انتشار میلیونها
نسخه کتاب و جزوه و بروشور توسط «تشکیلات» شیعیان در قم و پخش گسترده انواع
محصولات فرهنگی برای تبلیغ دین اسلام و مذهب تشیع توسط رایزنیهای فرهنگی جمهوری
اسلامی و مساجد و مراکز اسلامی وابسته به «تشکیلات» ولایت فقیه در تهران، به معنای
عضوگیری تشکیلات اطلاعاتی و جاسوسی جمهوری اسلامی در تمام کشورهای جهان است؟
اصولا جاسوسی تعریف مشخص دارد: جمع
آوری اطلاعات دارای اهمیت که در دسترس عموم نیست و دارای طبقهبندی حفاظتی میباشد.
بنابراین اگر یک شیعه بحرینی اطلاعات مربوط به فشار بر شیعیان بحرین را برای مرجع
تقلیدش در قم ارسال نمود، یا اگر امام جماعت شیعه ایرانی مسجدی در آمریکا وضعیت
گزارشهای منظمی را از وضع اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی شیعیان در محل
اقامتش برای مراجع تقلید مستقر در ایران ارسال نمود، جرم جاسوسی اساسا در رابطه با
او مصداق ندارد چون این موارد از جمله اطلاعات طبقهبندی شده نیست.
ملاحظه میفرمایید که آنچه دستگاههای
امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی و بهایی ستیزان به عنوان «تشکیلات» و کار «تشکیلاتی»
بهاییان معرفی مینمایند، چیزی جز نظم اداری و مذهبی این آیین نیست که در تمام آیینهای
زنده جهان نیز وجود دارد.
تمام حکومتهای دموکراتیک جهان، وجود
«تشکیلات» مذهبی برای تمام پیروان تمام آیینها را پذیرفتهاند و از این حق حمایت
مینمایند. هر یک از پیروان این آیینها که این «تشکیلات» را برای جاسوسی استفاده
نماید، باید طبق قوانین جاری با ذکر دلایل و نوع اطلاعات دارای طبقهبندی که منتقل
نمودهاند، مورد تعقیب قرار گیرد اما منع کلی پیروان یک آیین از داشتن «تشکیلات» در
یک کشور، نقض فاحش آزادیهای دینی و حق مسلم افراد در تجمع است.
البته باید دانست که جمهوری اسلامی
ذاتا با هر نوع «تشکیلاتی» به جز تشکیلات وابسته به خودش مخالف است و تنها «تشکیلاتی»
را تحمل میکند که یا خودش آنها را تاسیس کرده باشد یا بتواند در آن نفوذ کرده و
آن را تحت کنترل خود قرار دهد. لذا «تشکیلات» هنرمندان سینما، موسیقی، نویسندگان،
کارگران، معلمان و هیچ صنف دیگری را اگر نتواند در آنها نفوذ کند و امیال خود را
بر آنها تحمیل نماید، تحمل نمینماید حتی اگر خودش ابتدا برای فعالیت آنها مجوز
داده باشد. بهاییان هم به دلیل اینکه حاضر نیستند در مسایل سیاسی وارد شوند و آلت
دست «تشکیلات» ولیفقیه باشند، حق ندارند «تشکیلات» داشته باشند.
اگر نمایندگان جامعه بهایی با رسانههای
جمهوری اسلامی مصاحبه نمایند و سخنان خود را با درود بر روح مطهر امام راحل و عرض
ادب به محضر مقام معظم رهبری آغاز کنند و به جای نفی ویژه خواری بیزحمت روحانیون
وسیلهای برای پیشبرد مقاصد حکومت و تحکیم پایههای ولایت مطلقه فقیه باشند و
مانند برخی خاخامهای یهودی در نیویورک با امثال احمدی نژادها عکس یادگاری بگیرند
و به جای انتخاب دموکراتیک اعضای محافل محلی و ملی خود در این مورد از وزارت
اطلاعات کسب تکلیف نمایند، آنگاه نه تنها «تشکیلات» بهاییان دیگر مخوف و وابسته
به اسراییل نیست بلکه احتمالا رافت مالی و غیرمالی اسلامی هم شامل حال آنها خواهد
شد.
No comments:
Post a Comment