website counter
جمعی از زندانیان بهایی زندان رجایی شهر کرج طی نامهای به الهام امینزاده نوشتهاند: « یک لحظه تصور کنید که چقدر دردناک است که در نقطهای از این دنیای بزرگ یک انسان مسلمان را از کفن و دفن با احترام اموات خود بازدارند و یا گورستانهایی که محل دفن عزیزان آنهاست تخریب نمایند.»
سرکار خانم الهام امین زاده، معاونت محترم رئیس جمهور در حقوق شهروندی
با تقدیم مراتب احترام بعرض میرساند که وعده ی انتشار منشور حقوق شهروندی، نور امیدی در دل بهائیانی چون ما افروخت که بالاخره پس از سالها، سند جامعی تدوین خواهد گشت که پایانی بر مظالم و مشکلات ناشی از تضییع حقوق اقلیت ها خواهد بود. انتشار منشور مزبور فی حد ذاته اقدام بسیار بزرگی است و سزاوار تمجید و تکریم ولی متاسفانه در مورد بزرگترین اقلیت دینی کشور که تعداد پیروانش صدها هزار و از مجموع کل اقلیت های مذهبی دیگر مملکت افزون است راه سکوت پیش گرفته است و این سکوت می تواند سبب شود که همان مسیر و جریانی که در طول چند دهه ی گذشته و تا کنون باعث قتل و غارت بهائیان و مصادره ی اموال آنان، ضبط و تخریب اماکن مقدسه شان، اخراج از دانشگاه ها و برخی مدارس، توهین و تخفیف فرد فرد آنان، ضبط و تخریب و مصادره گورستان های بهائی، اخراج از مشاغل، زندانی نمودن تعداد کثیری از آنها و کوچ ناخواسته تعدادی از آنها بر اثر فشار های امنیتی، اقتصادی و محرومیت های اجتماعی و تضییقات مصائب دیگر شده، ادامه باید.
سرکار خانم امین زاده،
جنابعالی به خوبی واقفید که این اقلیت مظلوم در تمامی طول تاریخ خود در هر سرزمینی که ساکن بوده با صداقت و تعهد تمام رفتار نموده به نحوی که از شهروندان صدیق وامین محسوب بوده اند، لذا چشم پوشی از حقوق حقه ی آنان در سرزمینی مقدس ایران، خلاف عدل و انصاف است. اگر بنظر دقیق در حال این مظلومان مداقه شود به خوبی مشهود است که جمعی از ایرانیان مطیع که در این کشور، از پدر و مادری ایرانی به دنیا آمده، در شهر های مختلف این سرزمین پراکنده و ساکن بوده، در این مملکت به مدرسه رفته و به کسب و کار مختصری مشغول بوده و با همه همسایگان و شهروندان در کمال امانت رفتار نموده، در فعالیت های اجتماعی پیشگام بوده، به دولت متبوعه مالیات پرداخت نموده، در خدمت سربازی مشارکت کرده، در هنگام جنگ تحمیلی به جبهه شتافته، اسیر گشته و حتی در راه دفاع از میهن به شهادت رسیده و همواره در خدمات عمرانی این مملکت کوشا بوده، اینها بهائیان این مملکت را تشکیل میدهند. اگر برآنها نتوان نام شهروند نهاد پس شهروند کیست؟
اگر اینها حق زندگی دارند، پس عزت و احترامی که شایسته ی همه شهروندان این سرزمین است چرا در مورد آنان رعایت نمیشود؟
اگر این شهروندان حق ازدواج و طلاق دارند چرا احوال شخصیه آنان به رسمیت شناخته نمیشود؟
اگر این شهروندان حق تحصیلات عالیه دارند چرا فوج فوج از دانشگاهها اخراج میشوند و همه ساله به بهانه ی نقص پرونده از ورود جوانان بهائی به دانشگاهها ممانعت میشود؟
اگر اینان حق کار کردن دارند چرا از دوایر دولتی اخراج شده اند و راه ترقی آنها در بخش خصوصی که نیاز به پرونده ی کسب و کار دارد مسدود میشود؟
اگر بهائیان حق مردن دارند چرا گورستان های آنها ضبط شده و مجبور به دفن در بیابانها در نقاط نا مشخص و بدون نشان معین میگردند و حتی این اماکن بعدها تخریب میگردد؟
چرا با بودجه های کلان، دهها سازمان و از جمله صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به تهیه و نمایش برنامه هایی پر از افترا و بهتان به عقاید این جمع می پردازند و حق دفاع از بهائیان سلب میشود؟ چرا اینها نمیتوانند از کوچکترین امکانات جهت رفع شبهات استفاده نمایند؟
خانم دکتر، اگر مظالم وارده بر بهائیان را بخواهیم ذکر کنیم مثنوی هفتادمن کاغذ شود. خوب است لحظه ای بر مظالم وارده بر آنان تفکر شود و مقایسه گردد تا معلوم گردد که تا چه حد در حق آنان ستم روا داشته شده است.
یک لحظه تصور کنید که چقدر دردناک است که در نقطه ای از این دنیای بزرگ یک انسان مسلمان را از کفن و دفن با احترام اموات خود بازدارند و یا گورستان هایی که محل دفن عزیزان آنهاست تخریب نمایند.
تصور بفرمایید که چقدر جانسوز است که جوانی مسلمان را در یک کشور غیر مسلمان از ادامه تحصیل باز دارند و راه ترقی او را مسدود نمایند. آموزه های بهائی هیچگونه تبعیضی را در هیچ کجای دنیا که باعث پایمال شدن حقوق انسانها گردد تایید نمیکند. تعالیم بهائی متجاوز از یکصد و سی سال قبل فرهیختگان و دانایان ایران را به آبادی و عمران این مملکت دعوت نموده و در این مدت همواره بهائیان پیشگام سازندگی و عمران و تعلیم و تربیت و بهداشت این سرزمین که برای آنها از تقدس خاصی برخورد دار است بوده اند و تعالی این مملکت را وظیفه ی روحانی و وجدانی خود دانسته و میدانند. آیا حق آنها نیست که از حقوقی شایسته و مناسب برخوردار باشند؟
خانم دکتر، وقت آن رسیده که مطابق و موافق با حقوق مطرح در منشور بین المللی حقوق بشر و نیز حقوق مطروحه در فصل سوم قانون اساسی حقوق کلیه اقلیت ها و از جمله بهائیان رعایت گردد. لطفا به همکاران خود توصیه اکید فرمایید که ضمن درج حقوق شایسته برای این شهروندان در موطن مادری خود، مراقبت نمایند که قوانینی وضع شود تا بساط تعدی و ظلم وارده بر آنها بر چیده شود و اجرای صحیح آن ضمانت گردد.
بهائیان همواره آماده همکاری برای ساخت و احیا و تعالی ایران بوده و هستند و حاضرند برای رفع تبعیض بین شهروندان ایرانی و تدوین و گسترش حقوق شهروندی و حرکت به سوی جامعه ی مطلوب با ارزش های متعالی که در شان ملت بزرگ ایران است کمک نمایند.
والسلام علی من اتبع الهدی
محبوب ترين چيز ها نزد خداوند انصاف است.
اگر شما شاهد ظلمي هستيد كه بر مردم بيگناه ايران از جمله بهائيان وارد ميشود، برعهدۀ شما است كه فوراً به انصاف بر خيزيد و خواهان رفع ظلم ازهموطنان خود شويد.
اگر شما شاهد ظلمي هستيد كه بر مردم بيگناه ايران از جمله بهائيان وارد ميشود، برعهدۀ شما است كه فوراً به انصاف بر خيزيد و خواهان رفع ظلم ازهموطنان خود شويد.
آيا فرياد رسي براي بهائيان ايران هست ؟
در35 سال گذشته، حُكّام ايران بطورمنظم و سيستماتيك، نسبت به ايذاء و اذيت و قتل و غارت وحبس واعدام شهروندان سياسي، عقيدتي و ديني از جمله بهائيان از شير خواره گرفته تا نود ودو ساله، اقدام نموده و نهايتاً اين بغض وكينه وعداوت را، به مُردگان بهائي و تدفين آن ها و تخريب قبرستان هاي بهائيان نيز كشانده اند .
سرقت اجساد درگذشتگان بهائی در شهر تبريز:
قريب
سه سال است که مأمورین وزارت اطلاعات اجساد درگذشتگان بهائی را، خود سرانه
از بیمارستان ها و يا سرد خانه وادي رحمت تبريز خارج كرده و بدون اطلاع و
رضایت خانواده متوفي و بدون انجام احكام بهائي، در 167 کیلومتری تبریز، در
محلي واقع در میاندوآب دفن میکنند.
در تعقيب شکایتهای بهائیان تبریز به شهرداری و سازمانهای مربوطه تا كنون هیچ پاسخی دريافت نشده است.
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
توضيحات و سوابق موضوع :
سرقت اجساد درگذشتگان بهائی از بیمارستانهای تبریز و دفن اجساد بدون انجام احکام بهائی در میاندوآب
طبق
گفته شاهدان عینی اکنون برای دومین سال است که مأمورین وزارت اطلاعات
اجساد درگذشتگان بهائی در شهر تبریز را خودسرانه از بیمارستان خارج میکنند و
بدون آگاهی و رضایت خانواده در 167 کیلومتری تبریز در محلی در شهر
میاندواب دفن میکنند. در پی پیگیری ها و شکایتهای بهائیان شهر تبریز به
شهرداری و سازمانهای مربوطه هیچ پاسخی در این خصوص به این عزیزان داده نشده
است.
طبق
احکام دیانت بهائی محل دفن اجساد تنها میتواند یکساعت تا محل فوت فاصله
داشته باشد و انتقال اجساد به محلی در 167 کیلومتری محل فوت در کنار رعایت
نکرد تمام موارد دیگر توهینی اشکار به مقدسات بهائیان ایران است.
تداوم اعمال فشار به جامعه بهایی ایران، مسئولین دولتی در شهر تبریز از صدور اجازه دفن یک شهروند بهایی خودداری نمودند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا؛ ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، خلیل نورمحمدی شیشوان، شهروند بهایی به تاریخ ۳ آبان ۱۳۹۰ در
بیمارستان ارتش درگذشت ولی مسئولین مربوطه از تحویل پیکر ایشان برای اجرای
مراسم تدفین بهایی در «وادی رحمت تبریز» امتناع ورزیدند و از فرزندان
ایشان خواستند که یا به کفن و دفن جسد به طریقه اسلامی در وادی رحمت رضایت
دهند و یا پیکر را به شهر میاندوآب منتقل کنند.
با
توجه به اینکه مطابق تعالیم آئین بهایی حمل جسد به مسافتی بیش از یکساعت
زمانی و یا اجرای مراسم تدفین خلاف تعالیم آئین بهایی امکان پذیر نمیباشد،
خانواده ایشان به اجرای این کار رضایت ندادند. متاسفانه در تاریخ پنجشنبه ۵ آبان ۱۳۹۰ جسد متوفی بدون هماهنگی و رضایت خانواده ایشان از بیمارستان به میاندوآب منتقل شده و تحویل سردخانه میاندواب میگردد.
بدین
ترتیب نه تنها مسئولین دولتی حق قانونی کفن و دفن شهروندان ساکن تبریز را
نقض کردهاند بلکه بدون رضایت خانواده متوفی جسد را به سردخانه شهر دیگر
منتقل نمودهاند.
شایان
ذکر است که پیشتر اقدام مشابهی درباره یک شهروند بهایی دیگر در این شهر
انجام شده بود و همچنین اخباری مبنی بر ایجاد شرایط مشابهٔ برای یکی دیگر از متوفین بهایی در چند روز اخیر شنیده شده است. این در حالی است که از سال ۱۳۴۸ متوفین
بهائی تبریز در «وادی رحمت» به مراسم بهائی دفن شده و بهائیان تبریز در
پرداخت هزینههای عمرانی و آبادی این قبرستان مشارکت داشتهاند و تغییر
رویه جدید گامی دیگر در جهت افزایش فشارها بر جامعه بهایی ایران میباشد.
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
Behpayam
January 13, 2012
جلوگیری از دفن یک شهروند بهائی در تبریز
مسئولین قبرستان وادی رحمت در تبریز از دفن یک شهروند بهائی در آن قبرستان خودداری کرده و خواستار انتقال جسد به شهر دیگری شدند.
بنابر گزارش «خانه حقوق بشر ایران»، روز جمعه ۱۶ دی
ماه محمد حسین برقی، شهروند بهائی ساکن تبریز، در منزل شخصی خود به علت
عارضه سکته مغزی درگذشت. خانواده برقی ایشان را طبق رسوم بهائی غسل و کفن
نموده سپس، به شهرداری مرکزی مراجعه و ماوقع را اطلاع دادند.
طبق
دستور مسئولین جسد به وادی رحمت منتقل شد. یک روز بعد از وادی رحمت با
خانواده مرحوم تماس گرفته و اعلام می کنند که جهت تشییع باید به میاندوآب
بروند. فرزندان محمدحسین برقی، اظهار می دارند که طبق وصیت نامه ایشان
بایستی در همین مکان دفن شوند و آنها حاضر نیستند به جای دیگری بروند.
تا لحظه ی تنظیم این خبر محمدحسین برقی دفن نگردیده و در سرد خانه وادی رحمت نگهداری می شود.
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
Behpayam
October 30, 2011
ممانعت از تدفین پیکر یک شهروند بهایی در تبریز
: ايران پرس نيوز - ممانعت از تدفین پیکر یک شهروند بهایی در تبریز
خبرگزاری
هرانا - تداوم اعمال فشار به جامعه بهایی ایران، مسئولین دولتی در شهر
تبریز از صدور اجازه دفن یک شهروند بهایی خودداری نمودند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا؛ ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، خلیل نورمحمدی شیشوان، شهروند بهایی به تاریخ ۳ آبان ۱۳۹۰ در
بیمارستان ارتش درگذشت ولی مسئولین مربوطه از تحویل پیکر ایشان برای اجرای
مراسم تدفین بهایی در «وادی رحمت تبریز» امتناع ورزیدند و از فرزندان
ایشان خواستند که یا به کفن و دفن جسد به طریقه اسلامی در وادی رحمت رضایت
دهند و یا پیکر را به شهر میاندوآب منتقل کنند.
با
توجه به اینکه مطابق تعالیم آئین بهایی حمل جسد به مسافتی بیش از یکساعت
زمانی و یا اجرای مراسم تدفین خلاف تعالیم آئین بهایی امکان پذیر نمیباشد،
خانواده ایشان به اجرای این کار رضایت ندادند. متاسفانه در تاریخ پنجشنبه ۵ آبان ۱۳۹۰ جسد متوفی بدون هماهنگی و رضایت خانواده ایشان از بیمارستان به میاندوآب منتقل شده و تحویل سردخانه میاندواب میگردد.
بدین
ترتیب نه تنها مسئولین دولتی حق قانونی کفن و دفن شهروندان ساکن تبریز را
نقض کردهاند بلکه بدون رضایت خانواده متوفی جسد را به سردخانه شهر دیگر
منتقل نمودهاند.
شایان
ذکر است که پیشتر اقدام مشابهی درباره یک شهروند بهایی دیگر در این شهر
انجام شده بود و همچنین اخباری مبنی بر ایجاد شرایط مشابهٔ برای یکی دیگر از متوفین بهایی در چند روز اخیر شنیده شده است. این در حالی است که از سال ۱۳۴۸ متوفین
بهائی تبریز در «وادی رحمت» به مراسم بهائی دفن شده و بهائیان تبریز در
پرداخت هزینههای عمرانی و آبادی این قبرستان مشارکت داشتهاند و تغییر
رویه جدید گامی دیگر در جهت افزایش فشارها بر جامعه بهایی ایران میباشد
------------------------------------------------------------------------------------------------------------
July 28, 2012
دکتر
فرهاد ثابتان، سخنگوی "جامعه بینالمللی بهاییان" در گفتوگو با دویچه وله
از وضعیت کنونی این جامعه و تلاش برای بهبود حقوق آنها میگوید.
آنجا که یک بهایی گوری برای تدفین ندارد
دویچه وله:
حکومت
ایران بهاییان را با شیوههای مختلف به حاشیه رانده است. معتقدان به این
آیین حق استخدام در ادارهها یا تحصیل عالی را ندارند. آنها نه تنها در
زندگی، بلکه پس از فوت نیز با محرومیت و تحقیر روبرو میشوند.
تعداد
بهاییان ایران در آمارهای رسمی حدود ۳۰۰ هزار نفر برآورد میشود. از زمان
انتشار این آمار تاکنون بسیاری از بهاییان به دلیل فشارهای اجتماعی و
امنیتی جلای وطن کردهاند. بیشترین اتهامی که حکومت ایران متوجه بهاییان
میکند "جاسوسیِ" است. دستکم ۲۰۰ بهایی در اوایل انقلاب به همین اتهام
اعدام شدهاند.
اعدام
و بازداشت بیدریغ بهاییان در سالهای اخیر تا حدودی کاهش یافته، اما فشار
بر این اقلیت مذهبی به شکلهای دیگری ادامه داشته است. دستگیری هفت تن از
رهبران بهایی و محکومیت آنها به ۲۰ سال زندان، یورش به خانههای مسئولان
آموزشی و علمی این جامعه و بستن دانشگاه آنلاین آنها، اخراج بهاییان از
دانشگاهها و ممانعت از استخدام آنها در ادارات، از جمله شیوههایی هستند
که برای منزوی کردن پیروان این آیین اعمال میشوند.
طرد
بهاییان تنها به باورمندان زنده محدود نمیشود. مردگان آنها نیز از گزند
محرومیت و آزار در امان نیستند. به موازات تخریب خانههای بهاییان در
شهرستانهای ایران، سنگ مزار برخی درگذشتگان بهایی نیز شکسته میشود. در
پارهای موارد، خاک و گور هم از بهایی فوت کرده دریغ میشود.
دکتر
فرهاد ثابتان، سخنگوی "جامعه بینالمللی بهاییان" در گفتوگو با دویچه وله
از وضعیت کنونی این جامعه و تلاش برای بهبود حقوق آنها میگوید.
دویچه
وله: جامعه بهاییان با توجه به روشنگریهایی که در سالهای اخیر نسبت به
تبعیض علیه آنها صورت میگیرد و توجه بیشتر افکار عمومی، چه شرایطی دارد؟
فرهاد
ثابتان: بطور کلی تضییق و قشار در سالهای اخیر علیه بهاییان تشدید شده و
شاید بتوان گفت از سال ۲۰۰۴ به این طرف میزان دستگیریها و بازجوییها،
بستن مغازههای بهاییان یا محرومیت تحصیلی آنها تشدید شده است. این باعث
نگرانی ماست. این دستگیریها و مشکلات حتی به کودکان هم سرایت کرده و مثلا
ما خبردار شدهایم که دست کودکی دبستانی بخاطر اینکه در نماز جمعه شرکت
نکرده، از طرف معلماش داغ شده است. در نجف آباد دو بچه را از مدرسه بیرون
کردهاند. میتوان گفت محرومیت تحصیلی بزرگترین مشکل جامعه بهاییان است.
آیا این محرومیتها و حساسیت به مذهب بچهها از همان زمان مهد کودک، بطور نمونه، شروع میشود یا در سطح دانشگاه؟
کودکان
بهایی را مانند دانشجویان بطور رسمی از تحصیل محروم نکردهاند، اما دولت
در مدارس بطور سیستماتیک خواسته که اسامی بچهها و خانوادهها و جزییات
مربوط به هر خانواده را جمع کنند؛ که البته ما نمیدانیم دقیقا منظورشان
چیست. در برخی مدرسهها بچهها مورد عتاب ناظم و معلم و مدیرقرار میگیرند.
استهزا میشوند که بهایی هستند. آنها را مجبور میکنند که در مراسم اسلامی
شرکت کرده و تظاهر به مسلمان بودن کنند.
البته
این نمونهها در چند ماه اخیر اتفاق افتاده و ما قبلا چنین خبرهایی
نداشتیم. ما محافل بینالمللی را آگاه کردهایم. البته کودکان افغانی هم
موقعیت خوبی در ایران ندارند، تنها بهاییان نیستند.
در مورد صدور شناسنامه آیا تاکنون مواردی داشتهاید که در ثبت تولد بچههای بهایی مشکلآفرینی کنند؟
میدانید
که ازدواج بهایی در ایران بطور رسمی انجام نمیشود و آنها این را ثبت
نمیکنند. راستش ما تاکنون در مورد گرفتن شناسنامه مشکلی نداشتیهام، اما
در موارد دیگر مثل ثبت نام در دانشگاه و حقوق مدنی دیگر مشکلاتی هست.
بین تشدید تبعیض علیه بهاییان و آگاهی عمومی نسبت به موقعیت آنها یک تناقض هست. چرا با وجود تلاشها فشارها بیشتر شده؟
ما
معتقدیم که فشارهای بینالمللی موثر بوده و چه بسا اگر این فشارها نبود،
سرکوب بهاییان بیشتر از این بود. انصافا باید گفت که مردم ایران خشونتی
علیه بهاییان ندارند و در خیلی موارد به آنها کمک کردهاند. اگر چنین
حمایتی نبود، الان اوضاع بهاییان به مراتب بدتر بود. فراموش نکنید که در
اوایل انقلاب دستکم ۲۰۰ نفر بهایی را اعدام کردند و دار زدند. بسیاری
سالهای متمادی زندان بودند. الان هفت مدیر بهایی در زندان هستند. میتوان
گفت که اگر فشارهای بینالمللی نبود، تعداد اینها بیشتر بود.
فشار
جمهوری اسلامی تنها به جامعه بهایی محدود نمیشود. دولت ایران اساسا نسبت
به موضوع حقوق بشر اعتنایی ندارد. دولت ایران بطور رسمی با موازین حقوق بشر
آشتی ندارد، اما این به معنای آن نیست که ما کار خود را متوقف کنیم.
آمار دقیقی از جامعه بهاییان ایران دارید؟ عده زیادتری الآن مهاجرت کردهاند؟
بله،
در آخرین تخمین ما در چند سال پیش، آمده که ۳۰۰ هزار بهایی در ایران
هستند. هرچند الان بسیاری از آنها از ایران رفتهاند، اما هنوز خیلی
خانوادهها ماندهاند. طبق آمار رسمی در ایران، تعداد زیادی از هموطنان
غیربهایی ما به آیین بهایی گرایش پیدا کردهاند.
من
در رسانههای ایرانی خواندم که میخواهند ۵۰۰ طلبه را برای مقابله با رشد
بهاییت در شهرستانهای ایران آموزش دهند؛ و این خودش نشان میدهد که این
جامعه در حال رشد است و برای همین دولت میخواهد بیشتر فشار بیاورد. روزی
نیست که در رسانههای ایرانی به بهایی و جامعه بهاییان حملهای صورت نگیرد و
متاسفانه هیچ کدام از این بهاییها امکان دفاع از خود را پیدا نمیکنند.
این حملهای یک طرفه به کسانی است که حق هیچ دفاعی از خود را ندارند.
میخواهم بگویم که جامعه بهایی همزمان در حال رشد است، اما کسی آزادانه
نمیتواند بگوید بهایی شدهام و این مکتوم میماند.
فکر
میکنید چه دلیلی برای این رویکرد هست. در ایران ما شاهد گرایش به مسیحیت
هم هستیم، اما بهاییها خیلی خویشتندار هستند و در مورد آیین خود حرفی
نمیزنند.
اتفاقا
بعضی دوستان خیلی با شجاعت این را بیان میکنند که مسیحی یا بهایی هستند و
مشکلات زیادی را به جان میخرند. برخی هم معتقدند که مذهب یک امر خصوصی
است. البته آنها به موازین اخلاقی خود پایبند هستند و آنها را در زندگی
روزمره بازتاب میدهند. با این همه باز هم در معرض خطر قرار دارند.
باور
بطور کلی یک مساله شخصی است و یک جامعه دمکراتیک جامعهای است که فرد خود
را ملزم به افشا یا تبلیغ باور خود برای کوپن و تحصیل و شناسنامه نمیداند.
جای تاسف است که تبعیض دینی در ایران نهادینه شده و هر کس هر کاری که
میخواهد بکند، با دیانت او گره خورده است.
آقای
ثابتان، بخاطر فشارهای موجود، بهاییان در ادارهها و اجتماع زیاد به کار
گرفته نمیشوند. این جامعه برای معاش خود چه میکند؟ آیا بیشتر به کار آزاد
میپردازد؟
بله،
بیشتر بهاییان ایران مغازهدار و کاسب هستند یا در ادارههای خصوصی کار
میکنند. البته برخی شرکتهای خصوصی که بهاییان را استخدام کردهاند، برای
بیرون کردن کارمندان خود تحت فشار قرار گرفتهاند. بعضی مغازههای بهاییان
را خراب کرده یا آتش زدهاند. شرکتهای بهایی را بستهاند. مغازهها را
پلمب کردهاند. در شیراز با انتشار لیست ۴۰۰ مغازه در یک روزنامه، به مردم
گفتند که اینها بهایی هستند و با آنها معامله نکنند.
این
عمل شبیه کار آلمان نازی است که پشت مغازههای یهودیان ستاره میزدند تا
مردم آنها را شناسایی و طرد کنند. چه ارگانی در غیاب رهبران بهایی که
دستگیر شدهاند، به کارهای آنها رسیدگی میکند؟
هیچ
ارگانی! با همه محدودیتها و سرکوبها، یک اصل مهم در آیین بهایی اطاعت
از قانون است. اگر دولت ایران گفته که این تشکیلات غیرقانونی است، ما
میپذیریم. هر چند قبلا نگفته بودند و این گروه الان ۲۰ سال زندان گرفته،
در حالی که زیر نظر دولت داشتند کار میکردند و این حکم جای تعجب دارد.
الان
بهاییان دارند زندگی خود را میکنند و هیچ فعالیت گروهی ندارند. البته
هموطنان ما باید بدانند که وقتی در روزنامهها و رسانهها در سطح وسیع به
بهاییان حمله میشود و اتهام به آنها میزنند، مسلما شهروندان کنجکاو
میشوند که جریان چیست و در نتیجه اگر یک بهایی را ببینند، ازاو سوال
میکنند و او هم طبعا پاسخ میدهد. ولی بعد او را دستگیر میکنند که داشتی
تبلیغ میکردی! در حقیقت هیج نهاد رسمی برای تمشیت امور بهاییان کار
نمیکند.
شما در مورد ازدواج بهاییان گفتید که رسما ثبت نمیشود. اما در مورد فوت بهاییان اوضاع چگونه است؟ همچنان گور آنها را تخریب میکنند؟
این
هم مشکل دیگری است که ما نمیفهمیم چرا با کسی که از دنیا رفته سر
بدرفتاری دارند. چرا قبر بهاییها را میشکنند؟ درختهای گورستانها را
میکنند و با بولدوزری که چراغاش را خاموش کردهاند، شبانه میروند مقابر
را خراب میکنند. در چند مورد اجازه دفن یک بهایی درگذشته را ندادهاند و
بستگان او مجبور شدهاند چند روز جسدش را پشت یک وانت این طرف آن طرف ببرند
تا بالاخره او را در جایی دفن کنند. به نظر میرسد یک شهروند بهایی در
ایران حتی پس از مرگ هم آرامش ندارد.
آخرین صحبت شما چیست. چه پیامی برای کسانی دارید که سخنان شما را خواهند خواند؟
در
وهله اول از هموطنان خودم و از وسعت نظر و حمایتهای بیدریغ آنها تشکر
میکنم. مردم ایران زندهفکر هستند و حقیقت را درک میکنند. امیدوارم ما
بتوانیم با همکاری یکدیگر برای بازسازی و پیشرفت ایران به هم کمک کنیم.
مشکلات مربوط به جامعه بهایی برای همه هموطنان دیگر هم هست. سی سال پیش به
دروغ میگفتند که بهاییان جاسوس هستند، اما الان به همه این اتهام را
میزنند. این حقیقت ندارد و همه این را فهمیدهاند.
لازم به
ذکر است که طی سه سال بهائیان تبریز به مسئولین مراجعه ولی تا کنون نتیجه ای گرفته
نشده ...و در ضمن تنها آقای خلیل نور محمدی در شهر تبریز صعود نفرموده اند ...بلکه
خانم فاطمه سلطان زارعی ...خانم پریچهر میثاقی ..آقای محمد حسین برقی .خانم فاطمه
سلطان وجدانی ..آقای رسول زاده ..آقای قدرت آقابالائی...خانم فاطمه وثوقی (خاکزاد)
... عطائیه ایزد خواه .... و هم اکنون آقای محمود ظفر یاب و جوان متصاعد ثابت محمدی
هنوز به خاک سپرده نشدند ..
" آذربایجان شرقی زمینی برای دفن بهائیان ندارد "
این جمله ایست که مسئولان به بهائیان تبریز می گویند.
برای مراسم تذکر (ختم) عزیزی به تبریز رفته بودم. مراسمی که میّتش را تحویل نمی دهند.
این عزیز چهاردهمین متوفی ای است که بدون تشریفات آئین بهائی و رضایت خانواده، در مکانی نامعلوم دفن خواهد شد.
بهائیان تبریز از مرداد 90، نه اجازه دفن در " وادی رحمت" (قبرستان عمومی تبریز) را دارند، نه زمینشان که برای این امر خریداری کرده اند و سپس مصادره شده را پس می دهند، نه زمین جدیدی می دهند.
دو راه پیش رویشان قرار داده اند: ارومیه یا میاندوآب
در تبریز متولد شوی، کار کنی، به شَهرت عشق بورزی، به مردم اش خدمت کنی، آخر هم جایی برای آرمیدن در خاکت نداشته باشی
این جمله ایست که مسئولان به بهائیان تبریز می گویند.
برای مراسم تذکر (ختم) عزیزی به تبریز رفته بودم. مراسمی که میّتش را تحویل نمی دهند.
این عزیز چهاردهمین متوفی ای است که بدون تشریفات آئین بهائی و رضایت خانواده، در مکانی نامعلوم دفن خواهد شد.
بهائیان تبریز از مرداد 90، نه اجازه دفن در " وادی رحمت" (قبرستان عمومی تبریز) را دارند، نه زمینشان که برای این امر خریداری کرده اند و سپس مصادره شده را پس می دهند، نه زمین جدیدی می دهند.
دو راه پیش رویشان قرار داده اند: ارومیه یا میاندوآب
در تبریز متولد شوی، کار کنی، به شَهرت عشق بورزی، به مردم اش خدمت کنی، آخر هم جایی برای آرمیدن در خاکت نداشته باشی
No comments:
Post a Comment