گردآوری و تنظیم: رضا صابری
اشاره:
1 - در کتاب اقدس بهائیان آمده است:
تحریم شده است بر شما بوسیدن دستها و این چیزیست
که از جانب خداوند عزیز و حکم دهنده نهی
شده است.
[کتاب اقدس- بهاء الله- صفحات 29 و 30)]
عبد الحمید اشراق خاورى(مبلغ بهائی) نیز در
تقریرات خود درباره کتاب اقدس آورده:
دست بوسی قدغن است و در کتاب الهی (کتاب
اقدس) حرام شده است
[تقریرات درباره کتاب اقدس - صفحه ۹۳]
2 - در چند روز گذشته تصویری بر روی پایگاههای
اینترنتی منتشر شد که حکایت از این داشت که شخصی - که گفت شد مجری برنامه در همان
مراسم بوده – درحال بوسیدن دست آیت الله هاشمی رفسنجانی است و در پی آن برخی – نمیدانم
با چه منطقی – اما بیمارگونه از بهائیت پیروی و در این زمینه جنجال براه انداختند
و ....
3 - اگرچه دکتر غلامعلی رجایی، مشاور آیت
الله هاشمی، (روز شنبه 10/12/1392) در یاد داشتی اصل موضوع را توضیح داده و معلوم
شده که «دستی بوسیده نشده» ولی از این نظر که آیا بوسیدن دست افراد جایز است یا نه
و بویژه آیا بوسیدن دست عالمان دینی دارای اشکال است یانه؟ برآن شدم در این زمینه
چند کلمهای بنویسم و در انتها، یاداشت(روز شنبه 10/12/1392) دکتر غلامعلی رجایی،
مشاور آیت الله هاشمی را هم بیاورم.
4 - شاید لازم به یادآوری نباشد که تمامی
آداب شرعی برای آراسته شدن انسان به صفاتی است که موجب خشنودی پروردگار شود، و از
جمله این آداب بوسیدن دست بزرگان دین و علماء متقی است که بزرگداشت و إکرام بندگان
محبوب خداوند است و تبعاً رضایت پرودگار را بدنبال خواهد داشت.
لذا،
بوسیدن دست اشخاص صالح و عالم بر اساس سنت حضرت رسول صَلّی الله علیه وسلّم
ثابت است ولی بهائیت این سنت را ممنوع کرده است.
* دستبوسی در حزب بهائیان
بهاء الله در کتاب اقدس بیان کرده:
« قَدْ حُرِّمَ عَلَیْکُمْ تَقْبِیْلُ الْاَیَادِی
فِی الْکِتَابِ هَذَا مَا نُهِیْتُمْ عَنْهُ مِنْ لَدُنْ رَبِّکُمُ الْعَزِیْزِالْحکَّامِ
«
(کتاب اقدس- بهاء الله- صفحات 29 و 30)
یعنی تحریم شده است بر شما بوسیدن دستها و این
چیزیست که از جانب خداوند عزیز و حکم دهنده
منهی شده است.
عبد الحمید اشراق خاورى(مبلغ بهائی) نیز در
تقریرات درباره کتاب اقدس آورده:
«پیشوایان دینی و علمای اغلب ادیان مختلفهای
که امروزه در عالم هستند ، یکی از شئون
آنها این است که دست خود را در معرض بوسیدن مریدان خود قرار می دهند ... در این
امر مبارک می فرمایند ، دست بوسی قدغن است و در کتاب الهی حرام شده است، بوسیدن
دست نفوس به هر عنوانی که باشد. این نهی از طرف پروردگار عزیز و حکم کننده است .
[تقریرات درباره کتاب مستطاب اقدس - عبد
الحمید اشراق خاورى - صفحه ۹۳ ]
درعین حال برخی با پیروی از بهائیان، اگر
مشاهده کنند شخصی دستِ عالِمی را میبوسد عمل را خرافات و تقدّس مآبی و بدتر از آن
چاپلوسی و روحیه سلطانی و ... میدانند. اگر به آنها ثابت کنیم که عملِ خلافِ شرعی
انجام نشده بلکه بوسیدن دست صالحان در سنّت وارد شده است.آنگاه می گویند: اسلام
امروز نیاز به چیزهای مهم تری دارد و شما به جزئیات میپردازید و مردم را به آن
مشغول می کنید؟! سوال این است که آیا رد کردن سنّتی معتبر و حرام کردن حلال الهی،
به بهانههای حزبی و باندی و با انگیزه تخریب دیگران، میتواند خداپسندانه باشد؟!.
برای اثبات دستبوسی بزرگان به احادیث
وآثار بسیاری استناد میشود که از آنجمله موارد زیر می باشد :
در
میان روز گفتن
روز کو؟!
خویش رسوا کردن است ای روز جو!
به همین منظور ابتدا یاداشت حجت الاسلام و
المسلمین مستوفی، مسئول گروه معارف مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) را میآورم
و پس از آن موضوع را در لابلای متون روائی و فتوائی عالمان شیعه و سنی جستجو میکنیم
تا ببینیم حق چیست و انگیزه این هوچیگریهای این روزها را کجا باید جستجو کرد.
* اما یاداشت حجت الاسلام و المسلمین مستوفی:
در میان اقوام و ملل جهان از دیرباز،
رفتارهایی برای نشان دادن احترام به دیگران، بزرگداشت افراد، ابراز محبت و دوستی ...
وجود داشته است؛ این رفتارها در برابر رهبران دینی و بزرگترها، حاکمان و امیران،
دانشمندان و دوستان وخویشاوندان و کودکان... بروز پیدا میکند، از جمله این رفتار
بوسیدن سر و پیشانی، گونه و دست و پا میباشد.
در آثار و منابع اسلامی و در بین علما و
مسلمین -از همه فرقهها و مذاهب- نیز چنین رفتارهایی را میتوان مشاهده کرد که یکی
از آنها دست بوسی است. دربرابر رفتار «دست بوسی» دیدگاههای مختلفی وجود داشته و
دارد که از تأیید و تکذیب آن، تا حکم به استحبات و یا کراهت و حرمت آن را میتوان
سراغ گرفت.
نکته مهمی که باید به آن توجه داشت، رفتارهای
مورد اشاره به خودی خود و به ذات خویش، دارای حسن و قبح نیستند، و به بیان دیگر
حسن و قبح ذاتی ندارند، و نیکوئی و زشتی آن، وابسته به نیت ها و انگیزههای افراد،
شرایط اجتماعی، فرد انجام دهنده و... برمیگردد؛ به عنوان مثال،
دست
بوسی کودکی نوزاد نمیتواند معنا و
مفهوم زشت و ناپسندی در هیچ فرهنگ و مذهبی
داشته باشد، و معنای آن جز ابراز محبت و عاطفه نسبت به کودک نخواهد بود.
بنابراین، در بررسی رفتار «دست بوسی» و پسند
و ناپسندی آن، باید به جوانب دیگر آن پرداخت، و به انگیزهها، نتایج و آثار آن
توجه کرد، براین پایه، حکم واحد و یکسانی برای «دست بوسی» نمیتوان صادر کرد، که
همه موارد و افراد را در همه شرائط و زمانها و مکانها در برگیرد و آنرا درهمه
موارد ناپسند و مذموم یا مورد پسند و نیکو شمرد.
نباید از یاد برد که اقوام و مللی که به
اسلام گرویدند، دارای رفتارهای مختلف به جهت احترام و تکریم بزرگان و دیگران
بودند، و اسلام دربرابر این رفتارها سه گونه برخورد داشته است، پارهای از آنها
را تأیید و برخی را رد نموده است و پیرامون برخی از رفتارها نیز سکوت اختیار کرده یعنی
ما رد و یا اثباتی در سیره و سنت پیغمبر(ص) و بزرگان اسلام در برابر آن نمیشناسیم.
در اسلام، رفتاری مانند «سجده» دربرابر دیگران
به شدت رد و نفی شده است، ولی پیرامون «دستبوسی»، آثار مختلفی در دست است که برخی
آن را تأیید و برخی رد میکنند، بنابراین میتوان گفت که نظر اسلام و دین پیرامون
آن، نه رد مطلق و نه تأیید مطلق میباشد، بلکه با توجه به موارد آن که به سبب انگیزهها
و شرائط تغییر میکند، حکم آن نیز مختلف میشود، بی شک میتوان گفت که «دستبوسی»
که موجب خواری و ذلت «دستبوسنده» و کبر وغرور کسی شود که دست او بوسیده میشود،
ناپسند و مذموم است.
اینک با نقل نمونههائی از سنت و سخنان
بزرگان اسلام، زوایای بیشتری ازبحث برای خوانندگان روشن میشود. بیش از نقل آنها،
توجه به یک نکته مفید خواهد بود که در اسلام اموری از بوسیدن دست خویشتن وجود
دارد، چنانکه پیغمبر(ص) و... پس از استلام حجرالأسود، دست خود را میبوسید و یا
امام علیه السلام در دادن صدقه دست خود را میبوسید، که این خود حکایت میکند دست
به دلیل تماس با حجر و... مبارک شده و ارزش بوسیدن دارد، همین نکته در مورد بوسیدن
دست دیگران نیز میتواند مورد توجه قرار گیرد.
1- در سنت و سیره اصحاب و یاران پیغمبر(س) و
ائمه معصومین(ع)، مواردی دیده میشود که آنها دست پیغمبر(س) و امام(ع) را بوسیدهاند،
و نهی و ردی از سوی آنان نیز نشده است.
در کتاب «موسوعة الدفاع عن رسولالله(ص)،ج2،
ص 79»مینویسد:
«در مورد بوسیدن دست، احادیث و آثار فراوانی
وجود دارد که مجموع آن بر ثبوت آن از پیغمبر(ص) دلالت میکند.»
در آثار و منابع از بوسیدن دست پیغمبر(ص)
توسط یاران و اصحاب از جمله زید بن حارثه و عبدالله بن رواحه و بوسیدن دست
امام حسین(س) توسط فرزدق شاعر و بوسیدن دست
امام صادق(ص) توسط محمد بن مسلم [فقیه و راوی بزرگ شیعه] ...حکایت شده است.
[کنزالعمال، ج29، 220، جامع الأحادیث، ج28، ص10،
کافی، ج2، ص 185، بحارالأنوار، ج46، ص 957؛ کشف العمه، ج2، ص43، تفسیر منسوب به
امام عسکری(ع)، ص 637و...]
2- در کتاب شریف کافی از امام صادق (ع) با
سند صحیح نقل شده است:« سر و دست کسی جز سر و دست پیغمبر(ص) یا کسی که از او اراده
رسول خدا(ص) بشود، بوسیده نمیشود.» و در روایت دیگری فرمودهاند، دست بوسیدن جز
برای پیغمبر و جانشین پیغمبر(ص) شایسته نیست.
[کافی، ج2، ص 185]
3- در منابع اهل سنت از بوسیدن دست خلیفه دوم توسط ابوعبیده جراح [السنن الکبری،
ج7، ص 101] و بوسیدن دست انس به مالک به
دلیل تماس با دست پیغمبر(ص) و ... یاد شده است.
4-
شهید اول، از فقهای بزرگ شیعه، به جواز بوسیدن دست برادران مسلمان که به
عنوان تعظیم و بزرگداشت مؤمن فتوا میدهد [القواعد و الفوائد،ج2، الدروس الشرعیه،
ج2، ص 18]
5- عالمان اهل سنت نیز به جواز، بلکه
استحباب آن نظر دادهاند از جمله صاحب البحر المحیط در تفسیر خویش[ج6، ص 327] به
جواز دست بوسی، و صاحب فیض القدیر [ج6، ص15] به استحباب آن برای علم و شرف قائل
شدهاند.
درمجموع از روایات، فتاوا و دیدگاههای
فقیهان
اسلام، نمیتوان دست بوسی را کاری نادرست و ناپسند برشمرد، آری باید توجه داشت که
این رفتار نباید موجب تجلیل و احترام کسانی شود که شایستگی ندارند، و نباید برای
امور دنیا و ارباب زر و زور انجام پذیرد، و نباید موجب خواری و... گردد.
بنابراین، چه زیبا و پسندیده است که فقط این
«دستبوسی» در برابر کسانی انجام شود که قصد و نیت از آن تجلیل و بزرگداشت پیغمبر(ص)
باشد، و آن کسی که دست میبوسد و آن که دستش بوسیده میشود، هر دو مراقب باشند که مبادا
انگیزههای دیگر در آن راه پیدا کند.
[تا اینجا برگرفته از یاداشت
حجت الأسلام و المسلمین مستوفی، مسئول گروه
معارف موسسه تنظیم و نشر آثار امام (س) است]
* حکم دستبوسی در منابع روائی اهل سنت:
۱-حدیث حضرت عبدالله بن عمر رضیالله تعالی
عنهما: امام ابو داود در کتاب السنن به روایت از حضرت ابن عمر داستانی را از
بازگشت ایشان همراه تعدادی از صحابه از جنگی، نقل میکند تا آنجا که میفرماید:
سپس همگی ما دست مبارک حضرت رسول صلالله علیه و سلّم را بوسیدیم (روایت در صحاح
سته)
2- حدیث حضرت زارع رضیالله تعالی عنه: امام
ابو داوود ازحضرت زارع رضیالله تعالی عنه روایت مینماید که جماعتی از مسلمانان
که در رأس آن شخصی بنام عبدالقیس قرار داشت غرض دیدیار پیامبر صلالله علیه و سلّم
به مدینه میآیند، زمانی که هیئت وارد شهر مدینه میگردیند، با سرعت زیاد چون مشتاق
دیدار پیامبر (ص) میباشند، از شترهای خویش پیاده میگردیند، حضور پیامبر (ص)
مشرف، چون سخت مشتاق دیدار پیامبر (ص)میباشد، دست و پای مبارک پیامبر صلالله علیه
و سلّم را
گرفته و می بوسند.
(مورخین تعداد مجموعی این هیئت را
14 نفر مینویسند، و می افزایند که همه اعضای
این هیئت، مشرف به بوسیدن دست و پای مبارک پیامبر (ص) گردیدهاند).
3- حدیث صفوان بن عسّال رضیالله تعالی عنه:
امام ابن ماجه از صفوان بن عسّال رضیالله تعالی عنه روایت میفرماید: که روزی یک
نفر یهودی به دوستش گفت: ما را نزد این پیامبر ببر. سپس هر دو خدمت رسول (ص)آمدند
و درباره آیات بیّنات نه گانهای که خداوند جلّ جلاله به
حضرت موسی علی نبیّنا و علیه الصلاة و
السلام عنایت فرمود، پرسیدند. پس ازگرفتن جواب هر دو نفر یهودی دست و پای مبارک پیامبر
صلالله علیه و سلّم را بوسیدند و گفتند: شهادت میدهیم که شما پیامبر خدا هستید.
امام محیی الدین نووی درکتاب الأذکارمینوسد:
ترمذی و نسائی و ابن ماجه با سندهای صحیح روایت کردهاند، علامه مفسّر سید محمود
آلوسی در تفسیر روح المعانی
جزء پنجم صفحه ۲۳۱ پس از آوردن حدیث فوق
مرجع و مأخذ آن را این چنین بیان میکند: همانا احمد و بیهقی و طبرانی و نسائی
وابن ماجه و ترمذی این حدیث را آورده و ترمذی میگوید: «حدیثی حسن وصحیح است»
وحاکم نیشابوری میگوید: «حـدیثی صحیـح است بـرای آن ضعفی نمیبینم».
* فتاوی علماء اهل سنت در مورد دستبوسی:
در اینجا قسمتی از مقاله الحاج امــیـــن
الدین «سعیـــدی – سعــید افغانی» / مـدیـر مرکز مطالـعات استراتژیکی افغان و مسؤل
مرکز فرهنگی دحـق لاره – جرمنی را از:saidafghani@hotmail.com
از ttp://herathanafi.blogfa.com/post/50 ؛ تقدیم میکنم
* ۱-
حافظ ابن حجرعسقلانی:
حافظ ابن حجر عسقلانی در فتح الباری جلد ۱۱
صفحه ۶۷ احادیث متعددی در مورد جواز بودن و حتی مستحب بودن بوسیدن دست علماء و
صلحاء و اولیاء، جمعآوری نموده است که به طور نمونه احادیث ذیل:
1 - ابولبابة و کعب بن مالک و دو دوستش دست
مبارک پیامبر صلالله علیه و سلّم را بوسیدند.
2 - ابوعبیده جرّاح آنگاه که از سفری برگشت
دست حضرت عمر رضیالله عنه را بوسید.
3 - زیدبن ثابت دست حضرت ابن عباس «رضیالله
عنهما» را بوسید.
4 - اسامه بن شریک روایت میکند به سوی حضرت
رسول صلالله علیه و سلّم برخاستیم و دست مبارکش را بوسیدیم.
5 - و حدیث جابر که عمر رضیالله عنه
بر خاست و دست مبارک حضرت رسول (ص)را بوسید.
6 - و حدیث بریدة در قصه اعرابی و درخت آمده
است که گفت:یا رسول الله! اجازه بدهید تا سروپای شما را ببوسم. پس آن حضرت (ص) برایش
اجازه فرمود.
7 - امام بخاری درکتاب «الأدب المفرد» از
روایت عبدالرحمن بن رزین میآورد که:سلمة بن الأکوع آن دستش را که با پیامبر(ص) بیعت
کرده بود به ما نشان داد، پس ما برخاستیم و دستش را بوسیدیم.
8 - وهمچنین آورده است که حضرت علی کرم الله
وجهه دست و پای حضرت عباس رضیالله عنه را بوسید.
9 - و روایت شده از طریق ابی مالک الأشجعی
که گفت:به ابن ابی أوفی گفتم آن دستی را که با رسول صلالله علیه و سلّم بیعت کردی
بده تا ببوسم، پس دستش را بوسیدم.
حافظ ابن حجر عسقلانی درکتاب المطالب العالیه
به زوائد المسانید الثمانیة درباب بوسیدن دست حدیث ۲۷۰۶ آورده است که:
ابن ابی عمرالعدنی (متوفی به سال ۲۴۳ ه. ق)
گفت: سفیان برای ما از جدعان روایت نموده که ثابت به انس رضیالله عنه گفت: ای ابا
حمزه، آیادست تو حضرت رسول صلالله علیه و سلّم را لمس نموده؟ گفت: بله، گفت:
دستت را بده سپس انس دستش را به او داد و ثابت دست انس را بوسید.
با توجه به احادیث که فوق بدان اشاره نمودیم
میتوانیم این حکم را بدست بیاوریم که بوسیدن دست، علماء و اهل علم نه تنها جواز
داشته بلکه مستحب هم میباشد.
در کتاب المستصفی من علم الاصول تألیف حجةالاسلام
إمام محمد غزّالی رحمةالله جزء اول صفحه ۱۳۰ آمده که: اگر صحابی بگوید که در زمان
پیامبر صَلّی الله علیه و سلّم فلان کار را انجام میدادیم. پس این لفظ دلیل بر
جواز آن کار است. در جزء دوم همان کتاب صفحه ۹۴ میفرماید: میگوییم سکوت پیامب(ص)
و عدم انکار او از فعلی که انجام آن آگاهی دارد دلیل بر جواز آن عمل است چون برای
آن حضرت(ص) جائز نیست انکار کاری را که حرام است،
ترک کند.
دکتر عبدالکریم زیدان در کتاب الوجیز فی
أصول الفقه صفحه ۱۶۷ میگوید: سنت تقریری عبارت است از سکوت پیامبر (ص) از انکار
قولی یا فعلی که در حضورش انجام شود یا در غیابش انجام شود وآن حضرت (ص) بدان آگاه
باشد، پس این سکوت دلیل بر جواز فعل و اباحت آن است زیرا رسول (ص) بر باطل و منکر
سکوت نمیکند.
دکتر وهبة الزحیلی در کتاب الوجیز صفحه 35
آمده است که سنت تقریری عبارت است از هر آنچه پیامبر صَلّی الله علیه و سلّم آنرا
صراحتاً تأیید نماید یا بعد از انجام آن در حضور حضرت صَلّی الله علیه و سلّم آنرا
انکار ننماید.
* 2-
فتوای امام غزالی:
امام محمد غزّالی رحمةالله در
کتاب مستطاب إحیاء علوم الدین جلد دوم
صفحه ۴۴۳ مینوسد:
در بوسیدن دست کسی که در عالم وفاضل دین
باشد به خاطر احترام وتبرک ممانعتی وجود ندارد.
ابن عمر رضیالله عنهما گفت:
ما دست مبارک پیامبر صلالله علیه و سلّم را
بوسیدیم وکعب بن مالک گفت: چون توبه من از آسمان نازل شد به خدمت پیامبر (ص) آمدم
و دست وی را بوسیدم.
وهمچنان در روایت آمده است که شخصی اعرابی
گفت: یا رسول الله! مرا اجازه بفرماید که تا سر معظّم و دست مبارک تو شما را
ببوسم؛ و پیامبر صَلّی الله علیه و سلّم برایش اجازه فرمود و اعرابی آن را به جای
آورد.
وابوعبیده جرّاح، عمربن خطاب را دید و
مصافحت کرد و دست وی را ببوسید پس از یکدیگر جدا شدند و میگریستند. امام زین الدین
عراقی رحمةالله که أحادیث احیاء علوم الدین را از کتابهای مختلف حدیثی تخریج کرده
است میگوید: حدیث أعرابی را حاکم نیشابوری از حدیث بریدة روایت میکند با این
تفاوت که درحدیث حاکم نیشابوری، أعرابی از پیامبر(ص) اجازه میخواهد تا دست و پای
حضرت (ص)را ببوسد. حاکم میگوید حدیث صحیح الإسناد است.
* 3-
فتوای امام ابن حجر هیتمی:
امام ابن حجر هیتمی مکّی در کتاب تحفةالمحتاج
جلد نهم صفحه ۲۸۵ مینویسد: بوسیدن دست و پای مرد صالح، عالم و فاضل سنّت است و
علامه شروانی در شرح تحفه المحتاج (فتح الباری شرح صحیح البخاری: ابن حجر عسقلانی)
مینویسد: به طور قطع بوسیدن دست شخص صالح سنت است بلکه پایش هم.
* 4-
فتوای خطیب شربینی:
شیخ خطیب شربینی رحمةالله در مغنی المحتاج
جلد سوم صفحه ۱۶۶ و همچنین علّامه سید ابوبکر شهیر به سید بکری در اعانة الطالبین
شرح فتح المعین صفحه ۳۰۵ از جلد سوم مینویسد:
سنت
است بوسیدن دست شخصی که دارای یکی از صفات دینداری مانند: نیکوکاری یا شرف یازهد
باشد و کراهیت دارد بوسیدن دست کسی که یکی از امتیازات دنیوی مانند ثروت یا قدرت یا
جاه و منزلت اجتماعی برخوردار باشد.
* 5-
فتوای امام نووی:
امام نووی رحمةالله در کتاب فتاوای خود
صفحه ۵۰ در جواب سوال کسی که میپرسد حکم بوسیدن دست دیگری چیست؟
در جواب میفرماید: بوسیدن دست اشخاص صالح یا
عالم یا فاضل مستحب است و در مقابل بوسیدن دست اشخاصی غیر از افراد فوق الذکر
مکروه است ونیز درکتاب الأذکار صفحه ۳۸۱ میفرماید: هر گاه اراده شود، دست کسی به
خاطر زهد و نیکوکاریش یا علم و شرف او و صیانتش یا هر صفتی که از امور دین محسوب میشود
بوسیده شود، کراهت ندارد بلکه مستحب است و اگر به خاطر مال و ثروت وقدرت و منزلتش
در نزد مردم و یا امثال آن بوسیده شود به شدت مکروه است.
* 6-
فتوای شیخ منصور:
شیخ منصورعلی ناصف در التاج الجامع للأصول مینوسد:
از انواع تحیّت گفتنها بوسیدن دست و پای میباشد. بوسیدن دست برای بزرگداشت و
احترام بزرگان دین جائز بلکه مستحب است زیرا که پیامبر(ص)عمل کسانی که دست و پای
مبارکش را بوسیدند تأیید نمود و اوهیچگاه برعمل باطلی مهر تأیید نمیزند. بنابراین،
بوسیدن دست و پا جائز است و اگر مقرون به نیتی شریف و صحیح باشد مستحب است.
* 7-
فتوای ابن حجرهیتمی:
ابن حجرهیتمی در کتاب الفتاوی الکبری الفقهیّة
جلد چهار صفحه ۲۴۷ مینویسد: بوسیدن دست و پای شخص عالم وصالح وشریف النسب سنت
است. سپس احادیث بسیاری را دراثبات این عقیده نقل میکند و ازجمله از ابن حبان روایت
میکند که کعب بن مالک رضیالله عنه فرمود:آنگاه که توبه من نازل شد به خدمت پیامبر
صلالله علیه و سلّم آمدم ودست وزانوی مبارک ایشان را بوسیدم.
* 8-
فتوای شیخ محمد امین کردی:
شیخ محمد امین کردی در کتاب تنویر القلوب فی
معاملة علام الغیوب صفحه ۱۴۱,۱۴۲ مینویسد: بوسیدن دست شخصی به خاطر احترام و قدر
و علم و زهد سنت است و اگر برای ثروت او باشد یا شخصی صاحب بدعت باشد مکروه است.
* 9-
فتوای خواجه محمد حسن سرهندی:
محمد حسن سرهندی درکتاب الأصول الأربعة خویش
مینوسد: یهودیان دست و پای پیامبر صلالله علیه و سلّم را بوسیدند، بناً اگر تقبیل
دست و پای کسی به جهت تعظیم باشد جائز طوریکه پیامبر صلالله علیه و سلّم آنرا برای
دونفر یهود اجازه فرمود.
همچنان در کتاب تهذیب الاسماء واللغات امام
نووی رحمةالله و همچنین طبقات الشافعیه علامه امام سبکی رحمةالله آمده است که:
حمد بن حمدون بن رستم رحمةالله فرمود: شنیدم
امام مسلم بن حجاج رحمةالله (صاحب دومین کتاب صحیح در حدیث) به خدمت امام بخاری
رحمةالله رسید؛ و گفت: اجازه بده و بگذار تا پاهای شما را ببوسم ای استاد استادان
و سرور محدّثین و طبیب حدیث
در
ضعفهایش.
** حکم بوسیدن دست
در منابع شیعه
* بررسی روایت تحفالعقول:
در تحف العقول حدیثی از امام رضا (ع) است که
می فرماید: مرد دست مرد دیگری را نبایستی ببوسد، چراکه بوسیدن دستش همانند نماز
گزاردن بر اوست.
اولاً: روایت تحف العقول مرسل و بدون سند
است.
ثانیاً: در مقابل، روایاتی در کتاب کافی داریم
که بوسیدن دست انبیاء و اوصیاء و کسانی که در جایگاه رسول خدا هستند را مجاز میداند.
* روایات باب «التقبیل»
در کتاب شریف کافی
کتاب شریف کافی بابی با عنوان «التقبیل»
دارد که در آن به برخی از سنتهای بوسیدن در اسلام اشاره شده است. از جمله این
موارد این است که می فرماید: «به درستی که برای شما مؤمنان نوری است که به آن در
دنیا شناخته می شوید تا این که اگر شخصی برادر مؤمنش را دید بر آن موضع نور که در
پیشانی اش است بوسه می زند».
[ کلینی، محمد بن یعقوب،کافی، ج 2،
ص
185، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1365]
روایتی تحفالعقول در کتاب های معتبر وجود
ندارد، بله در کتاب تحف العقول روایتی به این مضمون رسیده است که امام رضا (ع) می
فرماید: «لا یقبّل الرجل ید الرجل فإن قبلة یده کالصلاة له»؛ مرد، دست مرد دیگری
را نبوسد؛ چرا که بوسیدن دست مانند صلاة برای او است».
[حرانی، حسن بن شعبه، تحفالعقول،
ص 450، انتشارات جامعه مدرسین، قم،1404]
اصل کلمه صلاة به معنای دعا و استغفار
است[ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 14، ص 464، بیروت،1414] و در قرآن کریم
هم به دو معنای «دعا» و « نماز» استعمال شده است. خداوند می فرماید: «وَ صَلِّ
عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُم».[توبه / 103] توبه، 103] و در آیه دیگر
می فرماید:» إِنَّ الصَّلاةَ کانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ کِتاباً
مَوْقُوتا»،[نساء، 103] که در آیه اول به معنای دعا و در آیه دوم به معنای نماز
واجب آمده است.
[مجمع البحرین، ج1، ص 266، کتابفروشی مرتضوی،
تهران، 1375]
درست است که «صلاة» در این حدیث به معنای
نماز است، ولی توجه داریم که روایت بدون سند و مرسل است.
اما در کتاب کافی احادیثی است که دلالت بر
جواز بوسیدن دست می کند. امام صادق(ع) می فرماید: « سر شخص یا دست او نباید بوسیده
شود، مگر دست رسول خدا یا کسی که از او قصد رسول خدا شود».[کافی، ج 2، ص 185]» لَا
یُقَبَّلُ رَأْسُ أَحَدٍ وَ لَا یَدُهُ إِلَّا یَدُ رَسُولِ اللَّهِ ص أَوْ مَنْ
أُرِیدَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ ص»]
یا شخصی می گوید بر امام صادق(ع) وارد شده و
دست ایشان را بوسیدم، سپس فرمود جائز نیست دست کسی بوسیده شود، مگر دست انبیای
الاهی یا اوصیای آنان.»[کافی،
ج 2، ص 185،»لَا یُقَبَّلُ رَأْسُ أَحَدٍ وَ
لَا یَدُهُ إِلَّا یَدُ رَسُولِ اللَّهِ ص أَوْ مَنْ أُرِیدَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ
ص»]
همان طور که از این روایات استفاده می شود
بوسیدن دست پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) اشکالی ندارد، بلکه مطلوب است.
آیت الله تبریزی در جواب استفتائی قائل به
جواز بوسیدن دست عالم و سید هاشمی هستند. [صراط النجاة، ج 5، ص 266]
در روایت اولی امام صادق (ع) می فرماید:
«... یا کسی که از او قصد رسول خدا شود.» به طور قطع امامان معصوم(ع) جزو این گروه
هستند که با دیدن آنان، یاد و خاطره
رسول الله (ص) زنده می شود و شأن و جایگاه
آن حضرت را دارند. اما روایت می تواند مراجع و علمای دین که دارای صفات اخلاقی و
کمالات نفسانی اند و در راستای دین پیامبر و اشاعه فرهنگ اسلام و اهل بیت تلاش
می کنند و احترام به آنان در راستای احترام
به پیامبر اکرم (ص) است، را شامل شود؛ زیرا در زمان غیبت، کسانی که از دین خداوند
نگهبانی کرده و برخی از شؤون پیامبر اسلام و امامان معصوم (ع) را دارا هستند و از
هر صنفی به خواسته ها و آرمان های حضرت رسول (ص) نزدیک ترند، مراجع و عالمان دینی
هستند.
علامه مجلسی در استظهاری که از این گونه روایات
دارد، بوسیدن دست عالمان دینی و سادات را مشمول این روایات می داند.
[بحارالأنوار، ج 73، ص 38، مؤسسه الوفاء، بیروت،
1404]
پس اگر چه عالمان دینی چنین توقعی ندارند و
احیاناً از این که دستشان بوسیده شود رنجیده می شوند، ولی از باب احترام به حضرت
رسول (ص) و تعظیم شعائر چنین عملی بلا اشکال است.
و در تفسیر صافی، سوره توبه ذیل ایه: اَلَمْ
یعْلَمُوا اَنّاللَّه هُوَ یقْبَلُ التَّوبَة عَنْ عِبادِهِ وَ یأخُذُ
الصَدَقاتِ(۱۲۸) روایت کرده درباره حضرت سجّاد(ع) که: اِنَّهُ کانَ اِذا اَعْطَی
السائِلَ قَبَّلَ یدَالسّائِلَ. فَقیلَ لَهُ لِمَ تَفْعَلُ ذلکَ؟ قالَ لِاَنها
تَقَعُ فِی یدِاللَّهِ قَبْلَ یدِالْعَبْدِ. یعنی، حضرت هرگاه به سائل چیزی مرحمت
میکرد، دست او را میبوسید. عرض شد: چرا دست او را میبوسید؟ فرمود: برای اینکه آن
چیز پیش از آنکه به دست بنده برسد، در دست خدا قرار میگیرد.
* دست بوسی آیت الله سیستانی از یک عالم دینی
به هرحال؛ بد نیست که این را هم بدانیم:
آیت الله مروارید در آخرین سفر
زیارت عتبات عالیات در سال ۱۳۷۷ شمسی به
همراه چند تن از نزدیکانشان برای دیدار با حضرت آیت الله سیستانی به منزل ایشان
رفتند. با ورود آیت الله مروارید، آیت الله سیستانی برای استقبال به صحن حیاط
آمدند و بعد از عرض سلام، دست ایشان را بوسیدند و خودشان به جای یکی از جوانها، زیر
بغل ایشان را گرفتند. آیت الله مروارید در آن ایام که دیگر چشمشان نمیدید پرسیدند:
کیست؟ آیت الله سیستانی خود پاسخ دادند: منم علی!
[http://tazohor.com
به نقل از برنا]
آری؛ حرمت بوسیدن دست؛ از آداب انفرادی حزب
بهائیان است
* اما یاداشت دکتر غلامعلی رجایی، مشاور آیت
الله هاشمی
دکتر غلامعلی رجایی، مشاور آیت الله هاشمی،
(روز شنبه 10/12/1392) در یاد داشتی با عنوان «دستی بوسیده نشد!» نوشت:، شش روز
قبل، بخشی از این یادداشت را نوشتم اما به دلیل فرصت کم تا فرصت دیگری برای تکمیل
دست دهد آن را در ثبت موقت نهادم. فرزند بسیارعزیزم مهندس علی آقا که در این امور
با من همکاری می کند- و خدا از او راضی باد - به تصور اینکه مطلب کامل است و من به
دلیل پیدا نکردن عکس مناسبی آنرا ثبت موقت کرده ام با پیدا کردن عکس مرتبط با این یادداشت
آن را بدون نظر خواهی از من بر روی صفحه وب گذاشت .ساعاتی بعد من با تذکر یکی از
کاربران از شوش دانیال خوزستان متوجه شدم این یادداشت ناقص بر روی صفحه است .لذا
آن را برداشتم تا در فرصت مناسب تکمیل نمایم.
با برداشته شدن مطلب، بعضی گمان کردند من از
درج این یادداشت به دلیل آنکه به زعمشان به ضرر هاشمی است پشیمان شده لذا مطلب را
برداشته ام!
دو روز بعد که ماجرای این عکس- که توسط بعضی
افراد بیمار بهانه ای مثلا برای کوبیدن هاشمی شد- درجمع دوستان مجمع مطرح شد برادری
که خود از نزدیک شاهد قضیه بوده می گفت برخلاف آنچه در عکس به بیننده القا می شود
فردی که درعکس دیده می شود و مجری برنامه است اصلا دست آقای هاشمی را نبوسیده است.
از او پرسیدم نام او چیست؟ گفت آقای غفاری. پس از این گفتگو تلفن آقای غفاری را از
دوستان روابط عمومی دانشگاه آزاد که برای مراسم مهم از وی دعوت می کنند گرفته و در
جهت تکمیل مطلب و استناد مطلب با او تلفنی صحبت کردم.
قصد نداشتم در این باره چیزی به تفصیل بنویسم
ولی وقتی دیدم برای عده ای غیر منصف این عکس بهانه جدیدی برای تخریب هاشمی و حتی
حاج سید حسن آقای خمینی شده است تصمیم گرفتم آن را از زبان کسی که در عکس تصور می
رود دست آقای هاشمی را بوسیده مطلب را بدون واسطه و برای درج درست واقعه درتاریخ و
درس آموزی مخالفان و منتقدان منصف و متدین هاشمی بنگارم تا بدانند صرف مخالف یا
منتقد بودن کسی نباید باعث شود در مخالفت او به دروغ وگمان متوسل و متمسک شوند.
با آقای غفاری که در این مراسم - تجلیل از سی
سال زحمات دکتر جاسبی در دانشگاه آزاد - مجری برنامه بوده تماس گرفتم و خودم را
معرفی کردم مرا شناخت. به من گفت:
دراین مراسم با خواندن شعری خطاب به یادگار
امام حاج سید حسن آقای خمینی به ایشان گفتم یادتان هست در جلسه معارفه دکتر میرزاده
تسبیح شما حین صحبت تان پاره شد و من از شما خواستم آن را بمن ببخشید که بخشیدید؟
درادامه گفتم دوستی می گفت ابزار عبادت باید کامل باشد در کنار تسبیح ،یک انگشتر
عقیق هم لازم است. از تریبون که آمدم پایین، آقای هاشمی درحالی که دست در جیبشان می
کردند مرا صدا زدند وگفتند من انگشترعقیق ندارم ولی انگشتری را به شما می دهم که
نگین آن از سنگ قبرامام حسین تهیه شده است.سنگی که تولیت حرم امام حسین در سفرم به
عراق آن را بمن اهدا کرده اند و با تکه تکه کردنش تعدادی نگین انگشتر از آن تهیه
شده است.
آقای غفاری می گفت من وقتی این جملات را شنیدم
نزد جناب آقای هاشمی رفتم وبا خوشحالی از او انگشتر را گرفتم و بعنوان تبرک به
چشمانم مالیدم و در ادامه ازایشان به نشانه سپاس از این هدیه بسیار ارزشمند خواستم
اجازه بدهند دستشان را ببوسم اما تا دستشان را گرفتم و خم شدم که ببوسم بلافاصله
دستشان را پس کشیدند و اجازه ندادند دستشان را ببوسم آقای دکتر میرزاده رییس
دانشگاه تا این تقاضای مرا از آقای هاشمی شنید گفت آقای هاشمی از دست بوسی خوشش نمی
آید و اجازه نمی دهد کسی دستش را ببوسد.
با توضیحات آقای غفاری معلوم شد در حالی که
وی پس ازگرفتن انگشتر از دست هاشمی قصد داشته است به نشانه سپاسگزاری، دست او را
ببوسد تصویر وی دراین حالت در کسری از ثانیه توسط عکاس بگونه ای برداشته شده است
که بیننده احساس می کند وی دارد دست هاشمی را می بوسد!
تا آنجا که من اطلاع دارم در این سالها این
اتفاق برای چند نفر دیگر از مسولین کشور هم افتاده است. یعنی قبل از بوسیدن در
کمتر ازچند ثانیه عکاس، عکسش را می گیرد و اگر فردی که قرار است دستش بوسیده شود
با نشان دادن عکس العمل اجازه دست بوسی ندهد گاه از عکاس خبری نیست .
شهادت می دهم در نزدیک به دوسالی که در محضر
آیت الله هاشمی بوده ام حتی برای یکبار هم ندیده ام به رغم اصرار دیگران اجازه دست
بوسی به کسی بدهند.اگر کسی هم اصرار به دست بوسی شان را داشته باشد حتما با ناکامی
مواجه می شود چون دراینگونه مواقع آقای هاشمی وقتی می بیند طرف از حرفهای او قانع
نشده وهمچنان اصرار بر دست بوسی دارد با سرعت خاصی دستش را پس می کشد وگاه حتی
دستش را پشتش مخفی می کند!
یکبار شاهد بودم آقای هاشمی به کسی که به وی
اجازه نداده بود دستش را ببوسد و وی هنوز اصراربه دست بوسی داشت ومی گفت من
نذرکرده ام دستتان را ببوسم گفتند بالاخره بخشی از ادای نذرتان به من مربوط است و
من چون به این کار راضی نیستم نذرتان صحیح نیست!
یکبار پدر شهیدی را که از مداح های بسیار
باسابقه استان خوزستان سربلند است و از اهواز پیش من آمده بود به آقای هاشمی معرفی
کردم. تا وی خم شد دست هاشمی را ببوسد و ایشان اجازه نداد و دستش را عقب کشید و آن
پدرشهید همچنان اصرار به دست بوسی داشت و دست آقای هاشمی را بطرف خود می کشید تا
ببوسد یکی از محافظین که از نزدیک نظاره گر ماجرا بود ناچار به دخالت شد و
محترمانه وی را از آقای هاشمی جدا کرد.
دریک صحنه دیگر شاهد بودم یکی از فرماندهان
ارشد سپاه که در دو دولت وزیر دفاع بوده ونقش عمده ای هم درتامین تدارکات جنگ
داشته است تا خواست وارد اتاق ملاقات آقای هاشمی شود درابتدای ورودش به رسم نظامیان
با زدن پاهایش به یکدیگر به فرمانده جنگ در دوران امام احترام نظامی گذاشت. لحظه ای
بعد تا خم شد که به نشانه احترام دست آقای هاشمی را ببوسد ایشان اجازه نداد و دستش
را پس کشید. شنیدم می گفت اجازه بدهید دست شما را بعنوان اینکه فرمانده من در
دوران جنگ به امر امام بودید ببوسم که جواب شنید من دوست ندارم اینکار را بکنید سپس
هردو دستش را باز کرد و وی را مهربانانه درآغوش گرفت.
حقیقت این بود که شنیدید!
خدا به بعضی ها انصاف بدهد. همین!
No comments:
Post a Comment