Tuesday, December 31, 2013

چرا روحانیان مسلمان بهاییان را دین‌دار نمی‌دانند؟








چرا روحانیان مسلمان بهائیان را دین‌دار نمی‌دانند؟


۰۹/ دي/۱۳۹۲ آریا حق گو

اغلب روحانیان مسلمان آیین بهایی را یک دین الهی و پیروانش را دین دار نمی‌دانند. این عده معتقدند که آئین بهایی دینی جعلی است که توسط پیامبری جعلی که هیچ رسالتی از طرف خداوند نداشته است، ایجاد و پایه‌گذاری شده است. این اعتقاد باعث شده است که موجی از بهایی‌ستیزی در کشورهای مسلمان محل اقامت بهاییان به راه بیافتد و روحانیون از هیچ اقدامی برای تحریک توده‌ها و آزار و اذیت بهاییان فروگذار ننمایند.
به دلیل تمرکز جمعیت بهاییان ساکن کشورهای اسلامی در ایران و هم‌چنین ایرانی بودن پیامبر این آیین از یک طرف و مغایرت ظهور آیینی جدید با عقیده شیعیان دوازده امامی در رابطه با امام دوازدهم از طرف دیگر، بیشترین موارد ستیز با بهاییان از ایران گزارش شده است.
اما بهاییان تنها کسانی نیستند که با اسلام به طور کلی و تشیع به طور خاص در رابطه با برخی مسائل اختلاف نظر دارند. مسیحیان هم به دلیل اعتقاد به تثلیث و زرتشتیان به دلیل اعتقاد به ثنویت اصولا در توحید به عنوان بنیانی‌ترین اصل از اصول عقاید با مسلمانان اختلاف دارند. برخی اعتقادات یهودیان مانند تصورات جسمانی از خدا هم مغایر با اعتقادات بسیاری از متکلمین مسلمان بویژه شیعیان است. گزارش‌های معتبری از آزار و اذیت پیروان این ادیان و اعمال تبعیض سیستماتیک علیه آنان در تاریخ وجود دارد اما موضع رسمی روحانیون مسلمان در رابطه با پیروان این ادیان، دین‌دار شمردن آن‌ها بوده است.
بر همین اساس از نظر حقوقی(فقهی) به آن‌ها حق داده می شده است که به آیین‌های مذهبی خود مشغول شوند و اماکن مقدس خود را داشته باشند. اما روحانیان و فقیهان مسلمان در رابطه با آیین بهایی روی‌کردی متفاوت را در پیش گرفتند و تلاش نمودند دین‌دار بودن بهاییان را از اساس نفی نمایند. این روی‌کرد می‌تواند دلایل سیاسی، فرهنگی و حتی اقتصادی متنوعی داشته باشد اما در این یادداشت به جستجوی دلایل اعتقادی این موضوع می‌پردازیم. تاکید می‌نمایم که در این یادداشت به دنبال اثبات حقانیت دین اسلام یا بهایی نیستیم بلکه صرفا به دنبال پاسخ به این سوالیم که چرا همان رفتاری که با پیروان چهار آیین دیگر می‌شود، با بهاییان صورت نمی‌گیرد.
هرچند اتهامات زیادی در رابطه با نقش داشتن دولت‌های روس و انگلیس در ایجاد آیین بهایی مطرح می‌شود اما بهایی پژوهان بهایی ستیزی که اندک تبحری در تاریخ داشته‌اند، خود به نفی این اتهام رای داده‌اند. به نظر می‌رسد علل اصلی نفی دین‌داری بهاییان به لحاظ اعتقادی در موارد زیر خلاصه می‌شود:
۱- رد آسمانی بودن کتاب بهاییان
چنین استدلال شده است که کتاب یا بهتر است گفته شود کتاب‌های مقدس بهاییان منشایی آسمانی ندارد و از طریق وحی بر حسینعلی نوری معروف به بهاءالله (پیامبر آیین بهایی) نازل نشده است. روحانیان معتقدند که برای این‌که کسی دین‌دار محسوب شود، باید از یکی از کتاب‌های آسمانی پیروی نماید و تنها دینی به رسمیت شناخته می‌شود(دین محسوب می‌شود) که دارای کتاب مقدس با منشا آسمانی باشد. بنابراین اگر کتابی از طریق وحی نازل نشده باشد، پیروان تعالیم آن کتاب را نمی‌توان «اهل کتاب» به حساب آورد و برای آنان حقوقی را به رسمیت شناخت.
این استدلال با توجه به چند نکته مخدوش به نظر می‌رسد:
اولا سایر کتاب‌های مقدسی که مسلمانان نزول آن را از طریق وحی به رسمیت می‌شناسند، بنابر اعتقاد خود مسلمانان، لااقل در بخش‌های مهمی فاقد منشا وحیانی است. مسلمانان معتقدند که تورات و انجیل در طول سالیان پس از نزول مورد تحریف واقع شده و آن‌چه امروز به عنوان تورات و انجیل می‌بینیم، تنها نامی مشترک با آن‌چیزی دارد که بر عیسی و موسی نازل شده است. پس در عمل اعتقاد به مطالبی که در این کتاب‌ها بیان شده است، ملازمه‌ای با عمل به تعالیم واقعی عیسی و موسی از نظر مسلمانان ندارد. بنابراین این سوال بی‌پاسخ می‌ماند که بین کتاب اقدس بهاییان و انجیل و تورات امروزی در عمل چه تفاوتی وجود دارد که مسلمانان آن یک را جعلی و غیرآسمانی و این دو را مقدس و وحیانی می‌شمارند؟
ثانیا کتاب مقدس زرتشتیان به نام اوستا در قرآن ذکر نشده است اما پیامبر اسلام و امامان معصوم شیعه در روایات متعدد زرتشتیان را اهل کتاب نامیده‌اند. بنابراین عدم ذکر نام یک کتاب در قرآن دلیل بر این نیست که پیروان آن اهل کتاب محسوب نمی‌شوند.
ثالثا در قرآن ملاک دیگری برای اطلاق اصطلاح «اهل کتاب‌ بر پیروان ادیان مختلف» ارائه شده است و معلوم نیست چرا روحانیان از عمل به آن خودداری می‌نمایند.
در آیه ۶۴ سوره آل عمران بیان می‌خوانیم:
«قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَى كَلَمَةٍ سَوَاء بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَلاَ نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلاَ يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللّهِ» (بگواى اهل كتاب، بياييد بر سر سخنى كه ميان ما و شما يكسان است بايستيم كه جز خدا را نپرستيم و چيزى را شريك او نگردانيم و بعضى از ما بعضى ديگر را به جاى خدا به خدايى نگيرد).
ملاحظه می‌شود که نشانه و ویژگی مشترک اهل کتاب از نظر قرآن این نیست که نام پیامبرشان در قرآن آمده باشد بلکه قبول خداپرستی و عدم شرک به خداوند و عدم تلاش برای به بندگی گرفتن سایر دین‌داران وجه مشترک اهل کتاب است. این‌که فقیهان بعدها اهل کتاب را منحصر در پیروان ادیان خاصی نموده‌اند، اختراع خود آنان بوده و ریشه‌ای در قرآن ندارد.
شان نزول آیه

۲- ابراهیمی نبودن دین بهایی
روحانیان مسلمان عمدتا استدلال می‌کنند که هر دینی بعد از درگذشت ابراهیم باید ابراهیمی باشد تا به رسمیت شناخته شود یعنی پیامبر آن باید از نسل ابراهیم پیامبر باشد. بنابراین چون پیامبر آیین بهایی از نسل ابراهیم نیست، دین بهایی جعلی است و پیروان آن دین دار محسوب نمی‌شوند.
صرف نظر از این‌که برخی بهایی پژوهان تحقیقاتی راجع به نسب بهاءالله انجام داده‌اند، اساس این استدلال مخدوش و نامنطبق با قرآن به عنوان اصلی‌ترین منبع اعتقادات مسلمانان است. مهم‌ترین مثال نقض لزوم ابراهیمی بودن ادیان، پذیرش آیین زرتشت در قرآن و تایید امامان معصوم شیعه بر لزوم دین‌دار دانستن زرتشتیان است.
در آیه ۱۷ سوره حج، زرتشتیان درکنار سایر اهل کتاب طبقه‌بندی شده‌اند در حالی که هیچ سندی در رابطه با این‌که زرتشت از نسل ابراهیم بوده است وجود ندارد. (ان الذين آمنوا و الذين هادوا والصابئين والنصاري و المجوس والذين اشركوا ان الله يفصل بينهم يوم القيامة: آنان كه ايمان آوردند و آنان كه يهودي شدند و صابئان و نصاری و مجوس و آنان كه شرك ورزيده‎اند، خداوند روز قيامت ميان آنان حكم می‎كند).
واقعیت این است که بهاییان خداپرست هستند و خدای واحد و یگانه را می‌پرستند و اتفاقا خدایی که بهاییان می‌پرستند، از خدای مسیحیان و زرتشتیان به خدای مسلمانان شبیه‌تر است. تعالیم آیین بهایی نیز بویژه در حوزه اخلاق به آن‌چه مسلمانان ادعایش را دارند نزدیک‌تر از سایر اهل کتاب است. کتاب مقدّس بهاییان نیز بی‌شک وجوه مشترک بیشتری با اعتقادات مسلمانان دارد تا سایر کتاب‌های مقدس. پیروان آیین بهایی نیز بر خلاف پیروان سایر ادیان، رسالت محمد را قبول دارند و او را پیامبر خدا می‌شمارند.
بنابراین به نظر می‌رسد که اصرار روحانیون بر دین‌دار نبودن بهاییان، مبانی اعتقادی ضعیفی دارد و از نظر قرآن و منابع اصلی اسلامی نمی‌توان با توسل به این دلایل عده‌ای از خداپرستان را بی‌دین به حساب آورد و آن‌ها را از حتی از حقوق انسانی نیز محروم نمود.




No comments:

Post a Comment