بهائی ستیزان در سایت های خود از
جمله نوشته اند: «وحشی دانستن شهروندان ترک و اهانت به آنان (اسرار الآثار، ج ۲ ص ۱۵۴،
ذیل کلمۀ ترک) در توقیعی خطاب به حاجی میرزا آقاسی است: اُترُکِ التُّرُوکَ وَلَو
کانَ اَبُوکَ اِن اَحَبّوکَ اَکَلُوکَ وَ اِن اَبغَضُوکَ قَتَلُوکَ [یعنی] از ترک
زبانان دوری کن و فاصله بگیر، اگر چه پدرت باشد که اگر دوستت بدارد خواهدت خورد و
اگر دشمن بدارد خواهدت کشت!» (۱)
غافل از آن که این بیان از حضرت
باب نیست و از احادیث اسلامی منتسب به رسول اکرم (ص) است! به این ترتیب است که
بهائی ستیزان به علت بغض و دشمنی ای که با ادیان بابی و بهائی دارند، چشمانشان از
دیدن حقایقی چنین آشکار بسته مانده، ناخواسته به حضرت محمّد (ص) توهین و اعتراض
کرده اند!
البتّه این اوّلین بار نیست که اینان
چنین دسته گل هائی به آب داده، اشتباهاتی چنین فاحش مرتکب شده اند. از جمله موارد
جالب چنین اشتباهات و توهین غیر مستقیم به رسول خدا و ائمۀ اطهار، مواردی است که
در مقاله ای با عنوان «توهین "فصل نامۀ تاریخی وسیاسی ویژۀ بهائیت" به
امام جعفرصادق (ع)!» ذکر شده است. (۲) از جملۀ این دسته گل ها: «موردی است كه فصل
نامۀ تاریخی و سیاسی شمارۀ ۱۷ ویژۀ بهائیت چاپ تابستان ۱۳۸۶، درمقاله ای ازآقای
احسان الله شكراللهی طالقانی تحت عنوان «خشت اول: بازشناسی و بازخوانی اسناد و
نسخه های توبه نامۀ سیّد علی محمّد باب، به آب داده است! جناب احسان الله شكراللهی
طالقانی درمقالۀ مزبورضمن آوردن نقل قولی منتسب به حضرت باب كه فرموده اند:
"... صفحۀ عربی به جهت خلاصی كل عرض شده به نظرشریف خواهد رسید كه ثَلِجُ
الفُؤاد و ساكنُ القلب باشند..."، در یادداشت شمارۀ ۱۵ درصفحۀ ۱۷۵ فصل نامۀ
مزبور چنین افاضات فرموده اند: استاد حائری این تركیب ثَلِجُ الفُؤاد یا برف قلب را
تركیبی بسیارضعیف و نازل در زبان عربی دانسته اند كه مفهومی شبیه دل خنك كردن را
از آن می جسته و این خود یكی از نشانه های بی سوادی و كم مایگی سیّدعلی محمّد باب
است. غافل از آن كه اصطلاح ثَلِجُ الفُؤاد را قبل ازحضرت باب، ائمۀ اطهار به كار
برده اند! ازجمله امام صادق (ع) دركتاب مشهور شیعیان، اصول كافی، جلد ۳، ص ۲۸۶،
بابِ تَفریجُ كَربِ المُؤمن (گشودن گرفتاری مؤمن) می فرمایند: مَن نَفّسَ عَن
مؤمِنٍ كُربَةً نَفّسَ اللهُ عَنهُ كُرَبَ الآخِرَةِ وَخَرَجَ مِن قَبرِهِ وَهُوَ
ثَلِجُ الفُؤادِ... [یعنی] كسی كه مؤمنی را از گرفتاری نجات دهد، خدا او را از
گرفتاری های آخرت نجات بخشد و از گورش با دل خنك شده و مسرور درآید...» (۳)
باری، جریان «اُترُکِ التُّرُوکَ
وَلَو کانَ اَبُوکَ اِن اَحَبّوکَ اَکَلُوکَ وَ اِن اَبغَضُوکَ قَتَلُوکَ» نیز از
جمله چنین اشتباهات توهین آمیز است! توضیح آن که حضرت باب در آثار خود بخصوص در
آثار چهار سال اوّل ظهور حضرتشان در بستر ایران اسلامی دورۀ قاجاریه، در کنار آثار
و آیات و بیانات بدیع در دین جدید بابی، ادبیات و اصطلاحات قران مجید و احادیث و
فرهنگ اسلامی و شیعی را نیز به کار می بردند. جملۀ «اُترُکِ التُّرُوکَ وَلَو کانَ
اَبُوکَ اِن اَحَبّوکَ اَکَلُوکَ وَ اِن اَبغَضُوکَ قَتَلُوکَ» نیز از حضرت باب نیست
بلکه از احادیث منتسب به اسلام است که حضرتشان نظر به شیوع آن در بین مسلمین آن را
در توقیع خطاب به حاجی میرزا آقاسی، در شأن وی که حضرتشان را مورد ستم قرار داد و
از جمله در قلعه های ماکو و چهریق زندانی کرد، ذکر می کنند.
از نکاتی که مؤیّد این امر است
آن که حضرتشان در همان توقیع ذکری نیز از حدیث معروف دیگری می فرمایند و آن را
اشاره به خودشان می دانند: «لَو کانَ العِلمُ فِی الثُّرَیا لَناوَلَتْهُ اَیدی
رِجالٍ مِنْ فارْس» [اگر علم در ثریا باشد هرآینه رجالی از فارس بدان دست خواهند یافت.]
و در مقایسه با آن، حدیثِ «اُترُکِ التُّرُوکَ وَلَو کانَ اَبُوکَ اِن اَحَبّوکَ
اَکَلُوکَ وَ اِن اَبغَضُوکَ قَتَلُوکَ» را در اشاره به حاجی میرزا آقاسی بیان می
فرمایند. هر دوی این احادیث در متون اسلامی با تغییراتی در عبارات وجود دارد. بیان
حضرتشان در توقیع خطاب به حاجی میرزا آقاسی وزیر که مقایسۀ دو حدیث مزبور در آن
مشهود است این است که می فرمایند: «... تَأمُرُ بِه اِلی بَلَدِ الغُربَةِ بَعدَ
ما تَعرِفُ نَسَبَهُ مِن رَسولِ الله وَ حَسَبَهُ الّذی لایُعادِلُهُ فِی الفارْسِ
اَحَدٌ وَ کَفی فی فَخری بِاَنّی اَشرَفُ العَرَب قُرشیاً وَ اَعَزُّ العَجَم فی
مُلکِ الفارْس حَیثُ قالَ صَلّی اللهُ عَلیهِ وَ آلِه فی شَأنِ مَن کانَ فیه: لَوکانَ
العِلمُ فِی الثّریا لَناوَلَتْهُ اَیدی رِجالٍ مِن فارْس. وَ کَفی فی مَقامِکَ ما
قالَ رُوحی وَ مَن فی مَلَکوتِ الاَمرِ وَ الخَلقِ فِداه: اُترُکِ التُّرُوکَ
وَلَو کانَ اَبُوکَ اِن اَحَبّوکَ اَکَلُوکَ وَ اِن اَبغَضُوکَ قَتَلُوکَ...» [امر
می کنی او-حضرت باب- را به شهر غربت تبعید کنند بعد از این که نَسَبِ او را که به
رسول الله می رسد می دانی و حَسَبِ او را که احدی در فارس با آن برابری نمی کند می
شناسی و فخر من همین بس که شریف ترین عربِ قریشی و عزیزترین غیرِ عرب در مُلکِ
فارس هستم بطوری که حضرت محمّد ص در شأن کسانی که در فارس هستند فرمود: اگر علم در
ثریا باشد هرآینه رجالی از فارس بدان دست خواهند یافت. و در شأن و مقام تو [حاجی میرزا
آقاسی] همین کافی است که حضرت رسول، که روح من و روح آنان که در ملکوت امر و خلق
هستند فدایش باد، فرمود: ترک ها را ترک کن ولو پدرت باشند. اگر دوستت بدارند تو را
می خورند و اگر دشمنت دارند می کشندت...] (۴)
از بیان مبارک فوق معلوم است که
منظور از حدیث مزبور، حاجی میرزا آقاسی وزیر محمّد شاه قاجار است که بر حضرتشان
ستم ها نمود و مانع از دیدار حضرتشان با محمّد شاه گردید؛ دیداری که شاید حقیقت دیانت
حضرتشان را بر محمّد شاه آشکار می کرد و سرنوشت دیانت بابی و ایران عزیزمان را طوری
دیگر رقم می زد. از جمله در توضیح کم و کیف حدیث مزبور، در کتاب «حضرت باب»، تألیف
نصرت الله محمّد حسینی، ص ۸۴۵، چنین آمده است: «سپس می فرمایند تو مصداقِ بیانِ
حضرتِ رسول اَكرمی كه می فرمایند تركان را رها ساز اگرچه آن ترك پدر تو باشد. زیرا
اگر دوستت بدارد تو را می خورد و اگر از تو خشمناك شود مقتولت می نماید. عین بیان
منسوب به رسول اكرم به نحو شایع (و به نوع مَغلوطی كه در میان مردم عامی رواج
گرفته است) چنین است: "اُترُکِ التُّرُوکَ وَلَو کانَ اَبُوکَ؛ اِنْ
اَحَبُّوکَ اَکَلُوکَ وَ اِنْ اَبغَضُوکَ قَتَلُوکَ". با توجه به ایمان
هزاران تن از مردم جانپاك و جانباز ترك زبان به حضرت باب و اوامر مبارك در قیوم
الاسما و دیگر آثار مقدسه آن حضرت مبنی برهدایت آن مردم بدیهی است كه هدف اساسی
حضرتشان از نقل روایت منسوب به رسول اکرم (به همان نحو مغلوط شایع بین عوام) ابراز
خشم و قهر نسبت به حاج میرزا آقاسی صدر اعظم فاسد و خبیث ایران بوده است.» (۵)
از جمله منابعی که ذکر حدیث
مزبور و بعضی احادیث مشابه در آن آمده است، موارد زیر است: «در کتاب فیض القدیر
شرح الجامع الصغیر، المناوی، ج ۱، ص ۱۵۲ آمده است: اُترُکِ التُّرکَ اِنْ
اَحَبُّوکَ اَکَلُوکَ وَ اِنْ اَبغَضُوکَ قَتَلُوکَ» (۶) و نیز: «تاریخ نگاران
نوشته اند: نخستین خلیفه اى كه تركان را به امور ادارى گماشت معتصم عباسى بود، و
تركان بودند كه متوكل عباسى را به قتل رسانیدند، و این امر، گفتار پیغمبر (ص) را
تصدیق مى كند كه طبرانى به سندى نیكو از ابن مسعود روایت كرده كه آن حضرت فرمود: «اُترُکوا
التُّرکَ ما تَرَکوكُم؛ فَاِنَّ اَوَّلَ مَن یَسلِبُ اُمَّتی مُلكَهُم وَ
ماخَوَّلَهُمُ اللهُ بَنُو قنطوراء» : تا گاهى كه تركان متعرضتان نشده اند
متعرضشان مشوید، زیرا نخستین كسى كه سلطنت و مواهب خداوندى را از امّت من میستاند
همین تركانند. (۷)
حال، با روشن شدن موضوع، بد نیست
اشاره ای هم به منظور و مقصود بهائی ستیزان از آوردن این قبیل شبهات و تحریفات بکنیم.
در فوق از عنوان شبهۀ مزبور در یکی از سایت های بهائی ستیز، مقصودشان آشکار است. ایشان
نوشته اند: «وحشی دانستن شهروندان ترک و اهانت به آنان»! (۸) و این درحالی است که
حدیث مزبور مربوط به خود اسلام است و نه دیانت بابی و بهائی و این خود بهائی ستیزان
اند که باید پاسخ دهند! از این گذشته از اصول دیانت بهائی «وحدت عالم انسانی» و «ترک
جمیع تعصّبات نژادی و قومی و ملّی و سیاسی و اقتصادی و امثال آن» و «نسخ حکم نجس
انگاشتن دگراندیشان» و «محبّت و یگانگی و معاشرت با عموم اهل جهان» است و بهائیان
در گذشته و حال عملاً به این اصول پایبند بوده و هستند و در آینده نیز خواهند بود
زیرا قوّه ای الهی واضع و حامی و نافذ چنین اصولی است.
شواهد زیادی در این خصوص در تاریخ
و آثار بابی و بهائی هست که به عنوان نمونه برای آن که جان همگان سرور حقیقی یابد
به مواردی اشاره می نماید تا حقیقت روشن گردد. از جمله شواهد عملی مزبور آن که
حضرت باب عشّاق معنوی بسیاری داشتند؛ از جمله از میان ترکان نازنین که بسیاری از
آنها در راه آئین حضرتشان جان شیرین نثار کردند. مشهورترین ایشان شهید بی همتای دین
بابی، حضرت ملّا محمّد علی زنوزی ملقب به «انیس» است که در زمان شهادت حضرت باب در
تبریز، التماس و تمنّا نمود که با حضرتشان یکجا تیرباران گردد و چنین هم شد. (۹)
مورد دیگر آن که حضرت عبدالبهاء
جانشین منصوص حضرت بهاءالله مناجات ها و الواح و اشعاری به زبان ترکی دارند که حاکی
از پوچ بودن تحریفات بهائی ستیزان است. از جمله می فرمایند: «ای ناظر الی
الله، فارسی و عربی و ترکی هر سه لسان
عاشقان جمال جانان است؛ عشق را خود صد زبان دیگر است؛ مقصد معانی است، نه الفاظ؛
حقیقت است، نه مجاز؛ صَهبایِ حقایق و معانی در هر کأس گوارا؛ خواه جام زرّین باشد،
خواه کاسۀ گلین. ولی البتّه جام بلور و مرصّع لطیف تر است.» (۱۰)
و در مناجاتی چنین دعا می فرمایند:
«هُوَالابهی، ای يزدان مهربان قصورم چوق و عمل مبرورم يوق گنهکارم بد کردارم
غمگينم بی تمکينم بيچاره ام آواره ام گرفتارم ستمکارم سن غفور سن سن غيور سن سن
صبور سن سن کاشف ظلام ديجور سن الهی فضل
ايله لطف ايله کرم ايله رحمت ايله معامله ايله گوگلری شاد ايله جانلری آزاد ايله
احسان مزداد ايله. ع ع» (۱۱)
و بالاخره حضرت عبدالبهاء در لوحی
در قالب شعر، که دربارۀ یکی از عشّاق شهید بهائی است، چنین نغمۀ عاشقانه از سر وفا
می سرایند:
هو الابهی
ای صادقم ای صادقم محفلده نور
بارقم
جنّت ده نخل باسقم گلشنده مرغ
ناطقم
جانلر اوله قربان سکا
گوزلر اوله گريان سکا
علم اليقين در ابتدا عين اليقين
در اهتدا
حقّ اليقين در منتها بونلر ايوب
حاصل سکا
ای صادقم ای صادقم محفلده نور
بارقم
جنّت ده نخل باسقم گلشنده مرغ
ناطقم
جانلر اوله قربان سکا
گوزلر اوله گريان سکا
شام سحر نالان ايدن
هر نيمه شب گريان ايدن
چون عاشق يزدان ايدن يالقين يورک
سوزان ايدن
ای صادقم ای صادقم محفلده نور
بارقم
جنّت ده نخل باسقم گلشنده مرغ
ناطقم
جانلر اوله قربان سکا
گوزلر اوله گريان سکا
بير شمر ذی الجوشن يزيد اصلی
وليد نسلی پليد
بقض عداوتدۀ شديد تيری سنی اتيدی
شهيد
ای صادقم ای صادقم محفلده نور
بارقم
جنّت ده نخل باسقم گلشنده مرغ
ناطقم
جانلر اوله قربان سکا
گوزلر اوله گريان سکا
ع ع (۱۲)
جانتان خوش و عاشق باد
حامد صبوری
۲۱/ ۱۱/ ۱۳۹۲
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یادداشت ها:
۱- http://shiitecenter.com/Portal/Cultcure/Persian/CategoryID/43329/CaseID/129635/71243.aspx
برای پاسخ کلی اتهامات و تحریفات
امثال سایت مزبور دربارۀ نظر دیانت بهائی درخصوص حقوق بشر، از جمله رجوع شود به: «گفتمان
حقوق بشر: از منظر بهائی» در اینجا:
http://www.persian-bahai.org/node/273
نیز: «وجوهی از مبانی حقوق بشر و
آزادی عقیده و وجدان در دیانت بهائی» در:
http://www.noghtenazar.org/node/1040
نیز: «تأثیر جامعۀ بهائی در رشد
جریان حقوق بشر» در:
http://www.noghtenazar.org/node/1003
نیز: «وقتی بهائی ستیزان با ادب
و با حیا می شوند!» در:
http://velvelehdarshahr.org/node/242
۲- http://noghtenazar.org/node/445
۳- همان.
۴- در بارۀ این توقیع و مضمون
فارسی آن رجوع شود به کتاب «حضرت باب»، تألیف نصرت الله محمّد حسینی، ۸۳۷- ۸۴۲. کتاب
مزبور در این آدرس موجود است: http://www.bahai-projects.org/node/863
۵- همان.
۶- http://www.askdin.com/thread2253.html
۷- تاریخ الخلفاء/۲۸. http://www.al-shia.org/html/far/books/maaref_maarif/te/017.htm
نیز رجوع شود به مواردی دیگر در
اینجا: http://www.askdin.com/thread2253.html
۸- عنوان اصلی آن «حقوق شهروندی
در بهائیت» در این آدرس است:
http://shiitecenter.com/Portal/Cultcure/Persian/CategoryID/43329/CaseID/129635/71243.aspx
برای پاسخ به اتهامات این سایت
رجوع شود به منابع مذکور در یادداشت شمارۀ یک فوق.
۹- شرح شهادت حضرت باب و جناب انیس
را در «تاریخ نبیل» در این دو آدرس و نیز در کتاب «حضرت باب» مذکور در یادداشت های
قبلی مطالعه فرمایید:
http://reference.persian-bahai21.info/fa/t/alpha.html
http://www.bahai-projects.org/taxonomy/t/408
۱۰- مائدۀ آسمانی، جلد ۹، ص ۳۵.
۱۱- مجموعۀ مناجاتها حضرت
عبدالبهاء، صص: ۳۹۶- ۳۹۷.
۱۲- لوح مبارک در بارۀ شهادت
ملّا صادق بادکوبه ای مندرج در کتاب «مائدۀ آسمانی»، جلد ۹، صص: ۱۲۰- ۱۲۱، مطلب صد
و پنج.
»
----------------------------------------------------------
http://behnazar.blogspot.com/2014/02/blog-post_6675.html
http://velvelehdarshahr.org/node/378
----------------------------------------------------------
http://behnazar.blogspot.com/2014/02/blog-post_6675.html
http://velvelehdarshahr.org/node/378
No comments:
Post a Comment