Wednesday, November 13, 2013

شرح مختصر شهادت حضرت سیّد الشّهداء از لسان حضرت بهاء الله


شرح مختصر شهادت حضرت سیّد الشّهداء از لسان حضرت بهاء الله


جناب کلیم این واقعه را برای جناب نبیل حکایت فرموده است:

 به تحریک مخالفین و متعصبین یک دسته از کُردهای شیعه بغداد ، به نیت اذیت و آزار جمال قدم به بیت مبارک می روند و چون وارد محوطه می شوند، بدون تعارف و سلام دست بر قبضه شمشیر ، کنار دیوار می ایستند . جمال قدم یکی از آنان را مخاطب ساخته می فر مایند : « به نظر شما آنهائی که در صحرای کربلا حضرت سیدالشهداء را محاصره کرده و قصد شهادت ایشان و اصحابشان را داشتند به خدا و رسول معتقد بودند یا نه ؟ » شخص مخاطب جواب داده : معلوم است که بی دین بودند . چون که اگر مسلمان و معتقد به خدا و رسول می بودند ، فرزند پیغمبر و آل و اصحابش را شهید نمی کردند و عترت رسول را به اسارت نمی بردند . جمال قدم فرمودند:« پس بنشینید تا من مفصّل از برای شما این مطلب را بیان کنم .» چون حضرات نشستند، فرمودند :

« شیعه و سنی هر دو معتقدند که چون حضرت امام حسن امر خلافت را به مقتضای مصلحت وقت به معاویه واگذاشتند و مصالحه واقع شد، معاویه در همان سال پسرش یزید را ولیعهد خود کرد و به او وصیت نمود که بعد از من با حسین بن علی مدارا کن ومتعرض او مشو ، ولی علما( را)* به بذل و بخشش از خودت راضی نگاه دار تا هر چه بخواهی به حکم کتاب و سنت رسول اجرا کنند، چه اگر آنها نظرشان صرف دین بود ، از علی که پسر عم و داماد رسول الله بود واز حسن که فرزند فاطمه و نبیره پیغمبر بود ، دست بر نمی داشتند و متابعت مرا نمی کردند، چون معاویه از دنیا رفت ، یزید بر خلاف وصیت پدر به اول کسی که تعرض کرد ، حسین بن علی بود و به حاکم مدینه نوشت که از آن حضرت بیعت بگیرد والا سر حضرت را برایش بفرستند ، حاکم مدینه به حضور حضرت مشرف شد و مطلب را عنوان کرد، حضرت اعتنا نفرمود . حاکم از خوف بنی هاشم نتوانست تعرض کند و تفصیل را به یزید نوشت ، یزید سیصد نفر از علما را که پدرانشان از اصحابه رسول الله بودند ، جمع کرد و بعد از بذل و بخشش های بسیار از آنان فتوی خواست که آیا نفسی که با امام زمان مخالفت کند و سبب تفرقه اسلام شود حکمش چیست ؟ همه نوشتند وفتوی دادند که چنین نفسی از مفسدین فی الارض است و قتلش واجب و خونش مباح است ، اکثری از علما به این هم قناعت نکرده ، شهادت دادند که حضرت سید الشهداء تارک الصلوه و مانع الزکوه است . این است که در زیارتشان این فقرات ذکر شد :

«اشهد بانک اقمت اللصوه و اتیت الزکوه و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر » چون این استشهاد تمام شد ، یزید آن را پیش ابن زیاد فرستاد و در مسجد کوفه خطیب آن فتوی را بالای منبر خواند و نخستین نفسی که به قتل حضرت قیام کرد ، شمر ذی الجوشن بود که از غایت زهد و ورع خار را از سر راه مسلمانان بر می داشت که به پای کسی نخلد و هفتاد صف جماعت برای نماز در عقبش بسته می شد و سرداری سپاه را عمر بن سعد وقاص که معروف به علم وتقوی بود، قبول کرد و همین او اول کسی بود که به خیمه حضرت تیر انداخت وگفت : در قیامت شهادت دهید که نخستین شخصی که به خیمه خارج از دین تیر پرتاب کرد، من بودم وبه این ترتیب حضرت را به کمال مظلومیت شهید کردند و گفتند :« ان الحسین تجاوز(عن)* دین جده و قتل(بسيف)* جده ...»

حضرات کُرد حالشان منقلب شد و شروع به گریه کردند و همگی از جا برخاستند ، زانوهای مبارک را بوسیدند و گفتند :

مَثَل ما مثل حرّ ریاحی است که ابتدا به قتل سیدالشهداء کمر بستند و بعد نادم و پشیمان شدند و اول کسی بود که در راه حضرت جان باخت . و همگی به کمال اخلاص و خلوص از محضر مبارک اجازه مرخصی خواسته و مراجعت نمودند.


داستان های حیات عنصری جمال اقدس ابهی صفحات 12 الی 14
______________________________________________________
توضيح تغيير در متن :
*(را)  اضافه شده است
 *(عن) بجاي خن، و *(سيف) بجاي سف تغيير يافته است.





No comments:

Post a Comment