Tuesday, September 29, 2015

امير كبير به قتل باب فرمان داد و برادرش ميرزا حسن خان وزير نظام را مأمور اجراي حكم كرد. یک برادر حکم کرد، یک برادر حکم راند

امير كبير به قتل باب فرمان داد و برادرش ميرزا حسن خان وزير نظام را مأمور اجراي حكم كرد. 
یک برادر حکم کرد، یک برادر حکم راند!


اين عكس احتمالاً تنها تصوير حقيقي از ميرزا تقي خان امير كبير صدراعظم دوران قاجاريه است كه در جريان سفر وي به امپراطوري عثماني براي انعقاد قرارداد ارضنة الروم (ارض روم - ارزروم) در فاصله 64- 1260 قمري گرفته شده است  در اين عكس امير كبير با لباس سرتيپي در رديف جلو در وسط، و طرفين او امير چراغعلي خان( سمت راست) و ميرزا حسن خان برادر اميركبير( سمت چپ) ديده ميشود، نوجوان ايستاده در رديف پشت ميرزا احمد خان( فرزند امير كبير) است.




امير كبير به قتل باب فرمان داد و برادرش ميرزا حسن خان وزير نظام را مأمور اجراي حكم كرد.

یک برادر حکم کرد، یک برادر حکم راند!

-----------------------------------------------------------

از صفحات471 و472 و475 تاريخ نبيل (مطالع الانوار)‏:

... آنگاه امير نظام( امير كبير) بدون آنکه اعتنائی بنصيحت وزير جنگ بنمايد بحاکم آذربايجان نوّاب حمزه ميرزا* فرمان داد که حضرت باب را به تبريز احضار نمايد ولی بشاهزاده اظهار نکرد که از آوردن حضرت باب به تبريز چه منظوری دارد حمزه ميرزا شخصی بود بی‌نهايت خوش رفتار و رقيق القلب وقتيکه فرمان امير نظام باو رسيد خيال کرد که مقصود از آوردن حضرت باب به تبريز آنست که آن بزرگوار را از حبس خلاص کنند و بمحلّ و منزلشان برگردانند از اينجهت فرمان امير نظام را اجرا کرد و شخص طرف اعتمادی را با مأمورين چند فرستاد تا حضرت اعلی را ازمحبس چهريق به تبريز بياورند و به مأمورين سفارش کرد که آن حضرت را از هر جهت مورد احترام قرار بدهند. ...

باری آن مأمور در کمال ادب و احترام طلعت اعلی را از چهريق حرکت داده وارد تبريز بلاانگيز گردانيد و حمزه ميرزا در محلّ يکی از مقرّبان خود ايشانرا وارد گردانيد و امر نمود که بکمال احترام با ايشان حرکت نمايند. تا بعد از سه روز از ورودشان فرمان ديگر از امير(كبير) باسم نوّاب حمزه ميرزا رسيد که محض ورود فرمان سيّد باب را با مريدانی که اصرار بارادتش دارند بدار زن و فوج ارامنهء اروميّه را که سرتيپشان سام خان است فرمان داده در سربازخانهء ميان شهر تير بارانش نمايند. چون نوّاب حمزه ميرزا بر ما فی الضّمير امير مطّلع گرديد بحامل فرمان که برادر امير(كبير)، ميرزا حسن خان وزير نظام بود گفت امير(كبير) بايد بمن خدمتهای بزرگ رجوع نمايد مانند محاربهء با روم و روس، و اينگونه کارها را که شغل اوباش است به اهلش رجوع کند، من نه ابن زيادم و نه ابن سعد که فرزند رسول خدا را بدون جرم بقتل برسانم. ميرزا حسن خان مذکور(برادر اميركبير) هم آنچه از نوّاب حمزه ميرزا شنيده بود برای برادرش ميرزا تقيخان امير کبير نوشت او هم بتعجيل جواب فرستاد و فرمان ديگر داد که خودت مباشر اين کار شو، بهمان نوع که در فرمان سابق بود عمل کن و بماه رمضان داخل نشده ما را از اين خيال آسوده کن تا با دل درست،  در ماه رمضان روزه بگيريم. ...  از صفحات 471 و 472 و 475 تاريخ نبيل (مطالع الانوار)

 --------------------------------------------------------
دانلود تاريخ نبيل (مطالع الانوار)‏
نسخه ورد   
نسخه اکروبات
شرح شهادت حضرت باب اعظم
_______________________________________________
* حمزه ميرزا پسر عباس ميرزا نايب السلطنه
حمزه ميرزا حشمت الدوله در سال 1265 ه ق به تهران آمده و سپس به ايالت آذريجان فرستاده شد. در سال 1266 ه ق كه والي آذربايجان بود به دستور ميرزا تقي خان اميركبير مأمور محاكمه و اعدام سيد علي محمد باب شد كه در آن ايالت زنداني و تحت نظر بود. او به قتل سيد باب راضي نبود و در اين كار مردد بود، چه گذشته از اين كه كشتن سيدي را جايز نمي شمرد، از اين كه امير، او را مأمور به قتل فردي كرده بود نيز دلتنگ بود. وقتي فرمان امير درباره ي اعدام باب به او رسيد جواب داد «... مرا چنان گمان بود كه لطف آن حضرت سبب شود كه فتح سرحدات روم و روس و جنگ با ملت پاريس و پروس به من محول فرمايند.» ... به هر جهت گويا او از امر صدراعظم سرباز زد و فرمان را ميرزا حسن خان وزير نظام، برادر ميرزا تقي خان امير نظام اجرا كرد.



Zia Jaberi

حاج سیاح محلاتی می نویسد :*

 ( امیرکبیر ) گفته بود که من هرچند برای مصلحت حکومت و حفظ سیاست دولت ، به قتل سید باب ( امام زمانی که شیعیان هزار سال منتظر ظهورش بودند ) و اصحابش اقدام نمودم ولکن این عمل ناشی از سوء تعبیر بود و من اینک به اشتباه خود اقرار دارم .
من می توانستم غوغای مردم را که برعلیه سید باب بود مرتفع نمایم . . . ولکن از سوء تعبیر موفق نشدم .

( نقل از کتاب واپسین جنبش قرون وسطائی در دوران فئودال صفحه ۱۳۴ )


نگارنده مقاله که می خواهند در مورد رویداد تاریخی مطلب بنویسند لازم بود مطلبی را که خود امیرکبیر با خون خودش بر روی دیوار حمام فین کاشان نوشت  ذکر می کردند.
وقتی حاجب الدوله برای قتل امیرکبیر وارد فین کاشان شد امیرکبیر در حمام بود از اینرو به حمام داخل شد و به امیرکبیر ابلاغ کرد که ماموریت دارد او را به قتل برساند منتهی به هر نوعی که او بخواهد .
وقتی امیر این مطلب را شنید مدتی به فکر فرو رفت و بعد گفت:

" من به ملت ایران خدمت کرده ام و سزاوار چنین سرنوشتی نبودم ولی تنها اشتباهی که کردم آن بود که حکم قتل سید باب را صادر کردم "
 و بعد از حاجب الدوله خواست که رگش را بزند و او رگش را برید .

امیرکبیر همین مطلب را که به ملت ایران خدمت کرده و تنها خطایش صدور حکم قتل سید باب بوده است را با خون خود بر روی دیوار حمام نوشت .
( توضیح آنکه این مطلب را که امیر با خون خود بر روی دیوار حمام نوشته بود به احترام امیر پاک نکردند و تا چند دهه باقی بود ) .

باین ترتیب امیر به نوعی اعتراف کرد که به جزای عمل خود رسیده است . ولی متاسفانه این اقرار به اشتباه بسیار دیر بود و پی آمد سرکوبی رستاخیز بابی برای ایرانیان بسیار گران تمام شد


Firuzeh Musavi

میرزا محمد تقی‌خان فراهانی (زاده: ۱۱۸۶ هزاوه اراک، درگذشته: ۲۰ دی ۱۲۳۰ کاشان) مشهور به امیرکبیر، ، یکی از صدراعظم های ایران در زمان ناصرالدین شاه قاجار بود. امیرکبیر همسر عزت الدوله، خواهر ناصرالدین شاه قاجار، پدر تاج الملوک همسر مظفرالدین شاه قاجار و پدربزرگ محمدعلی شاه، ششمین پادشاه از دودمان قاجار بود. امیرکبیر پس از این که با دسیسهٔ اطرافیان شاه از جایگاه خود برکنار و به کاشان تبعید شد، در حمام فین کاشان به دستور ناصرالدین شاه در 20 دی 1230 به قتل رسید. پیکر وی در شهر کربلا به خاک سپرده شده است.





Thursday, September 24, 2015

اعتراف به خطاي ميرزا تقي خان اميركبير هنگام هلاك شدن

اعتراف به خطاي ميرزا تقي خان اميركبير هنگام هلاك شدن.

در هنگامي كه دژخيمان و غلامان شاهي ابلاغ حكم كرده عازم قتل او شدند، متنبّه به علت اصليّه مجازات خود شده اعتراف به خطاي خويش نموده گفت:

اصلاً مصلحت در اين نبود كه متعرّض سيد باب و تابعانش شوم و من در قتل سيّد، تقصير و اشتباه بزرگي كردم و اينك جزاء آن را مي بينم.*

-----------------------------------------------------------------------------
* به نقل از صفحه 26 تاريخ ظهور الحق - جلد چهارم - تأليف جناب ميرزا اسدالله فاضل مازندراني :
در اوائل بهار سال 1268 هجري قمري، ميرزا تقي خان، اميراتابك، مورد انزجار خاطر و تغيّر شاهي گشت ... و بالجمله، شاه، ميرزا تقي خان را معزول و مخذول و مردود و مطرود داشته نفي و حبس در كاشان نمود و بالاخره در حمام فين كاشان وي را به حكم شاهي هلاك كردند و در هنگامي كه دژخيمان و غلامان شاهي ابلاغ حكم كرده عازم قتل او شدند متنبّه به علت اصليّه مجازات خود شده اعتراف به خطاي خويش نموده گفت:
 اصلاً مصلحت در اين نبود كه متعرّض سيد باب و تابعانش شوم، و من در قتل سيّد، تقصير و اشتباه بزرگي كردم و اينك جزاء آن را مي بينم
 

:نظرات
----------------
حاج سیاح محلاتی می نویسد :*
 ( امیرکبیر ) گفته بود که من هرچند برای مصلحت حکومت و حفظ سیاست دولت ، به قتل سید باب( امام زمانی که شیعیان هزار سال منتظر ظهورش بودند)و اصحابش اقدام نمودم ولکن این عمل ناشی از سوء تعبیر بود و من اینک به اشتباه خود اقرار دارم .
من می توانستم غوغای مردم را که برعلیه سید باب بود مرتفع نمایم، ولکن از سوء تعبیر موفق نشدم .
--------------------------------------------------------------
( نقل از کتاب واپسین جنبش قرون وسطائی در دوران فئودال صفحه ۱۳۴ )

نگارنده مقاله که می خواهد در مورد رویداد تاریخی مطلب بنویسد لازم بود مطلبی را که خود امیرکبیر با خون خودش بر روی دیوار حمام فین کاشان نوشت ذکر می کرد. 

وقتی حاجب الدوله برای قتل امیرکبیر وارد فین کاشان شد امیرکبیر در حمام بود از اینرو به حمام داخل شد و به امیرکبیر ابلاغ کرد که ماموریت دارد او را به قتل برساند منتهی به هر نوعی که او بخواهد .
وقتی امیر این مطلب را شنید مدتی به فکر فرو رفت و بعد گفت " من به ملت ایران خدمت کرده ام و سزاوار چنین سرنوشتی نبودم ولی تنها اشتباهی که کردم آن بود که حکم قتل سید باب را صادر کردم " .
و بعد از حاجب الدوله خواست که رگش را بزند و او رگش را برید .

امیرکبیر همین مطلب را که به ملت ایران خدمت کرده و تنها خطایش صدور حکم قتل سید باب بوده است را با خون خود بر روی دیوار حمام نوشت.
( توضیح آنکه این مطلب را که امیر با خون خود بر روی دیوار حمام نوشته بود به احترام امیر پاک نکردند و تا چند دهه باقی بود ) .

باین ترتیب امیر به نوعی اعتراف کرد که به جزای عمل خود رسیده است . ولی متاسفانه این اقرار به اشتباه بسیار دیر بود و پی آمد سرکوبی رستاخیز بابی برای ایرانیان بسیار گران تمام شد .

----------------
Firuzeh Musavi

میرزا محمد تقی‌خان فراهانی (زاده: ۱۱۸۶ هزاوه اراک، درگذشته: ۲۰ دی ۱۲۳۰ کاشان) مشهور به امیرکبیر، ، یکی از صدراعظم های ایران در زمان ناصرالدین شاه قاجار بود. امیرکبیر همسر عزت الدوله، خواهر ناصرالدین شاه قاجار، پدر تاج الملوک همسر مظفرالدین شاه قاجار و پدربزرگ محمدعلی شاه، ششمین پادشاه از دودمان قاجار بود. امیرکبیر پس از این که با دسیسهٔ اطرافیان شاه از جایگاه خود برکنار و به کاشان تبعید شد، در حمام فین کاشان به دستور ناصرالدین شاه در 20 دی 1230 به قتل رسید. پیکر وی در شهر کربلا به خاک سپرده شده است.




Wednesday, September 23, 2015

كتاب گفت وشنود سيد علي محمد باب با روحانيون تبريز و مطالبي ازمقاله محاكمه محاكمه باب جناب اکبر گنجی

كتاب گفت وشنود سيد علي محمد باب با روحانيون تبريز و مطالبي ازمقاله محاكمه محاكمه باب جناب اکبر گنجی.
...
 

مقاله زیر بررسی می‌کند که علما چگونه " باب"( سيد علي محمد باب) را محاکمه کردند و در این مورد چه گزارشی عرضه کرده‌اند.
یکم - طرح مسئله:

 سید علی محمد شیرازی (۱۲۶۶ - ۱۲۳۵ / ۱۸۵۰ - ۱۸۱۹م)، در ۵ جمادی الثانی ۱۲۶۰ ق (۳۲ مه ۱۸۴۴) ادعای بابیت کرد. در رجب ۱۲۶۱ در بوشهر - در راه بازگشت از مکه - بازداشت گردید و به شیراز برده شد. ۱۶ ماه در شیراز در حبس خانگی در خانه دائی خود بود. در تابستان ۱۲۶۲ ه. ق به اتفاق سید کاظم زنجانی راهی اصفهان شد. ابتدا در منزل میرسید محمد امام جمعه‌ی اصفهان اقامت داشت. سپس در منزل منوچهرخان والی اصفهان اقامت گزید. در آن شهر بین باب و فقیهان مناظره‌ای در گرفت و علمای اصفهان او را واجب القتل دانستند. به قصد دیدار محمد شاه به سوی تهران شتافت. صدراعظم - حاج میرزا آقاسی - در ربیع الثانی ۱۲۶۳ خطاب به او نوشت:

"در باب ملاقات که خواهش نموده بودید چون این روزها موکب همایون در جناح حرکت می‌باشد و مقدور نمی‌شود که آن جناب را بطور شایسته ملاقات نمائیم آن جناب به ماکو رفته چندی در آنجا توقف و استراحت نماید و به دعا گویی دولت قاهره پردازد".

در تبریز به مدت چهل روز وی ( سيد علي محمد باب) را در عمارت ارک دولتی سکونت دادند، سپس به علیخان ماکویی سرحدار سپرده و در قلعه‌ای در بالای کوه سکنی دادند. پس از ۹ ماه محل اقامت وی را از قلعه‌ ماکو به قلعه چهریق تغییر داده و او را به این مکان منتقل کردند. ۲۷ ماه بعد، در زمان پادشاهی ناصرالدین شاه، به درخواست امیرکبیر، در ۲۸ شعبان ۱۲۶۶ ه. ق (۹ ژوئیه‌ی ۱۸۵۰) او را - در ۳۱ سالگی - تیرباران می‌کنند.


میان باب( سيد علي محمد باب) و فقیهان شیعه چندین مناظره برگزار شده است. مورخان - خصوصاً مورخان آن دوره - مورخان درباری بودند. نویسندگان ناسخ التواریخ و روضة الصفا تاریخ را مطابق میل سلطان می‌نوشتند. ... با کمال تأسف باید اعتراف کرد که تاریخ را فاتحان نوشته‌اند، نه مغلوبان. آنان واقعیت را مطابق میل و سود خود سانسور و تحریف کرده و می کنند.
...

۳ - ۳ - گزارش مامقامی( ملا محمد ممقاني) : ملامحمد مامقامی رئیس جلسه محاکمه باب( سيد علي محمد باب) را برعهده داشت. فرزندش میرزا محمد تقی مامقامی گزارشی از آن جلسه برای ناصرالدین شاه که خود در مناظره شرکت داشت، تهیه و در سفر سوم او به اروپا در تیریز به وی تقدیم کرد. مامقامی در مقدمه کتاب گزارش های دیگران را رد کرده و میگوید هیچ یک از آنان را جلسه حضور نداشته و فقط به نقل مسموعات کاذب پرداخته اند.

 وقتی باب ( سيد علي محمد باب)  را از زندان به تبریز منتقل میکردند، در ارومیه اتفاقاتی افتاده است که سطح فکری آن دوره را بخوبی عیان میسازد. مامقامی ( ملا محمد ممقاني)  میگوید مردم در ارومیه استقبال گستردهای از باب به عمل آوردند و:

" فردای آن روز مشار الیه به جهت شست و شو به یکی از حمام های آنجا رفته، بعد از بیرون آمدن او اغنام کالانعام هجوم و ازدحام آورده تمامی آب خزانه حمام را فنجانی به قیمت یک تومان از حمامی خریداری نمودند.

مامقامی( ملا محمد ممقاني)  درباره موضوع مناظره به نکته آگاهی بخشی اشاره میکند. فقیهان نمیخواستند با او گفت و گو داشته باشند، هدف آنان بی سواد و بی دین نشان دادن او بود. مامقامی( ملا محمد ممقاني) مینویسد:

"چون محاورین این مجلس اشخاص عالم حکیم بوده اند دیدند که اگر طرح گفت و گو با مشار الیه با بعضی مسائل غامضه حکمیه و مشاکل علوم مکتومه که مشرع هر خائضی نیست بیاندازند و مجیب به طریق مغالطه و کافر ماجرائی پیش آید نه اکثری از مجلس و نه سامعین که غایب اند تشخیص قول محق از مبطل را نداده کار به کلی در پرده اشتباه و خطا مستور مانده انعقاد آن مجلس نسبت به سایرین بالمره خالی از فایده خواهد بود و بر علم خود محاورین نیز چیزی نخواهد افزود، چه ایشان خود پیش از وقت مراتب جهالت و نادانی او سنجیده داشتند. . .  پس از ابتدآء باب فحص و سئوال از این گونه مسائل را که شبهه پرداز است مسدود داشته مسائلی را پیش آوردند که خواص و عوام در فهم صحیح و سقیم و منتج و عقیم مساویاند.


مامقامی(ملا محمد ممقاني) پرسش ها را طرح میکند:

"سئوال نظام العلما از باب: پادشاه ما درد نقرس دارد شما دعا کنید این درد پا رفع شود تا ما همه به تو ایمان بیاریم.
سئوال ملامحمد ممقانی: کسور حساب چند تا است؟ از تو میپرسم بگو طلاق در شرع ما چند قسم است، طلاق بدعت کدام است، طلاق سنت کدام. نظام العلما: قلن چه صیغه است.

در پایان مناظره از او میخواهند که مدعای خود را پس گیرد، اما او زیر بار نمیرود:

"مشارالیه را در پیش روی والد مرحوم نشانده آن مرحوم آنچه نصایح حکیمانه و مواعظ مشفقانه بود با کمال شفقت و دلسوزی به مشار الیه القا فرمودند. در سنگ خارا قطره باران اثر نکرد.

  
چهارم - داوری مناظره/ محاکمه : حال نوبت داوری درباره مناظره/محاکمه باب فرا میرسد.
...
اما ناموس ناصری( پسر ملا محمد ممقاني)  گزارش دیگری از پایان کار عرضه کرده است. نویسنده مراجعت دادن باب را به تبریز برای بار دوم، هنگامی که او را همراه فراشان برای گرفتن فتوای شهادت به خانه های مجتهدین میبرده اند چنین شرح میدهد:

"صبحی مشارالیه را به ازدحام تمام اهل بلد و به همراهی دو نفر از اتباعش که یکی آقا محمد علی تبریزی و یکی سید حسین خراسانی بود، اولاً به خان مرحوم حاجی میرزا باقر پسر مرحوم میرزا احمد مجتهد تبریز بردند و در آنجا مشارالیه چیزی از عقاید خود اظهار نداشت، از آنجا به خانه والد ماجد حجت الاسلام [مامقانی] ( ملا محمد ممقاني)  آوردند واین داعی حقير( پسر ملا محمد ممقاني)  آن وقت خود در آن مجلس حضور داشت. مشاراليه ( سيد علي محمد باب) را در پيش روی والد مرحوم( ملا محمد ممقاني)  نشانده، آن مرحوم آنچه نصایح حکیمانه و مواعظ مشفقانه بود با کمال شفقت و دلسوزی به مشارالیه القا فرمودند. در سنگ خواره [خارا] قطره  باران اثر نکرد. پس مرحوم والد( ملا محمد ممقاني) بعد از یأس از این. . . فرمودند: حال در آن دعاوی که در مجلس همایونی در حضور ما کردی، از دعوی صاحب الامری [صاحب دین و شریعت] و الفتاح [کذا] وحی تأسیسی و اتيان [=آوردن] به مثل قرآن و غیره، آیا در سر آنها باقی هستی؟

گفت: آری.

فرمودند(ملا محمد ممقاني)  : ازاین عقاید برگرد، خوب نیست، خود و مردم را عبث به مهلکه نینداز.

گفت( سيد علي محمد باب): حاشا و کلّا.

پس مرحوم والد(ملا محمد ممقاني)   قدری نصایح به آقا محمد علی کردند، اصلاً مفید نیفتاد. موکّلان دیوانی خواستند آنها را بردارند، باب رو به والد کرده عرض کرد:

 گفت( سيد علي محمد باب): "حالا شما به قتل من فتوی میدهی؟ "

 والد (ملا محمد ممقاني)  فرمودند: حاجت به فتوای من نیست، همین حرفهای تو که همه دلیل ارتداد است خود فتوای قتل تست.

گفت( سيد علي محمد باب): من از شما سؤال میکنم.

فرمودند(ملا محمد ممقاني)  : حال که اصرار داری بلی. مادام که دراین دعاوی باطله و عقاید فاسده که اسباب ارتداد است باقی هستی به حکم شرع انور قتل تو واجب است؛ ولی چون من توبه مرتد فطری را قبول میدانم اگر از این عقاید اظهار توبه نمایی، من ترا از این مهلکه خلاصی میدهم.

گفت( سيد علي محمد باب): : حاشا، حرف همان است که گفته ام و جای توبه نیست.

_____________________________________________________








Wednesday, September 2, 2015

نامه 515 بهائي به مراجع ! به " تعصب و كينه توزي ديني" پايان دهيد

نامه 515 بهائي به مراجع! به " تعصب و كينه توزي ديني" پايان دهيد

بیش از ۵۰۰ نفر از بهائیان در ایران، در نامه‌ای به روحانیون ارشد و مراجع تقلید شیعه با اشاره به برخوردهای اخیر صورت گرفته با بهائیان در مناطق مختلف ایران خواستار محکوم کردن این نوع رفتارها شدند.

در بخشی از این نامه آمده است: "ما ناظر و مشتاق پی‌گیری‌ها و عدالت‌خواهی علی‌گونه شما حضرات آیات عظام ، مراجع عالیقدر و فضلا و علمای اعلام در ارتباط با حفظ جان ، مال و ناموس هموطنان غیر مسلمانتان هستیم همانگونه که وقتی در حوزه حکومت علی بر یک بانوی یهودی ظلمی رفت ، فریاد زد: 'اگر در این غصه جان ببازیم عجیب نیست' ."

امضاکنندگان این نامه در بخش دیگری از این نامه نوشته‌اند: "ما یقین داریم شما بزرگواران در آینده‌ای نزدیک این مظالم وارده به هموطنان بهایی و سایر دگراندیشان ایرانی را محکوم نموده و با درایت و عدالت‌خواهی از تمام توان خود در جهت کنترل تعصبات کور مذهبی استفاده خواهید کرد."

بر اساس گزارش‌ها، شامگاه دوشنبه ۱۴ بهمن، فرد نا‌شناسی که ماسک بر صورت زده بود، بعد از ورود به خانه یک خانواده بهایی در بیرجند، با ضربات چاقو قدرت‌الله مودی، طوبی سبزه‌جو و دختر آنان به نام اعظم مودی را به شدت زخمی کرد.

پس از این حادثه، جامعه جهانی بهایی در بیانیه‌ای از دولت حسن روحانی خواست به ماجرای سوء‌ قصد به جان این خانواده بهایی در بیرجند ایران رسیدگی کند.

در ادامه نامه پانصد بهایی به مراجع تقلید به کشته شدن یک شهروند بهایی به ضرب گلوله در بندر عباس و حمله به خانواده بهایی در بیرجند اشاره شده و آمده است: " اما جالب اینجاست که در هر دو حادثه ضارب یا ضاربین فراتر از قانون، آزاد و رها درحال جولان هستند و هیچ نهاد و مسئولی به خانواده‌های این کشته‌شدگان و مصدومین پاسخگو نیست."

به گفته جامعه جهانی بهایی، "در هشت سال گذشته، یعنی از سال ۲۰۰۵ تا کنون به جان ۵۰ بهایی سوقصد شده و ۹ نفر کشته شده‌اند بدون آن‌که هیچ محکمه قضایی تشکیل یا قاتل شناسایی شود."

حکومت ایران مذهب بهاییت را به رسمیت نمی‌شناسد و به گفته گروه های مدافع حقوق بشز، بهائیان را به خاطر عقاید دینی آنان مورد آزار و اذیت قرار می‌دهد.

مقام‌های جمهوری اسلامی همواره هرگونه تبعیض علیه بهائیان را رد کرده‌اند هرچند از بعد از انقلاب اسلامی در ایران، بهائیان از تصدی مشاغل دولتی و تحصیل در دانشگاه‌ها محروم بوده‌اند.

به گزارش جامعه بین المللی بهائیان در حال حاضر ده‌ها بهایی در ایران به خاطر عقایدشان در زندان به سر می‌برند.
......................


http://behnazar.blogspot.com/2015/09/blog-post.html
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

تاریخ: سه شنبه ,۲۰ اسفند ۱۳۹۲
خبرگزاری هرانا – ۵۱۵ تن از شهروندان بهایی ایران طی نامه‌ای به مراجع و علمای اسلام مینویسند:  .” در این سالهای سخت و بی‌مهر، فکرمان این بود که‌ای کاش مراجع و علما و مردان قانونگذار و فرهنگ ساز و تاثیر گذار کشورمان ، مانعی بر سر راه ایجاد تبعیض و کاشتن تخم تعصب در ذهن و دل هم میهنانمان میگشتند و اساس و قوانین و فتاوی مناسب تری می نهادند.”

متن کامل این نامه به همراه اسامی امضاء کنندگان آن که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته در زیر می‌آید:

حضرات آیات عظام ، مراجع عالیقدر، فضلا و علمای اعلام،

همانگونه که مستحضرید چند صباحی است در این مرز و بوم انسانهایی پاک و خدوم به ضرب گلوله یا چاقوی تعصب و کینه توزی دینی از پای در می آیند و به خاک می افتند . هنوز چند هفته‌ای از کشته شدن عطاء الله رضوانی شهروند بهایی به ضرب گلوله فردی ناشناس در بندرعباس نگذشته بود که اینبار تعصب دینی چهره زشت خود را به گونه‌ای دیگر و در پشت نقاب در شرق ایران (بیرجند) به رخ صاحبان اندیشه و فکر و دین مداران واقعی کشید و سه تن دیگر از هموطنان بهایی را به ضرب چاقو مجروح کرد . اما جالب اینجاست که در هر دو حادثه ضارب یا ضاربین فراتر از قانون، آزاد و رها درحال جولان هستند و هیچ نهاد و مسئولی به خانواده‌های این کشته شدگان و مصدومین پاسخگو نیست.

عجب است که این حوادث در کشوری رخ می دهد که پایگاه و جایگاه حکومت اسلامی و عدل علی است و حاکمان و مسئولان آن همگی در برابر این ظلم و بی‌عدالتی تنها سکوت پیشه کرده اند و ناظر بر اعمال و رفتار این خودسران و لجام گسیختگان هستند.

ارزش نهادن به کرامت انسانی اصلی است که در سرزمین ما درباره تمام کسانی که فقط تفکر و اعتقادشان ، تفکر حاکم نیست ، نادیده گرفته می شود . از مورد خشم و ضرب و جرح قرار دادن به قصد مصادره و اخراج و تبعید و محروم کردن از تحصیل و مشاغل دولتی تا قتل و زندان و اعدام و….

در این سالهای سخت و بی‌مهر، فکرمان این بود که‌ای کاش مراجع و علما و مردان قانونگذار و فرهنگ ساز و تاثیر گذار کشورمان ، مانعی بر سر راه ایجاد تبعیض و کاشتن تخم تعصب در ذهن و دل هم میهنانمان میگشتند و اساس و قوانین و فتاوی مناسب تری می نهادند .

ما ناظر و مشتاق پی گیریها و عدالتخواهی علی گونه شما حضرات آیات عظام ، مراجع عالیقدر و فضلا و علمای اعلام در ارتباط با حفظ جان ، مال و ناموس هموطنان غیر مسلمانتان هستیم همانگونه که وقتی در حوزه حکومت علی بر یک بانوی یهودی ظلمی رفت ، فریاد زد : اگر در این غصه جان ببازیم عجیب نیست .

ما یقین داریم شما بزرگواران در آینده‌ای نزدیک این مظالم وارده به هموطنان بهایی و سایر دگراندیشان ایرانی را محکوم نموده و با درایت و عدالتخواهی از تمام توان خود در جهت کنترل تعصبات کور مذهبی ، استفاده خواهید کرد .

احسان محبوب

احمد عبدی

ادیب ثابت

ادیب معصومیان

ارسلان یزدانی

اسفندیار رخشنده

اسفندیار شریفی

اسفندیار غضنفری

اسکندر البرزی

افروز دادگر

افسانه تقی پور

افسانه دشتی

افسانه یادگار

افشین یگان

اقدس سلمانی

اکرم عاطفی

البرز نورانی

النا آبادی

الناز ساروی

الناز یزدانی

الهام ثابتیان

الهه اقدامیان

إلهه لإله زارى

امراله اسلامی

امری جهرمی

امیلیا خانجانی

امیلیا کاویانی

امین الله رفیعی

امین الله نعمتی

امین رحمانی

امین شریفی

امین عبدی

ایرج شاهسوندی

ایرج میثاقی ممقانی

ایمان بهی فر

آتوسا میرحسینی

آذین رضوانی بقاء

آذین شکیبائی

آذین شمس

آرتین غضنفری

آرش اخلاقی

آرش اسحاقی

آرش راد

آرش صادقی

آرش نوبهار

آرمان ثباتی

آرمین شهیدی

آزاده بهشتی

آزاده نبیلی

آزیتا فروغی

آزیتا کریمی

آزیتا ممتاز

آفرین بشاش

آنجلا نوبهار

آوا توکلی

آوا خلخی

آیدا بندی

آیدا جلالیان

آیدا دریانی زاده

بابک رأفت

بابک صالحی

بایا سیروسیان

بدیع خالقیان

بشیر محمودی

بشیر هروی

بصیر هروی

بهار ایقانی

بهار ناظمی

بهراد نوریه

بهرام شریفی

بهروز پیامی پور

بهروز فرزندى

بهزاد امینی وادقانی

بهفر مقدم

بهمن یزدانی شهریار

بهناز سرانجامی

بهنام اقدامیان

بهیه سامی

بیژن فلاح

بیژن معصومیان

بیان اله بقایى

پروانه مختاری

پروانه مسروری

پرویز فرزین

پرویز فرهنگیان

پرویز ممتاز

پرویز نمازى

پرهام درخشان

پریدوخت محمدی

پریوش احمدی

پژمان ورقائی

پژمان وصالی

پندار کردنوه سی

پوراندخت فروزنده

پویا تبیانیان

پویا زمانی

پویا طالبی

پیام اغصانی

پیام تسلیمی

پیام روحانی

پیام فردوسیان

پیمان افنانی

پیمان قدسیان

پیوند رضایی

ترنم رحمانی

تیرداد خدادادی

ثانیه عبدی

ثمر اکبری

ثمره آزادى

ثمره آشنایی

جلال حسینی نژاد

جمال ثابت

جواد بینش

جواد عبدی

حسام تبیانیان

حسام کمالی

حسین عبدی

حنان تامى

حنانه کنعان

حوریه محسنی

خانم آغا ممتاز

خسرو عبدی

خندان حسینی

داریوش جابری

دانا روحانی

دانیال اوجی

دانیال گوران

درسا سبحانی

دیان قدسیان

راحله جلالی

راحیل مهدی زاده

رامبد برزین

رامز هروی

رامنا کاویانی

رامین درخشان

رزیتا ذبیحیان

رستم ستوده

رضوانیه اعیادی

روح الله حق پژوه

روح الله زیبایی

روح انگیز عبدی

روحا زیبایی

روحانیه وجدانی

روحیه جلیلی

روزبه میثاقی

روفیا کاتب پور شهیدی

رومینا ذبیحیان

رویا پرداختیم

رویا حداد

رویا زراعتکار

رویا سلمانی

رئوف امیری

زحل خانجانی

زری اسکندری

زرین جدی

زیبا نعیمی

ژینوس زمانی

ژینوس سبحانی

ژینوس فروتن

ساتیه صمیمی

سارا لویی

سارنگ اتحادی

ساسان نیرومند

ساغر جانمیان

ساناز تقوایی

ساناز صادقی

ساویس محمودی

سبا احسانی

سپهر آفاقی

سپهر ثابتی

سپیده اسدپور

سپیده اسلامی

سپیده خضوعی

ستاره فدایی

سحر بیرم آبادی

سراج آزادی

سرور سنا

سروش سروریان

سعید روشندل

سما صفایی

سما فرخی

سماء احسانی

سماء نورانی

سمیر گلشن

سمیرا ابراهیمی

سمیرا قانع

سمیرا میثاقی

سمیرا نبوی

سودابه معصومی

سوسن تبیانیان

سهیل جلیلی

سهیلا افنانی

سهیلا اکبری

سهیلا عمادی

سیاوش جابری

سیاوش میثاقی

سید حسین رضوی همدانی

سید خلیل جلیلی

سید کامبیز هاشمی

سیروس واحدی

سیما ایمان

سیمین اسماعیل پور

سیمین تبیانیان

سینا اقدس زاده

سینا شریفی

سینا مودی

شادی صادق اقدم

شادی خاصه زاد

شاهرخ اسدپور

شاهرخ حصیم

شاهین صادق زاده میلانی

شایان تفضلی

شایان ثنائی

شایان سالکیان

شایان کرمی

شایان مقیمی

شایان وحدتی

شبدیز وحدت

شبنم اشرفی

شبنم ثابت

شبنم صحرایی

شراره اعظمی

شراره روحانی

شرمین جدی

شروین اسدپور

شروین فلاح

شعاع الله یحیوی

شکوفه صفری

شکوفه عبدی

شمس علی عبدی

شمیم جابری

شمیم ملک محمدی

شهاب ابی زاده

شهپر مظلومی

شهراد اتحادی

شهرام جدی

شهرام حصیم

شهرزاد میثاقی

شهره اتحادی

شهره شریفیان

شهره مظلومی

شهلا نبیل زاده

شهناز ستوده

شهین احسان

شهین رضایی

شیدا حصیم

شیدا عابدی

شیدرخ فیروزیان

شیده آبادی

شیده توکلی وادقانی

شیرین فرهنگیان

شیلا اقدامی مهر

شیوا الله وردی گرجی

شیوا حقیقی

شیوا توکلی

صدف اریب

صدف ثابتیان

صفا شهیدی

صمیم زارعی

صنم افتحی

صوفیا رفاهی

صهبا برگی

صهبا بنیادیان

صهبا رضوانی

ضیاء جابری

ضیاءالله میثاقی

طاهره برجیس

طاهره دانش

طاهره سبزی پور

طناز راد

طیبه لقمانی

عرفان ثابتی

عرفان روح الفدا

عرفان صانعی

عرفان فائز

عزیزالله بیات

عشرت نخعی

عطاءاللّه ذبیحی

عطاءالله موفقی

عطاالله ارجمند

عطائیه ابراهیمی فرد

عظمت زارعیان

عفت نخعی

علی احسانی

علی احمدی

عهدیه شریفی

عین الله موفقی

غزاله خلوصی

فاران روحانی

فاران فنائیان

فاروق ایزدنیا

فاریا عباسی

فائزه فرهنگیان

فرامرز صفا

فرامرز یزدیان

فرانک بیکی

فرانک شبیریان

فرخنده براتی

فرخنده جعفری

فرزاد عبدی

فرزام علوی مقدم

فرزان فرامرزی

فرزانه پترسون

فرزانه خوشبین

فرشاد نگارستان

فرشته محسنی

فرشید یزدانی

فرناز ارجمند

فروزان عبدی

فروغ کمالی

فرهاد مشتاق

فریال سامی

فریبا مولوی

فریبا وصالی

فریبرز عبدی

فرید روحانی

فرید زراعتکار

فرید فقیری

فریدا اسدپور

فریدا سبحانی

فواد روحانی

فوما نبی اللهی

فهیم ممتازی

فهیمه کمالی

فهیمه سعیدی

فیروز ذبیحی

فیروز نخعی

فیروزه نیکوکار

قاسم بیات

قدرت الله عبدی

قمر عبدی

کاویان صادق زاده میلانی

کتایون ثابت

کتایون قره گزلو

کریم عبدی

کلر باهری

کمال عاطفی

کمال نبوی

کورش رضوانی

کورش روحانی

کوشا رحیمی

کیا ورقائی

کیان ثابتی

کیان هاشمی

کیانا زیبایی

کوروش تبریزی

گلارا فناییان

گلاره اسلامی

گلاویژ فناییان

گلرخ فیروزیان

گیتا روحانی مقدم

گیتا روحی

گیتی ساجد

گیتی یزدانی

گیلدا ایدلخانی

لألا صالحی

لاله شفیعی زاده

لعل فرخزادی

لوا فرخزادی

لوا فروهری

لوا نیکی

لورا حسینی

لیدا فهندژ

مارال بقایى

مارثا رضایی

ماریا محمدی

ماندانا وحدت

مبین قدیری

متین کرمی

مجید منشادی

محبوبه افشار

محبوبه کتیرائی

محمد عبدی

محمود رفیعی

محمود عبدی

مرجان امری

مروارید فخار

مریم رفاهی

مریم عظیمی

مریم کمالی

مریم موهبتی

مریم یوسفی

مژده شهریاری

مژده فروغیان

مژگان روحانی

مژگان سلمان زاده

مژگان گوهرریز

مژگان نورانی

مستوره رضوی

مستوره عبدی

مسعود رضوی

مسعود کرمی

مسعود وحدتی

مسیح الله محبوبی

معین افنانی

ملیحه احمدی

ملینا خورشیدیان

منا هاشمی

منصور روحانی

منوچهر ثابتی

منوچهر فلاح

منیر جلیلی

منیره پارسا

منیره شاه محمدی

منیژه حسن زاده

منیژه مطهری

موژان ستار

مونا خانى

مونا شاهی

مونا کارول

مونا کاویان

مونیکا مستقیم

مهبد ایقانی

مهتاب آذرخش

مهدی مبشر

مهران افشار

مهران روحانی

مهران صانعى

مهران مکنونی

مهرانگیز نوروزی

مهرداد رضوانی

مهرداد سیروسیان

مهرداد محرابخانی

مهرداد میثاقی

مهرنوش صادقیان

مهرنوش نیرومند

ﻣﻬﺮﻱ ﻧﺒﻮﻳﺎﻥ

مهسا اتحادی

مهسا آگاهی

مهسا رفائی

مهسا شکوهی

مهسا لایزالی

مهشید ایمانی

مهشید فردوسیان

مهشید محرمی

مهین خانجانی

مهین سهیلیان

مهین عابدینی

میترا انصاری

میثاق افشار

میثاق یزدانی

میعاد افشار

نادر کسایی

نادره احمدزاده

نارسیلا درخشان

نازنین جسمانی

نازنین عابدینی

نازنین هروی

نازنین فروغی

نازیلا خانی پور

نازیلا درخشان

نازیلا سلجوقی

نامی نبیل زاده

ناهید سبحانی

ندا اشرف

ندا ثابتیان

ندا فارابی

ندا مختاری

ندیم بدیعی

نسرین زواره

نسرین کوشکباغی

نسرین نخعی

نسیم تبیانیان

نسیم روشن آبادی

نسیم ثابتی

نشاط عامری فر

نصرت اله یزدانی

نظام الدین میثاقی

نعیم رضوی

نغمه فروغی

نغمه کیهانی راد

نغمه محسنی

نگار عبدالهی

نگار ملک زاده

نگار نصیری

نورا ثابت

نورا فلاح

نورالله یگان

نورانیه مجیدی

نوشین سالکیان

نوشین فروغی

نوید اقدسی

نوید کیهانی راد

نوید مستقیم

نوید یزدانی

نوید نعیمیان

نیسان اشرف

نیکناز افتحی

نیکو عزیزی

نیلوفر راد

نیلیسا یحیوی

نیما خلوصی

نیما ناجی

نیوشا امیری

نیما حقار

واحد خلوصی

وحید فروغی

وحیده بخشی

وحید مهرین

وصال ممتازی

وصال هروی

هاتف رفاهی پور

هاله روحی

هاله هوشمندی

هدایت دهقان

هدایت نجف زاده

هدی جلیلی

هژبر فیروزیان

هلاکو رحمانیان

هوتن رحمانیان

هوتن مهرآیین

هوشیار هوشیدر

یلدا فیروزیان

_________________________________________________

 February 16
در چند ماه گذشته شماری از شهروندان بهایی در ایران مورد حمله افراد نا‌شناس قرار گرفتند، اما تاکنون پرونده هیچکدام از آنان با پیگیری مراجع قضائی روبرو نشده است.
عطاءالله رضوانی یکی از قربانیان جنایت‌های اخیر، در شهریورماه سال جاری در بندرعباس کشته شد.
سعیدالله اقدسی، دیگر فرد بهایی است که در اردیبهشت‌ماه توسط افراد نا‌شناس به قتل می رسد، ولی خبر آن نه ماه بعد، در بهمن‌ماه انتشار می‌یابد.
آخرین نمونه نیز حمله یک فرد نا‌شناس با چاقو به یک خانواده بهایی به نام «مودی» در شهر بیرجند بود.
تاکنون ده‌ها شهروند بهایی توسط افراد نا‌شناس کشته یا مورد ضرب و شتم قرار گرفته‌اند و همه آنها کم‌وبیش دچار چنین سرنوشتی شده‌اند. فعالان حقوق اقلیت‌های مذهبی، ریشه این قتل‌‌ها، خرابکاری‌ها و تبعیض‌ها را «تعصب مذهبی» و «نفرت عاملان، محرکان و حامیان آنها از دگراندیشان دینی» می‌دانند. همایش‌های گوناگون و همچنین کتاب‌ها، مقالات و برنامه‌های مختلف رادیویی و تلویزیونی نیز افکار عمومی را به طور پیوسته علیه بهاییان تحریک می‌کنند.
در مهرماه سال جاری، ماموران امنیتی همچنین به منزل ۱۴ شهروند بهایی ساکن آباده حمله کردند. آنان از بهاییان آن منطقه خواستند شهر را ترک کنند چون مردم آن‌ها را دوست ندارند و ممکن است در خیابان با چاقو به ایشان حمله کنند.
هجوم‌ دسته‌جمعی به بهاییان، بخش دیگری از پروژه سرکوب و آزار شهروندان بهایی در ایران است که در تمام صد سال اخیر کم و بیش و هر از چندگاه اجرا شده است. از دیگر نمونه‌های اخیر این گونه اقدامات می‌توان به آتش کشیدن منازل ۵۰ روستایی بهایی در روستای ایول مازندران در تیرماه سال ۸۹ و حمله و غارت اموال بهاییان روستای کتا از توابع یاسوج اشاره کرد.
قتل فقط برای قتل
در بیشتر جنایت‌های صورت‌گرفته، سوءقصدکنندگان فقط قصد کشتن یا ضرب و شتم فرد بهایی را داشته‌اند و هیچگونه سرقتی از محل حادثه نشده است. دستگاه قضائی و امنیتی کشور تاکنون – چه پیش و چه بعد از انقلاب – اقدامی برای یافتن عاملان این جنایت‌ها انجام نداده‌ است.
به عنوان نمونه با گذشت ماه‌ها از قتل عطاءالله رضوانی در شامگاه دوم شهریورماه سال جاری هنوز تحقیقی جدی در این زمینه صورت نگرفته و پرونده وی، همچنان در مرحله تحقیق است؛ بی آنکه نشانه‌ای از تحقیق را با خانواده مقتول در میان بگذارند.
یک فرد آگاه از روند پرونده قضائی درباره پرونده عطاءالله رضوانی به زمانه می‌گوید: «با گذشت نزدیک به شش‌ماه از کشته شدن آقای رضوانی، هیچ تغییری در روند پیگیری پرونده قتل وی صورت نگرفته است. فقط ادعا شده امکان خودکشی بوده است. بی‌پایه بودن این ادعا اینجا ثابت می‌شود که هیچ اسلحه‌ای در کنار جسد مقتول کشف نشده است. از طرف دیگر، آقای رضوانی تاجری خوشنام در شهر بوده و زندگی شاد و بدون مشکلی در کنار همسر و دو فرزندش داشته است.»
این فرد آگاه ادامه می‌دهد که چندین مرتبه از مسئولان پرونده درخواست شده که با توجه به سرقت رفتن موبایل آقای رضوانی پس از قتل، تماس‌های وی را بررسی کنند یا از طریق چک کردن دوربین‌های اداره راهنمایی، مسافران اتومبیل وی را شناسایی کنند، ولی تاکنون به هیچکدام از این درخواست‌ها پاسخ مثبت داده نشده است.
درباره قتل یک شهروند ۸۳ ساله بهایی به نام «سعیدالله اقدسی» در شهر میاندوآب نیز تا به امروز هیچ تحقیق جدی صورت نگرفته است.
در روز اول اردیبهشت ماه سال جاری که مطابق با یکی از اعیاد مهم بهاییان است، فردی نا‌شناس پس از شکستن قفل وارد منزل اقدسی می‌شود و پس از بستن دست و پای وی، با شیئی نوک تیز هفت ضربه کشنده به او می‌زند.
قاتل پس از انجام عمل، بدون آنکه سرقتی از محل انجام دهد، آنجا را ترک می‌کند. یکی از نزدیکان فرد مقتول به هرانا اظهار داشته که در طی ده ماه گذشته، روی این پرونده هیچ نوع پیگیری یا شناسایی مظنون صورت نگرفته است. هیچ وکیلی هم در میاندوآب به دلیل بهایی بودن مقتول حاضر به پذیرش وکالت پرونده این قتل نشده است.
جنایت با سلاح سرد
شامگاه دوشنبه ۱۴ بهمن‌ماه حوالی ساعت ۹ شب، فردی با نقابی بر چهره با سلاح سرد (چاقوی نوک تیز) از طریق بالا رفتن از دیوار خانه، وارد منزل یک خانواده بهایی در بیرجند می‌شود و به اعضای این خانواده حمله می‌کند. سپس بدون آنکه سرقتی انجام دهد، محل را ترک می‌کند.
در این حادثه، قدرت‌الله مودی (پدر خانواده) در ناحیه شکم و پهلو، طوبی سبزه‌جو مودی (مادر خانواده) در ناحیه گردن و اعظم مودی (دختر جوان) در ناحیه ریه و دست بر اثر ضربات چاقو آسیب می‌بینند.
اعظم مودی پس از اینکه به هوش می‌آید، خود را به تلفن می‌رساند و به اورژانس اطلاع می‌دهد. جامعه جهانی بهایی در بیانیه‌ای حمله به خانواده مودی در بیرجند را ناشی از نفرت مذهبی دانست و از دولت حسن روحانی خواست تا به وعده برابری همه شهروندان ایرانی عمل کند و هرچه سریع‌تر، عاملان این جنایت را شناسایی کند.
یکی از نزدیکان خانواده مودی در مورد وضعیت جسمانی اعضای خانواده مودی به زمانه می‌گوید: «به نظر می‌رسد ضارب برای کشتن اعضای این خانواده وارد منزل آنان شده بوده و پس از آنکه سه عضو این خانواده بر اثر ضربات چاقو بیهوش می‌شوند، به گمان آنکه همگی مرده‌اند منزل را ترک می‌کند. آنان اما به طرز معجزه‌آسایی زنده می‌مانند. آقای مودی مورد اصابت هشت ضربه چاقو در ناحیه شکم قرار گرفته و همسر ایشان هم که چندی قبل جراحی قلب داشته مورد اصابت ضربه چاقو در نزدیکی شاهرگ گردن شده است. اعظم هم چند عصب دستش قطع شده بود که چون امکان پیوند رگ در بیرجند وجود نداشت به مشهد اعزام شد. عمل پیوند در مشهد با موفقیت صورت پذیرفت. در حال حاضر، هر سه نفر پس از ده روز از بیمارستان مرخص شده‌اند و در منزل در حال استراحت هستند.»
این فرد که مایل به ذکر نام خود نیست، دلیل این حمله را تعصب مذهبی می‌داند. او می‌گوید: «خانواده مودی، از بهاییان شناخته شده و قدیمی در بیرجند هستند. آقای مودی سال‌ها یکی از اعضای شورای اداره‌کننده جامعه بهایی بیرجند بوده است. از طرف دیگر، هیچ نوع سرقتی از منزل آنان صورت نگرفته و ضارب پس از حمله، آنجا را ترک کرده است. خانواده مودی، افرادی متمول در بیرجند هم نیستند که کسی بخواهد با توسل به زور از ایشان پول بدزدد.»
به گفته وی پرونده‌ای در اداره پلیس تشکیل شده ولی تاکنون مظنونی نداشته است. از اداره اطلاعات هم تماس گرفته‌اند و گفته‌اند پیگیر ماجرا خواهند بود و فقط از پخش خبر در اینترنت اظهار نارضایتی کرده‌اند.
سابقه اینگونه برخورد با شهروندان بهایی در بیرجند به سال‌های اولیه بعد از انقلاب برمی‌گردد: «میراسدالله مختاری» در ۲۸ اردیبهشت ماه ۱۳۵۹ خورشیدی در روستای اندورن بیرجند توسط افرادی نا‌شناس با روش سنگسار کشته می‌شود.
در آذرماه همین سال، یک زن و شوهر بهایی به نام‌های «محمد حسین معصومی» و «شکرنساء معصومی» در روستای نوک بیرجند توسط افرادی نا‌شناس، مجروح و سوزانده می‌شوند. در هیچکدام از این قتل‌ها، ضاربان مورد پیگرد قانونی قرار نمی گیرند.
ترور شهروندان بهایی طی چند دهه اخیر
پیشینه قتل و ضرب و شتم بهاییان که معمولاً با تهییج و تحریک احساسات مذهبی شماری از مسلمانان متعصب به وقوع می‌پیوندد، به دوران پهلوی برمی‌گردد.
کشتن سه شهروند بهایی در سال ۱۳۲۳ در شاهرود، به قتل رساندن مهندس عباس شهیدزاده در سال ۱۳۲۶ در شهر شاهی (قائم‌شهر کنونی)، قتل دکتر سلیمان برجیس در سال ۱۳۲۸ در کاشان، کشتن ضیاءالله حقیقت شهروند بهایی ساکن جهرم در مردادماه و ابراهیم معنوی شهروند بهایی ساکن روستای حصار (تربت حیدریه) در دی‌ماه سال ۱۳۵۷ خورشیدی، نمونه‌هایی از ترور و قتل شهروندان بهایی در پیش از انقلاب اسلامی محسوب می‌شوند. قتل‌هایی که هیچ‌گاه عاملان آن‌ها شناسایی نشدند.
ترور و قتل بهاییان پس از بنیانگذاری نظام اسلامی در ایران رو به گسترش یافت. در بیانیه‌ای که جامعه جهانی بهایی در سپتامبر ۲۰۰۸ میلادی منتشر کرد، اسامی ۲۲۱ شهروند بهایی که از دوران انقلاب اسلامی در ایران به اتهام دگراندیشی، ترور یا اعدام شده‌اند، درج شده است.
بر اساس این بیانیه، اولین شهروند بهایی که بر اثر اصابت گلوله متعصبان مذهبی کشته شد «حسین شکوری» نام داشت. او در روز ۱۳ فروردین ماه ۱۳۵۸ هنگامی که به مدرسه دخترش می‌رود به ضرب گلوله فرد نا‌شناس به قتل می‌رسد.
حسین شکوری ساکن اشنویه بوده است. او پیش از انقلاب اسلامی (اواخر دهه ۳۰)، بهایی می‌شود. به همین دلیل هم از کار اخراج می‌شود. او طی این سال‌ها همواره به دلیل بهایی شدن مورد اذیت و تهدید متعصبان مذهبی محل قرار می‌گیرد. به طوری که در سال ۱۳۴۳ فرزند چهارده ساله‌اش را در بیرون از خانه چنان کتک می‌زنند که می‌میرد.
پس از قتل حسین شکوری، ترور شهروندان بهایی همچنان تا این زمان به شکل‌های مختلف ادامه داشته است.
ربودن فعالان سر‌شناس بهایی مانند علیمراد داودی، محمد موحد، یوسف عباسیان، هوشنگ محمودی و بهیه نادری و پیدا نشدن اجساد آنان یکی از روش‌هایی بوده که گروه‌های تندروی مذهبی در ایران برای حذف بهاییان به کار برده‌اند.
ترور شهروندان بهایی نیز توسط افراد نا‌شناس همچنان ادامه داشته است. حسن اسماعیل‌زاده، عطاءالله حقانی، پروفسور منوچهر حکیم، روحانیه یارشاطر، بابک طالبی (نوجوان)، شروین فلاح، منصور دولت و شهرام رضایی نمونه‌هایی از ده‌ها ترور شهروندان بهایی تا سال ۲۰۰۵ هستند.
دیان علایی، سخنگوی جامعه جهانی بهایی اعلام کرده که از سال ۲۰۰۵ تاکنون به جان ۵۰ شهروند بهایی سوءقصد شده است و ۹ نفر هم کشته شده‌اند بدون آنکه هیچ محکمه قضائی برای آنها تشکیل یا قاتل شناسایی شود.

سایت رادیو زمانه
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
http://behnazar.blogspot.com/2015/09/blog-post.html