آیریلیق» (به معنی جدایی) یکی از ترانههای مشهور آذربایجان بهشمار میآید.
رجب ابراهیمی (فرهاد) آن را در ۱۳۳۵ خورشیدی سرود و علی سلیمی اردبیلی آهنگسازی آن را انجام داد و خانم وارتوش (همسر استاد سلیمی) از رادیو تبریز آن را اجرا کرد. این ترانه یادآور عهدنامههای ترکمانچای و گلستان و جدایی جمهوری آذربایجان از آذربایجان ایران است.
ترانه آیریلیق با اجرای رشید بهبودف شهرت جهانی پیدا کرد و بعدها یعقوب ظروفچی، باریش مانچو، امل سایین، لطفیار ایمانوف، مسلم گورسس، داریوش (به صورت تکآهنگ) و گوگوش (آلبوم: نیمه گمشده من) عارف، منصور (آلبوم: نامحدود)، پارسا خائف (عصر جدید)، جم کاراجا، ماهسون قرمزیگل و کورای آوجی نیز این ترانه را اجرا کردند.
شعر آیریلیق
فیکریندن گئجهلر یاتا بیلمیرم بالا
بو فیکری باشیمدان آتا بیلمیرم بالا
نئینییم کی سنه چاتا بیلمیرم
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هر بیر درددن اولار یامان آیریلیق
اوزوندور هیجریندن قارا گئجهلر
بیلمیرم من گئدیم هارا گئجهلر
ووروبدور قلبیمه یارا گئجهلر
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هر بیر درددن اولار یامان آیریلیق
یادیما دوشنده آلا گوزلرین
گویده اولدوزلاردان آلام خبرین
نئیلهییم کسیبدیر مندن نظرین
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هر بیر درددن اولار یامان آیریلیق
آیریلیق دردینی چکمهین بیلمز
یاردان آیری دوشن گوز یاشین سیلمز
دئییرلر اینتظار خستهسی اؤلمز
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هر بیر درددن اولار یامان آیریلیق
نئجه کی ائلیمدن آیری دوشندن
سورار بیربیرینی گوروب بیلندن
حسرتله سیزلار یار داییم بو غمدن
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هر بیر درددن اولار یامان آیریلیق
ایللردی اوزاغام آرخام ائلیمدن
بلبلم دوشموشم آیری گولومدن
جورایله آییریب شیرین دیلیمدن
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هر بیر درددن اولار یامان آیریلیق
اولوبدور بیگانه یاریم_ یولداشیم
غریبه ساییلیر سئوگیم – سیرداشیم
بو جاوان چاغیمدا آغاردیب باشیم
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هر بیر درددن اولار یامان آیریلیق
منی آغلاداندان گولوش ایستهرم
آیری دوشنیمله گوروش ایستهرم
حصاری ییخماغا یوروش ایستهرم
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هر بیر درددن اولار یامان آیریلیق
سئوگیلیک اولوبدور شانی فرهادین
سئوگیسی هاردادیر، هانی فرهادین
دییهرهک چیخاجاق جانی فرهادین
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هر بیر درد دن اولار یامان آیریلیق ||
ترجمۀ فارسی آیریلیق
از فکر تو شبها نمیتوانم بخوابم
نمیتوانم این فکر را از سرم بیرون کنم
چه کنم که نمیتوانم به تو برسم
جدایی، جدایی، امان از جدایی
از هر دردی بدتر جدایی
در دوریت درازند شبهای سیاه
نمیدانم من بروم کجا شبها
زده به قلبم زخم این شبها
جدایی، جدایی، امان از جدایی
از هر دردی بدتر جدایی
وقتی چشمهای رنگی تو یادم میافتد
در آسمانها از ستارهها خبرشان را میگیرم
چه کار کنم که نظرش را از من بریده
جدایی، جدایی، امان از جدایی
از هر دردی بدتر جدایی
درد جدایی را هر که نکشد نمیفهمد
پاک نمیکنند چشمی که از یارش جدا مونده
میگویند بیمار انتظار نمیمیرد
جدایی، جدایی، امان از جدایی
از هر دردی بدتر جدایی
چطور وقتی دور میشوم از ایل و تبار
میپرسم تکتکشان را از خبردار
زاری میکند از حسرت این غم دائماً یار
جدایی، جدایی، امان از جدایی
از هر دردی بدتر جدایی
سالهاست از ایل و تبارم دورم
بلبلم که از گلم دورم
با جفا جدا کرده من را از زبان شیرینم
جدایی، جدایی، امان از جدایی
از هر دردی بدتر جدایی
یار و یاورم بیگانه گشته
عشق و همرازم به سان غریبه گشته
از جوانی مویم سپید گشته
جدایی، جدایی، امان از جدایی
از هر دردی بدتر جدایی
از آنی که مرا گریانده خنده میخواهم
با آنی که جدا افتادهام دیدار میخواهم
برای فروریختن حصار یورش میخواهم
جدایی، جدایی، امان از جدایی
از هر دردی بدتر جدایی
عاشقی شدهشان فرهاد
کجاست معشوق فرهاد
موقع گفتنش در میآید جون فرهاد
جدایی، جدایی، امان از جدایی
از هر دردی بدتر جدایی || |}
--------------------------------------------
علی سلیمی (۱۳۰۱–۱۳۷۶) نوازنده تار و آهنگساز ایرانی بود.
....
سلیمی در سالِ ۱۳۵۸ به عنوانِ رهبرِ ارکسترِ رادیو و تلویزیونِ مرکزِ تبریز انتخاب و تا زمانِ مرگ در این سمت فعالیت کرد. در ضمنِ فعالیت در ارکسترِ تلویزیون، اقدام به تأسیسِ آموزشگاهِ خصوصیِ موسیقی کرد که هنرآموزان بسیاری در آن آموزشگاه به آموختنِ موسیقی پرداختهاند.
از آثارِ مکتوبِ علیِ سلیمی میتوان به «متدِ تارِ آذربایجانی» اشاره کرد. از ویژگیهای این کتابِ آموزشی این است که تکنیکهای نواختنِ تارِ آذربایجانی به روشِ پیشینیان ارائه شدهاست. در حالِ حاضر استفاده از چهار انگشتِ دستِ چپ برایِ گرفتنِ سیم در جمهوریِ آذربایجان رایج است و در متدِ سعید رستموو نیز گرفتنِ سیم با چهار انگشت ارائه شدهاست. در متدِ سلیمی از پنج انگشتِ دستِ چپ برایِ گرفتن سیم استفاده میشود.
در سالِ ۱۳۶۷ شمسی سلیمی به گرفتنِ دکترایِ افتخاریِ موسیقی از طرفِ وزارتِ فرهنگ و ارشاد ایران نایل شد. گفتنی است که دو اثر ماندگارِ او به نامهایِ آیریلیق با ترانه ای از رجب ابراهیمی و «سیزه سلام گتیرمیشم» با ترانه ای از محمود دست پیش در بسیاری از ممالک ترکزبان به طورِ گستردهای شناخته شده و اجراهایِ گوناگونی از آنها ارائه شدهاست. او سالهای پایانی عمر خود را در تبریز گذراند و تأثیر بهسزایی بر رشد و گسترش موسیقی آذربایجانی گذاشت. تندیس او به عنوان «آهنگساز برجستهٔ شرق» در یونسکو نصب شدهاست. فیلمی از تارنوازی ایشان قابل دیدن میباشد.[۱۱][۱۲][۱۳]
آلبومی از او بنام تار آذربایجانی در قالب یازده بخش توسط مؤسسه فرهنگی-هنری ماهور نشر گردیدهاست.[۲۲]
آثار موسیقایی:
- آیریلیق
- گولاردبیل
- سیزه سالام گتیرمیشم
- حیدربابا
- ایلقار
- باهار گلدی
- راحله
- آغلاما
- لاله
- یاداسالارسان منی
- مارش
- قهرمانلار
- ساللانا ساللانا
- سلام
- وطنیم
- سهندیم
- تبریزیم
- لگاتو
- کهلیک
- کوراوغلو
- سؤزلر
- اؤلکهمیز
- علی دیر
حیدربابایا سالام یا حیدربابایه سلام (به فارسی: سلام بر حیدربابا) که اغلب به صورت کوتاه «حیدربابا» خوانده میشود، نام منظومهای از محمدحسین شهریار است که به ترکی آذربایجانی سروده شدهاست.
شهریار در این اثر از دوران کودکی خود در خشکناب، که در پای کوهی به نام حیدربابا قرار دارد یاد میکند. او کوه کوچک حیدربابا را خطاب قرار داده و توصیف گیرائی از طبیعت و مردمان آن سامان به دست میدهد و گاه احساس خود از اوضاع گذشته و حال را با زبانی ساده و بیتکلف و نزدیک به زبان عامهٔ مردم بیان میکند.
ساختار
این اثر در ۱۲۱ بند نوشته شدهاست که ۷۶ بند آن متعلق به قسمت نخست میباشد.
حیدربابا گؤیلر بوْتوْن دوماندی
گونلریمیز بیر-بیریندن یاماندی
بیر-بیروْزدن آیریلمایون، آماندی
یاخشیلیغی الیمیزدن آلیبلار
یاخشی بیزی یامان گوْنه سالیبلار
حیدربابا تمام جهان، غم گرفتهاست
وین روزگارِ ما همه ماتم گرفتهاست
ای بد، کسی که که دست کسان کم گرفتهاست
نیکی برفت و در وطنِ غیر لانه کرد
بد در رسید و در دل ما آشیانه کرد
وزن
وزن این اشعار بر خلاف اکثر اشعار کلاسیک ترکی آذربایجانی که عروضی هستند، بر اساس وزن هجایی است به این ترتیب که مصرعها از سه قسمت «چهار، چهار، سه» هجایی تشکیل شدهاست برای نمونه:
حیدر بابا ایلدریملار شاخاندا
حی در با با _ ایل د ریم لار _ شا خان دا
ترجمه به زبانهای دیگر
این اثر به زبانهای مختلف چه به صورت نظم و چه به صورت نثر ترجمه شدهاست.
نمونهای از ترجمه نظم به فارسی اثر کریم مشروطه چی (سونمز):
نمونه ای از ترجمهٔ بهروز ثروتیان به زبان فارسی:
No comments:
Post a Comment