Wednesday, April 26, 2023

ای جهلای معروف به علم

 Joubine Eslahpazir

عنوان مقاله : "ای جهلای معروف به علم" 

(به روز شده : ۲۴ آپریل ۲۰۲۳)

مقدمه :    

چندی است که شخصی به نام عسکری یحیی زاده خطیر, با لباس "روحانی" شیعه (معروف به آخوند یا شیخ در فرهنگ ایرانی), دست به تهیه ویدئو هایی برای معرفی دیانت بهائی زده است. هر چند بنظر می رسد که این برنامه ها بسیار مورد توجه بهائیان قرار گرفته باشد, و بسیاری از بهائیان این ویدئو ها را در فضای مجازی انتشار می دهند, با اینحال انتقادات بسیاری به این شخص و برنامه هایش  وارد است و بنظر نویسنده قضیه بسیار پیچیده تر از آن است که می توان تصور کرد.

اولین شخصی از احباء  که زنگ خطر را در این مورد به صدا در آورد, آقای فاضل غیبی,محقق و نویسنده شهیر کتاب  "رگ تاک" بود, در صفحه فسبوکی خود "آیین بهائی به زبان ساده" (https://www.facebook.com/groups/535091494197022). من چون پیش شناختی از این "روحانی" داشتم, مطلب کوچکی در تایید این مقاله در همان صفحه نوشتم ولی نظر به تقاضای آقای غیبی, تصمیم به نوشتن مقاله ای بسیار جامع تر گرفتم. باید در نظر داشت که پرداختن به تمامی برنامه های این "روحانی" شیعه ممکن نیست, بنابرین برای نوشتن این مقاله مجبور شدم که بسیار گزینشی عمل کنم.


۱) پیش شناخت شخصی از آقای عسکری یحیی زاده خطیر

برای اولین بار که با آقای یحیی زاده آشنا شدم حدود ۳ سال پیش بود در مناظره ای بین او و آقای ایمان امیری سلیمانی, منتقد و متخصص اسلام, در کانال یوتوبی مانی : "شیخ یحیی زاده: الله وجود ندارد! سلیمانی: پس محمد دروغ می گوید رسول الله است" (https://www.youtube.com/watch?v=LxBqKHRVF8Y&t=2112s).

مطلب برنامه این بود که قرآن کلام خدا یا همان الله است یا کلام  بشری؟ رفتار آقای یحیی زاده در این برنامه بسیار عجیب بود زیرا که ایشان مرتب موارد ضد و نقیضی را بیان می کردند, بطوری که آقای سلیمانی در آخر کار بسیار کلافه شد. بطور مثال آقای یحیی زاده در جایی می گفت که قرآن کلام خدا نیست (که این مطلب این را القاء می کند قرآن کلام خود محمد است) ولی در جای دیگری می گوید که قرآن کلام محمد نیست, (به این معنی که قرآن از طرف الله صادر شده است!) بیاناتی کاملا متضاد و غیر قابل فهم. این کاملا سبک و روش بحث کردن این شخص است, بطوری که بطور مثال اگر ۱۰ نفر به بیانات او گوش بدهند, ۱۰ نظر کاملا متفاوت بدست می آید. من بالشخصه دیدن این برنامه را ,  برای آشنایی با روش غیر متعارف این شخص "روحانی", توصیه می کنم.


۲) معرفی اجمالی کانال solh tv      

برنامه های آقای یحیی زاده بخشی از کانال یوتوبی solh tv است. چند سالی است که این "روحانی" شیعه در این کانال در موارد مختلفی برنامه درست می کند. آنچه که جلب توجه می کند این است که تمامی موضوعات این برنامه ها, موضوعات چالشی از دیدگاه یک  "روحانی" شیعه می باشد. در واقع اگر به عنوان و تاریخ مطالب تهیه شده کانال solh tv نظر کنیم, متوجه می شویم که این کانال در مسیر موج جدید اسلام گرایی قدم بر می دارد. موجی که نویسنده آن را "اسلام گرایی جدید" نام گذاری می کند, که البته اعضای این موج آن را "نو اندیشان دینی" می نامند), که البته نامی گمراه کننده است. یکی از اشخاص شهیر این مکتب جدید آقای عبدلکریم سروش می باشند. این مکتب سعی دارد که اسلام را با مدرنیته آشتی بدهد و برای اینکار از هیچ حربه ای رو گردان نیست, حتی تحریف اصول خود اسلام. یکی از معروفترین و جنجالی ترین تلاش ها همان اظهارات عجیب و غیر قابل فهم آقای سروش در مورد وحی های پیامبر اسلام بود که مورد حمله شدید روحانیت سنتی شیعه قرار گرفت : "دکتر سروش: قرآن خواب‌های پیامبر و تولید شخص پیامبر است (https://www.youtube.com/watch?v=fBDJRALyjWM).

"اسلام گرایی جدید" از بطن جمهوری اسلامی بوجود آمده است. تا قبل از انقلاب اسلامی, مردم ایران -  نظر به رویکرد مردم با اسلام  و مخصوصا اسلام شیعه - را می توان به سه قشر مختلف تقسیم کرد :

۱-قشر سنتی : اعضاء این قشر را بیشتر روستاییان و شهر نشینانی تشکیل می داند که به تازگی از روستا ها به شهرها مهاجرت کرده بودند, بخصوص بعد از انقلاب سفید محمد رضا شاه. این افراد بطور مرتب در پای منبر آخوند ها حضور داشتند و از وفادارترین حامیان آنها به شمار می آمدند. در اینجا مطلب بسیار مهمی را  باید یاد آوری کرد. در سیستم حوزوی شیعه ایران, زمانی که یک طلبه فارغ التحصیل میشود, برای مدتی به یک روستا اعزام میشود. و آخوند مورد نظر در این مدت کسب تجربه می کند. نظر به اینکه سطح تحصیل و آموزش همیشه در روستا ها پایین تر از شهر ها بوده است, بنابرین طلبه جدید می تواند راحت تر مطالب خرافاتی خود را انتشار بدهد. به این ترتیب آخوند مورد نظر بتدریج کسب تجربه می کند. اما این روش خود موجب یک چالش عجیب می شود. در واقع آخوند مورد نظر بعد از اتمام "کارآموزی" روستایی خود کم کم به شهر و محیط شهری وارد می شود. اما چون عادت به موعظه برای روستاییان کرده, دیگر نمیتواند خود را با محیط جدید, محیط شهری, که از سطح آگاهی بیشتری بر خور دار است, تطبیق بدهد. به این چالش بیشتر خواهیم پرداخت.

۲-قشر سنتی شهری : از دیرگاه این قشر یک همزیستی مسالمت آمیزی را با روحانیت شیعه آغاز کرده بود. آنها اسلام و روحانیت شیعه را به عنوان یک قسمت جدایی ناپذیر از فرهنگ ایرانی قبول کرده بودند, هر چند که با اینحال تمایل شدیدی بطرف مدرنیته داشتند. معروفترین نماد این قشر، خود محمد رضا شاه پهلوی بود. پادشاهی که در سوییس تحصیل کرده بود ولی اعتقادی صادقانه به اسلام داشت و گمان می کرد که می توان در آن واحد هم اسلام را قبول داشت و حتی انتشار داد و همزمان به طرف دروازه های تمدن بزرگ پیش رفت. در واقع قسمت بزرگی از مردم شهر نشین ایران پیروان همین بینش بودند.

۳- قشر اسلام "مدرن" : اعضای این مکتب بیشتر تحصیل کرده ولی بدون علاقه واقعی به اسلام سنتی بودند. این قشر سعی می کرد که یک ترکیب جدیدی بین اسلام و مدرنیته ایجاد بکند (به مانند طرفداران نوشتجات علی شریعتی).

در جریان انقلاب اسلامی همکاری قشر اول و سوم و سکوت قشر دوم, به پیروزی انقلاب منتهی شد. قشر سوم خیلی زود از صحنه حذف شد. با اینحال قشر آخوندی با به دست آوردن تمامی اهرم های قدرت و بخصوص کانال های اطلاع رسانی (مطبوعات, رادیو, تلویزیون) و سانسور سراسری اشتباه بزرگی را مرتکب شد. قشر آخوندی که مست قدرت عظیم جدید خود بود, گمان برد که میتواند همانطوری که با قشر روستایی سنتی رفتار کرده بود, همانطور هم با قشر دوم شهری رفتار بکند. در واقع خرافات آخوندی که قبل از انقلاب بطور پنهان و دور از کانال های اطلاع رسانی و فقط در پای منبر انتشار پیدا میکرد, به طور ناگهانی, در تمامی کانال های اطلاع رسانی (مطبوعات, رادیو, تلویزیون) بطور روزانه انتشار پیدا کردند. قشر دوم که اکثریت جمیعت را تشکیل می داد, ناگهان با خرافات آخوندی روبرو شد, این روبرویی که منتهی به یک شوک روانی و اجتماعی عمیق گردید. جمله "اینها (منظور کل سیستم آخوندیسم است) از کجا آمده اند"؟ بسیار در فضای مجازی رایج و این شوک روانی-اجتماعی را تائید میکند. که البته باید در جواب این سؤال گفت که اینها از جایی نیامده اند, آنها همیشه با ما بوده اند, حد اقل از ۱۴۰۰ سال پیش, ولی ما هیچ وقت آنها را جدی نگرفتیم, تا اینکه تمامی حکومت را قبضه کنند. این ساده لوحی ما بود که باعث این حوادث شد. اگر ملت ایران ۱۸۰ سال پیش به احکام  باب و بهاء الله توجه کرده بود (بطور مثال قدغن کردن صعود بر منبر [از باب], یا هماهنگی علم و دین [از بهاء الله]), امروز در این حال نزار نبودیم :  


گردون نِگَری ز قدّ‌ِ فرسودهٔ ماست،   جیحون اثری ز اشکِ پالودهٔ ماست،

دوزخ شَرَری ز رنجِ بیهودهٔ ماست.     فردوس دمی زِ وقتِ آسودهٔ ماست.

رباعیات خیام 


این بزرگترین شوک تاریخ ایران معاصر بود. ملت ایران به یکباره آن چیزی را کشف کردند که در واقع بیش از ۱۴۰۰ سال با آن زندگی کرده بودند ولی همیشه واقعیت آن را نفی کرده بودند. حال به یکباره واقعیت عریان خود را بدون هیچ حجابی در ملاء عام نشان می داد و قدرت نمایی می کرد. از همین جا بود که شکاف بزرگی بین ملت ایران و جمهوری اسلامی به وجود آمد. این شکاف در طول زمان بیشتر و بیشتر شده است نظر به ۳ عامل : ۱) فساد حکومتی, ۲) گسترش آگاهی و افزایش قابل توجه سطح تحصیلات, ۳) پایان انحصار کانال های اطلاع رسانی با اختراع اینترنت.

در اینجاست که قشر سوم, که در فردای انقلاب از صحنه سیاست اخراج شده بود, دوباره به صحنه می آید و سعی در کم کردن شکاف بین دو قشر اول و دوم می کند. آقای سروش درست در این راه قدم بر می دارد. غافل از اینکه قشر حکومتی (قشر اول) با او مخالف است و قشر دوم که همان نسل جدید بعد از انقلاب است, بطور کلی از اسلام رد شده است. کانال solh tv درست نماینده همان قشر سوم زمان حال است که سعی در معرفی اسلام به عنوان یک دین به اصطلاح "مدرن و رحمانی" می کند. غافل از اینکه" آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت".


۳) هویت نامعلوم آقای عسکری یحیی زاده خطیر

اولین شبهه ای که به این شخص "روحانی" وارد می شود این است که هویت این شخص مبهم است. با گشتن در اینترنت من هیچ مطلب درست و صحیحی در مورد او پیدا نکردم  : نه آدرس, نه کار علمی, نه حتی سایت یا هیچ چیز دیگری. در واقع بیننده فقط  شخصی را میبند ملبس به جامه "آخوندی و اسمش که در پایین صفحه برنامه هایش. بنظر می رسد که تنها جایی که می توان به ایشان دست رسی داشت تنها در یوتوب و  آنهم در کانال solh tv است. این خود موجب تعجب است. تنها اطلاعی که به آن دست رسی داریم, آنهم نظر به بیانات خود آقای یحیی زاده, این است که ایشان در آلمان اقامت دارند. این ابهامات خود موجب شک زیادی است.


۴) سطح سواد دینی آقای یحیی زاده خطیر

جالب است و یا بسیار جای تعجب است که این شخص "روحانی" چه در مناظره با آقای سلیمانی, چه در برنامه هایش در مورد دیانت بهائی (تا آنجا که من دیدم) به ندرت اشاره به منبع های اسلامی می کند. جالب تر اینکه در مناظره با آقای سلیمانی, ایشان که اصلا مسلمان نیست, پی در پی اشاره به منابع گوناگون و دقیق اسلامی می کند ولی در طرف مقابل,  آقای یحیی زاده هیچ اشاره ای به آیات قرآن یا احادیث یا حتی منابع علمای اسلام نمی کند. انگار که این "روحانی", از آخوندی فقط لباسش را دارد و حتی از سواد ابتدایی آخوندی نیز بی بهره است.


۵) مخاطبین آقای یحیی زاده خطیر

دراولین مرحله باید این سوال را از خود پرسید که آقای یحیی زاده, چه بیننده ای را هدف قرار داده است؟ به عبارت دیگر, روی صحبت او با کیست؟ مسلما روی صحبت او با بهائیان نمیتواند باشد زیرا که برنامه های این "روحانی" - فرضاً - برای معرفی دیانت بهائی ساخته شده اند. با این حساب, بهائیان که شناخت خوبی از دین خود  دارند نمیتوانند مخاطب ایشان باشند. پس روی صحبت آقای یحیی زاده در واقع با افراد غیر بهائی هست.

بنابرین افراد بهائی در تمامی زمانی که شاهد این برنامه ها هستند باید خود را به جای افراد غیر بهائی بگذارند که در بهترین حالت هیچ چیز درستی در مورد این دیانت بهائی نمی دانند.

عمق فاجعه درست همینجاست. این درست مهمترین اشتباه بهائیان است. زیرا آنها که با شنیدن چند واژه آشنا از فرهنگ و ادبیات بهائی, آن هم از طرف یک "روحانی" شیعه, به وجد آمده اند, هیچ متوجه نیستند که این کلید واژه ها برای یک شخص غیر بهائی کاملا نا آشنا و بی معنی هستند. اگر حداقل آخوند مورد نظر, مطالب را درست توضیح میداد, میشد انتظار داشت که بیننده غیر بهائی به یک حد اقل آشنایی برسد, ولی - همانطوری که نشان داده خواهد شد - حرف های این شیخ آنچنان پر اشتباه و بی معنی است - همانطوری که نشان داده خواهد شد - که بیننده غیر بهائی نه تنها سر در گم میشود, بلکه کاملا نسبت به دیانت بهائی دلزده و حتی بد بین می شود.


۶) سبک نا متعارف بیان آقای یحیی زاده, در ارتباط با بر نامه هایش راجع به دیانت بهائی :

آقای یحیی زاده در سیر برنامه هایش ۳ هدف مشخص را مصرانه دنبال می کند : ۱) سر در گم کردن بیننده ۲) طرح مطالب کاملا اشتباه در مورد دیانت بهائی ۳) ربط دادن دیانت بهائی به اسلام.


۶.۱-سر در گم کردن بیننده (غیر بهائی)

این هدف با روش های گوناگون دنبال می شود :

- برنامه هایی بسیار طولانی و کسل کننده : معمولا برنامه های آقای یحیی زاده طولانی و کسل کننده می باشند, که این خود حوصله بیننده را سر ریز می کند.

- برنامه هایی بدون طرح و برنامه مشخص : طرز برگذاری بر نامه های آقای یحیی زاده, اینقدر مضحک است که به یک طنز غیر ارادی (یا  ارادی) تبدیل می شود. آقای یحیی زاده در هنگام بر گذار کردن برنامه هایش از شاخه ای به شاخه دیگر میپرد و بیننده (غیر بهائی) کاملا سر در گم میشود و حوصله اش سر میرود.  (حتی یک بهائی سر در گم میشود, چه برسد به یک غیر بهائی).

- بیان مطالب تکراری : بطوری که بیننده (غیر بهائی) بیشتر و بیشتر سر در گم می شود.

- طرز بیان مطالب مهم با چاشنی طنز : آقای یحیی زاده بر نامه های خود را با یک حالت طنز نا متعارف و نا مناسب انجام می دهد, بطوری که بیننده (غیر بهائی) را نسبت به جدی بودن مسئله مطرح شده (دیانت بهائی) دچار تردید می کند. بنظر میرسد که آقای یحیی زاده مسئله را به سخره گرفته است.

- طرح ایرادات عجیب آخوندی بر علیه دیانت بهائی, بدون دادن هیچ جواب کافی و قانع کننده ای : از این طریق آقای یحیی زاده این را در ذهن بیننده القاء می کند, که این ایرادات آخوندی, جواب کافی و قانع کننده ای ندارند. دست آخر بیننده (غیر بهائی) می ماند و یک مقدار زیادی از انتقادات آخوندی بر علیه دیانت بهائی بدون هیچ جوابی قانع کننده ای. دفاع بد از یک نهاد, بهترین نوع حمله است.

- ستایش بدون دلایل مربوطه  : این مسئله بسیار استادانه طراحی شده است. آقای یحیی زاده بطور پی در پی از باب و بهاء الله و نوشتجات آنها تجلیل می کند, از محتوای عمیق آنها, از زیبایی آنها و غیره. بنابرین بیننده بهائی بسیار خوشنود می شود که دست آخر یک "روحانی" شیعه پیدا شد که حرف حساب بزند,اما, اشتباه بهائیان این است که آنها خود به جای بیننده غیر بهائی که هیچ آشنایی با دیانت بهائی ندارند, نمی گذارند. در واقع شخص غیر بهائی با آخوندی مواجه می شوند که بسیار از دیانت بهائی تجلیل می کند ولی این تجلیل بر پایه دلائل قوی بنا نشده است. بیننده غیر بهائی به این نتیجه می رسد که تمام این تجلیل  ها در واقع غلو های بی پایه ای هستند که فقط از یک مغز آخوندی می تواند فوران بکند. بدین گونه تمامی ارزش های أصيل دیانت بهائی - به اشتباه - رقیق و نا پایدار جلوه می کنند.

- ستایش کردن و امتناع کردن : جالب اینجاست که آقای یحیی زاده که بر حق بودن دیانت بهائی اصراری عجیب دارد, در هیچ زمانی هیچ گونه تمایلی, هر چند اندک, به گرویدن به دیانت بهائی از خود نشان نمی دهد. البته اگر آقای یحیی زاده یک شخص منکر خدا بود, این مسئله عجیب نمی نمود, ولی برای یک شخص متدین, اولین واکنشی که انتظار می رود, قبول اعتقادی دیانت جدیدی است که خود او آنچنان برای بر حق بودن آن پا فشاری می کند. خود این رفتار این را به خواننده القاء می کند, که دیانت بهائی هر چند دینی زیبا است, با اینحال دین بر حقی نمیتواند باشد. در واقع این مسئله در تضاد آشکار با کلیت تمام مطالب مطرح شده به وسیله آقای یحیی زاده است. ممکن است عده ای فکر کنند که او این کار را نمی کند زیرا ممکن است احساس خطر کند، اما این تصور نادرست است به این معنا که اولاً او در ایران زندگی نمی کند و دوما همین الان کار بسیار خطرناکی انجام می دهد ("دفاع" از دیانت بهائی), پس دیگر از چه می ترسد؟


۶.۲-بیان مطالب کاملا اشتباه :

اگر بخواهیم حتی ۱۰% اشتباهات لفظی و بخصوص اشتباهات محتوایی برنامه های شیخ را بنویسم, خود مثنوی هفتاد من می شود. بنابرین بطور بسیار گزینشی و خلاصه چند مثال را در اینجا می آورم.

یکی از شگرد های شیخ همان طرح و تکرار واژه ها و مفهوم های اشتباه است : بهاء الله, پیامبر دیانت بهائی را "شیخ" معرفی کردن ؛ دیانت بهائی را "فرقه" معرفی کردن ؛ واژه "بهاء", واژه کلیدی دیانت بهائی که معنی آن "جلال" یا "فر ایزدی" میباشد را, "قیمت" معنی کردن ؛ واژه زیبا و پر معنی  " ابن الانسان" (پسر انسان) را  "آدم بچه" (!) ترجمه کردن ؛  و غیره.

حال چند مثال دیگر :


مثال شماره یک :

عنوان برنامه : "دین باب و بهاء با دارا بودن عالی ترین گنجینه های عرفانی، الهی متمدن و مدرن هستند | 2023/17 - SolhTv"

لینک : https://www.youtube.com/watch?v=ND-83tGRWqk&t=437s

یکی از مطالب چالش برانگیز این ویدئو این است : "دین ها همه شان در مسیر انحراف  قرار گرفته اند و در این شکی نیست, چه دین دویست سال پیش باشد تولدشان (منظور دیانت بهائی است), چه دین ۱۴۰۰ سال پیش باشد به مانند اسلام خودمان" (دقیقه ۶).

به طور  آشکار شیخ مذکور, دیانت بهائی را منحرف شده از اصل خود نشان می دهد. البته بدون معرفی هیچ دلیلی.


مثال شماره دو :

عنوان برنامه : "دین باب و بهاء با دارا بودن عالی ترین گنجینه های عرفانی، الهی متمدن و مدرن هستند | 2023/17 - SolhTv"

لینک : https://www.youtube.com/watch?v=ND-83tGRWqk&t=437s

یکی از مطالب چالش برانگیز این ویدئو این است : "این (مطلب) از کتاب (منظور کتاب اقدس) از شاگردش است" (دقیقه ۵۴ لینک).

منظور آنکه بهاء الله شاگرد باب بوده است. مطلبی که کاملا غلط است.  


مثال شماره سه :

عنوان برنامه : "قسمت ۱۴ آواز و خوانش کتاب ایقان | بهاء الله و سنگسار! سنگسار و عیسای مسیح | سنگسار و اسلام"

لینک : https://www.youtube.com/watch?v=YGz8whAsQ7I

جالب اینجاست که عنوان این برنامه, هیچ ربطی به محتوا (بیانات خود شیخ) ندارد و خود محتوا هیچ ربطی به آن قسمتی که شیخ می خواند ندارد! یعنی هیچی به هیچی ربط ندارد.


تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. بیانات اشتباه و بی معنی شیخ تا به آنجا میرسد که من را به یاد یک ضرب المثل فارسی می اندازد. نیاکان ما در برابر مجموعه مطالبی که هیچ چیزیش به هیچی نمیخورد این ضرب المثل را می گفتند : "خسن و و خسین  هر سه دختران مغاویه اند!


۷) ربط دادن دیانت بهائی به اسلام

شاید مهم ترین شبهه ای که آقای یحیی زاده در ذهن بیننده (غیر بهائی) ایجاد می کند, این است که دیانت بهائی رابطه ای ممتاز با اسلام دارد, به عبارت دیگر، یا حتی فرقه ای از اسلام است.  به عنوان مثال توجه خواننده  را به دو ویدئو از سری برنامه های آقای یحیی زاده در مورد  دیانت بهائی جلب میکنم :

مثال یک : عنوان برنامه : "سطح سواد علمای دوران بهاء الله . استاد عسکری یحیی زاده خطیر | 2023/47 - SolhTv"

لینک : (https://www.youtube.com/watch?v=W7r_4fXRsVs). دقیقه ۴۶ :

در اینجا شیخ این مطلب را می گوید : "خود بهاء که  غرق در قرآن و فرقان و نور اهل بیت است. چسبیده به محمد و آل محمد (صلوات) است. این مفسر قرآن  است این قاری قرآن است. اینکه علما با بهاء بد هستند این است که لونه آنها را سیخ زده است."

بسیار آشکار است که آقای یحیی زاده به بیننده اطلاعات کاملا غلط القا می کند. بهاء الله که بهائیان او را مظهر امر الهی می دانند را به مقام یک قاری قرآن تنزل می دهد. این شبهه را برای بیننده (غیر بهائی) بوجود می آورد که بهاء الله ( که او اصرار به معرفی به شیخ بها دارد) دنباله رو اسلام است و دیانت بهائی هم یک فرقه ای است شبیه به اسلام, ..و غیره.


مثال دو : عنوان برنامه : "قسمت ۱۰ از آواز و خوانش کتاب ایقان. بهاء الله بلبلی مظلوم از آشیان الهی. مفسر کلام خوبان"

لینک : https://www.youtube.com/watch?v=ursvt57nt48

از اول برنامه تا دقیقه ۱۹, شیخ به مانند یک قاری قرآن بخشی از کتاب ایقان را باز خوانی می کند و هر چند دقیقه یک تفسیر بی معنی و نا مربوط -مثل همیشه - به آن اضافه - میکند. از دقیقه ۱۹ به بعد, شیخ وارد به یک موضوع جدید می شود. شیخ در اینجا شروع به خواندن دعای یکی از امامان شیعه می کند (به نظر می رسد امام پنجم شیعیان) که به این ترتیب شروع می شود : "اللهم انی اسئلک من بهائک بابهاه و کل بهائک بهی، اللهم انی اسألک ببهائک کله" این دعا در واقع دعای سحر شیعیان است که آنها را در آیام رمضان در وقت سحر تلاوت می کنند و اتفاقا به "دُعاءُ البهاء" نزد شیعیان معروف است. . کل این دعا را میتوانید در این لینک ببینید : https://hq.alkafeel.net/?act=ReadDoaa&view=18&fbclid=IwAR2SwJeP2TBwnjtC-OZNTGS1GN-JaKvWCV9p2wPyJyQMUyxVaoMT6d12ikU.

در واقع در این دعا, یک  تقاضای مخصوصی از طرف شخص دعا کننده ۱۹ بار تکرار میشود. که هر دفعه شخص دعا کننده یکی از صفات خدا را برای خود طلب می کند, که این البته می تواند به معنی تقاضای شناخت کامل آن صفت الهی باشد. این ۱۹ صفت قید شده در این دعا به این ترتیب هستند : بهاء, جلال, جمال, عظمة, نور, رحمة, كلمات, كمال, اسماء, عزة, مشية, علم, قدرة, قول, مسائل, شرف, سلطان, ملك, علاء. البته اولین این صفات همان واژه "بهاء"  می باشد.

در اینجا شیخ بعد از یک ترجمه کاملا بی معنی (و با چاشنی طنز نا مناسب و منحصر بفرد خود) اولین قسمت دعا, که در آن "بها" را بجای "بهاء" جا میزند, یک دفعه (دقیقه ۲۱) می رود بطرف واژه "یا بهاءالابهی" که در نزد بهائیان مقدس است (که طراحی آن که بوسیله جناب مشکین قلم انجام شوه است را به یکی از حروف حی و گذار می کند) , و معنی آن "ای روشن ترین روشنیها" است را اینطور معنی می کند : "ای قیمتی ترین قیمتی ها" (!) ,عبارتی کاملا نا مفهوم و بی معنی. همانطوری که قبلا گفته شد, شیخ اصرار عجیبی دارد که کلمه "بها" (به معنی قیمت) را به جای کلمه - واقعی - "بهاء" (به معنی روشنی یا جلال) - با زرنگی تمام جا بزند و به این ترتیب ذهن بیننده را منحرف بکند.

از اظهارات شیخ در مورد واژه "یا بهاءالابهی" : "پس خدا قیمت است (!), ... خدا بهایی است(!) یعنی قیمتی است و قیمتی ترین اش را هم دارد, پس خدا بها (بدون ء) است, البته ما هم بها (بدون ء) هستیم, چون این او است که ما را صادر کرده(!) ... بعد جناب شیخ واژه "یا بهاءالابهی", بهر صورتی, در همان جمله جا گذاری می کند و به این ترتیب ادامه می دهد : "بنابرین امام باقر می گوید که "یا بهاءالابهی" (در حالی که این عبارات از بهاء الله است و شیخ با زیرکی آن را به امام باقر رابط می دهد)  یعنی اینکه "ای با قیمت ترین قیمت ها(!) ... بعد شیخ یک اشتباه  دیگر می کند و این بار قسمت اول دعای امام پنجم را به بهاءالله منتسب می کند "اللهم انی اسئلک من بهائک بابهاه و کل بهائک بهی، اللهم انی اسألک ببهائک کله". در ادامه این اشتباه فاحش می گوید : "هر چی تو بها (بدون ء) داری, من آنرا می خواهم, این بهاء خیلی پر اشتها بوده (چاشنی طنز و دلقک بازی) در حالی که این جمله از امام پنجم است, نه بهاء الله... ولی نتیجه آخری شیخ خود یک شاهکار (در شیادی) است : " این یا بهاءالابهی یک نشان شیعه است, این یک نشان مسلمان است .. این را امام باقر گفته است, این را پیامبر اسلام گفته است (این هم کاملا اشتباه).


حال تصور کنید, که درست در این زمان مهم, که ایرانیان که در حال عبور از اسلام و هر چه که به آن شبیه است, هستند, چقدر می توانند تحت تاثیر منفی این اطلاعات غلط قرار گرفته و از دیانت بهائی دوری کنند. جای تعجب است که در این زمان کنونی که ایرانیان گروه گروه از اسلام خارج شده و به دنبال راه های هدایت دیگری هستند, درست در همین بزنگاه, آخوندی از راه می رسد و دیانت بهائی را فرقه ای از دیانت اسلام معرفی می کند.


با اینحال بعضی از احباء می گویند که اگر به بیانات این "روحانی" نگاه بکنید, متوجه می شوید که خود به دین اسلام و علمای اسلام بسیار انتقاد دارد. به مانند عنوان همین ویدئو : "سطح سواد علمای دوران بهاء الله . استاد عسکری یحیی زاده خطیر", لینک (https://www.youtube.com/watch?v=W7r_4fXRsVs).

در جواب این اشخاص باید گفت که :

- اولا : آقای یحیی زاده, بطور معروف, روغن ریخته شده را نذر امامزاده می کند. کیست که در ایران کنونی از فساد قشر روحانیت خبر نداشته باشد؟ آیا مسئله اساسی ما این است؟ که مسلما نه.

- ثانیا : دیانت بهائی نیامده است که از علمای ادیان گذشته انتقاد بکند و ماموریت این دیانت پرداختن به این موارد پیش پا افتاده نیست بلکه دیانت بهائی آماده است که تمدن جدیدی را برای تمامی بشریت رقم بزند. کسی که - حتی اگر از خود قشر روحانیت باشد - و بیاید و حتی به خود این قشر اهانت بکند, فقط می خواهد مسئله اصلی را به حاشیه ببرد. مثال : ویدئوی کوتاه ولی بسیار بی ادبانه و توهین آمیز آقای  یحیی زاده در مورد علمای اسلام : "علما به مانند خرانی هستند که که از بار خودشان بی خبر هستند" (لینک : https://www.youtube.com/shorts/1-UJUJDQS8c).


در ضمن این درست است که در ادبیات دیانت بهائی اشاره های قابل توجهی به اسلام شده است, ولی نباید فراموش کرد که دیانت بهائی - و قبل از آن دیانت بابی - در کشوری اسلامی ظاهر شدند, بنابرین کاملا طبیعی است که اولین نوشتجات ادیان بابی-بهائی که در یک محیط اسلامی قرار داشته اند, رابطه مستقیم با اسلام داشته باشند. با اینحال در فلسفه دیانت بهائی, بطور صریح بیان شده است که دیانت بهائی - در آن واحد - رابطه مستقیم و کاملا معادل با تمام ادیان گذشته دارد.

به عبارت یگر دیانت بهائی در یک "مسافت مساوی" (به انگلیسی : Equidistance) نسبت به تمام ادیان دیگر قرار دارد. دیانت بهائی به هیچ دین دیگری نزدیک تر یا دور تر قرار ندارد. به این خاطر بر خلاف آنچه آقای یحیی زاده می خواهد به بیننده القاء بکند, دیانت بهائی ادامه دهنده اسلام نیست, هر چند بعد از آن (از نظر زمانی) و در همان مکان (از نظر جغرافیایی) قرار دارد. به این  خاطر دیانت بهائی یک دین (اولین دین از این نظر) جهان شمول و جهان گرا می باشد (برای خوانندگانی که می خواهند بیشتر نظر نویسنده را در این مورد بدانند, آنها را به مقاله "همه چیز و هیچ چیز" در صفحه "آیین بهائی به زبان ساده", رجوع می دهم.  


از طرفی دیگر, چقدر بی انصافی است که دیانت بهائی را به اسلام ربط دادن. مومنین دیانت بابی که پیش زمینه دیانت بهائی است, معروف به بابی,  در یک گردهمایی بنام گردهمایی بدشت, در اواخر رجب و اوایل شعبان سال ۱۲۶۴ ه‍.ق (تیر ۱۲۲۷ خورشیدی و اواخر ژوئن، اوایل ژوئیه ۱۸۴۸ میلادی), که با اشاره سیدعلی محمد باب در روستای بدشت در هفت کیلومتری شرق شاهرود برگزار شد, دست به فسخ قوانین اسلام زدند, به عبارت دیگر, فسخ خود اسلام. طاهره تا قبل از گردهمایی بدشت بیشتر با نام قرة‌العين شناخته می‌شد. بهاءالله در این گردهمایی به او لقب طاهره به معنی پاک و پاک‌دامن، می‌دهد و بعد از این گردهمایی او با این لقب هم شناخته می‌شود. جالب اینکه این عمل انقلابی -فسخ قوانین اسلام, به دست همین زن شهیر, همان طاهره, انجام شد و جالبتر آنکه این عمل انقلابی (فسخ اسلام) بدست یک زن (طاهره) و با یک حرکت انقلابی (کشف حجاب) انجام شد.


۸) چگونه شیخ خود را وایرال می کند

آقای یحیی زاده, تا بحال حدودا ۳۰ برنامه در مورد دیانت بهائی ارائه داده است. اولین برنامه ها در مورد معرفی کلی دیانت بهائی بود و در امتداد آن به کتاب بیان باب و بخصوص کتاب ایقان بهاء الله پرداخته است. اگر به روند برنامه های آقای یحیی زاده توجه بکنیم, برنامه های نخستین با متانت خاصی اجرا میشد, ولی هرچه که زمان گذشت, در طول برنامه ها, لحن شیخ تغییر کرده و در یک سیر صعودی ابتذال چه در فرم برگزاری برنامه ها, چه در محتوای آنها. قرار گرفته است.

آیا تمامی مطالب شیخ اشتباه است؟ مسلما نه. آقای محمد طاهر مالمیری, مبلغ بزرگ و نویسنده کتاب شهیر "شهدای یزد", در کتاب خاطرات خود در مورد روش آخوندی برای گمراه کردن مردم و جستجو گران حقیقت به نکته مهمی اشاره میکند. در طول یک مناظره عمومی او با یک آخوند, در حالی که یکی از حضار  به آقای مالمیری گوش زد می کند که قسمتی از حرف های آخوند درست است. آقای مالمیری به او جواب می دهد که روش آخوند این است که  دروغ را با راست قاطی میکند بطوری که شنونده همیشه در تردید باقی می ماند (نقل به مضمون). این درست همان روشی است که آقای یحیی زاده از آن استفاده می کند. ده حرف غلط و بی ربط می زند و یک حرف راست هم در وسطش می زند, بطوری که اگر شما اعتراض بکنید, احباء -متاسفانه - همان مطلب درست را به شما گوش زد می کنند و به راحتی از کنار آن ده مطلب اشتباه گذر می کنند.

اگر ما به لیست برنامه های آقای یحیی زاده در کانال solh tv رجوع بکنیم, متوجه می شویم که تمامی موضوع های مورد بحث شیخ مزبور, موضوع های چالشی هستند : معرفی دین زرتشت, مسئله حجاب, مسئله سنگ سار, و حتی مسائل سیاسی به مانند اعدام معترضان در جمهوری اسلامی و غیره. در واقع این طرز رفتار ۳ دلیل دارد که به آنها در اینجا می پردازیم.

۱- سعی در معرفی اسلام به عنوان یک دین مدرن و رحمانی (به این مطلب قبلا پرداخته شده است).

۲- ولی اگر به محتوای ویدئو های شیخ نظر بکنیم, همان رفتاری که شیخ با معرفی دیانت بهائی دارد, همان رفتار را با سایر موضوع های چالشی نیز داشته است. به این ترتیب که با حرف های بی ربط, مجموعه ای از مطالب درست و نا درست, را به هم مربوط می کند و در آخر کار بیننده را گمراه و سر در گم می کند (به این مطلب قبلا پرداخته شده است).

۳. ولی مطلب سوم جالب تر است : چگونه شیخ خود را در فضای مجازی وایرال می کند (به انگلیسی : Viral )؟ رعایت کردن دو قانون در فضای مجازی به وایرال شدن شما کمک میکند. اول باید شما یک پیش زمینه ای در مورد آن مطلب داشته باشید. مثلا اگر در مورد موضوع پزشکی صحبت می کنید باید خودتان یا پزشک باشید یا دیپلم و مدرکی در رابطه با علم پزشکی داشته باشید. در مرحله دوم, شما باید یک مطلبی را در نظر بگیرید و  یک برنامه ای درست کنید یا بر خلاف باور عمومی در این مورد یا بر خلاف بدیهیات باشد. یک مثال میزنم. مثلا شما متخصص مواد  غذایی هستید و برنامه ای درست می کنید و اظهار  می کنید که ماست سفید است. مسلما کسی به شما توجه نخواهد کرد زیرا که همه می دانند که ماست سفید است. اما اگر شما برنامه ای درست کنید مبنی بر اینکه که ماست سیاه است, در اینجاست که ویدئو شما وایرال شده و دست به دست در اینترنت خواهد  گشت.

همین روش در زمان بیماری همه گیر کووید 19انجام شد. افرادی, و حتی پزشکانی در اینترنت برنامه هایی ارائه دادند, مبنی بر نزدن واکسن, رعایت نکردن اصول ابتدایی بهداشتی و حتی ماسک نزدن. هر چه مورد ارائه شده بی منطق تر بود, بیشتر وایرال  می شد. بطوری که پزشکان کاملا گمنام, مشهور شدند.

حال آقای یحیی زاده درست از همین تکنیک استفاده می کند. هیچ کسی انتظار ندارد که یک آخوند بیاید و از دیانت بهائی دفاع کند و آن را معرفی کند. بنابرین زمانی که بیننده با چنین مطلبی مواجه می شود, بدون توجه به محتوای برنامه آنها را انتشار می دهند (من مطمئن هستم که بیشتر کسانی که این ویدئو ها را انتشار می دهند حتی یک برنامه این شیخ را تا آخرش ندیده اند). اتفاقا این مطلب برای شیخ بسیار مهم است و در برنامه هایش مصرانه تقاضای لایک و حتی کمک مالی مستقیم می کند, درست به مانند یک یوتوبر معمولی که از این راه امرار معاش می کند :

مثال : برنامه "سید علی محمد باب الله شیعه علی و محمد است و بهاء الله بنده خداست. عسکری یحیی زاده | SolhTv-2023/24"

لینک : (https://www.youtube.com/watch?v=UdQ_TYPY0KI).


نتیجه

آن چیزی که من را بیشتر از هر موضوعی آزار میدهد, بر نامه های مبتذل آقای یحیی زاده نیست که این بخشی از کار و فرهنگ آخوندی می باشد و از این نظر آقای یحیی زاده در همان مسیر دیگر اعضای صنف "روحانی" شیعه در مقابله با ادیان بابی-بهائی در ۱۸۰ سال گذشته قدم بر می دارد, بلکه بر خورد ساده لوحانه بهائیان - با این برنامه ها - است که موجب بهت و تعجب است. هر زمان که کسی از خود احباء نسبت به این برنامه ها انتقاد می کند, که این انتقادات - هم از نظر کمیتی و هم از نظر کیفیتی - سر به فلک می گذارند, ساده اندیشان جواب می دهند : "مسئله ای نیست, این آخوند نشر دیانت بهائی می کند". در کل احباء, تمامی این اشتباهات را به حساب "حاشیه" های برنامه های جناب شیخ می گذارند, غافل از اینکه این "اشتباهات", "حاشیه" نیستند بلکه تمامی اتفاقا خود "متن" (موضوع) هستند.  

زمانی که من شروع به نوشتن این مقاله کردم, عنوان های متفاوتی به ذهنم آمد و آنها را یکی یکی آزمایش کردم, ولی در مرور زمان, در مرور نوشتن تدریجی و کامل کردن این مقاله, هیچ کدام من را راضی نکرد. و از طرف دیگر به مرور همین زمان, متن مقاله من را بیاد یکی از کلمات مکنونه بهاء الله انداخت, که از دوران کودکی همیشه ذهن من را در گیر کرده بود, و آن کلمه مکنونه فارسی شماره ۲۴ می باشد : 

"ای جهلای معروف بعلم, چرا در ظاهر دعوی شبانی کنيد و در باطن ذئب اغنام من شده‌ايد * مَثَل شما مثل ستاره قبل از صبح است که در ظاهر درّيّ و روشن است و در باطن سبب اضلال و هلاکت کاروانهای مدينه و ديار من است".

نویسنده : دکتر ژوبین اصلاح پذیر

پزشک, کارشناسی ارشد تاریخ از مدرسه عالی مطالعات پیشرفته علوم اجتماعی پاریس, رشته فوق تخصصی : مقاومت جامعه بهائی ایران در برابر آزار و اذیت جمهوری اسلامی, داشجوی دکترای الهیات و علوم دینی دانشگاه مونترال.

ویرایش شده توسط خانم کتایون تقی زاده



No comments:

Post a Comment