كلام طاهره
بیار ساقی شرابِ روحا بساز مُطرب سُرود ورقا
که عقل را این بَرد بتاراج که هوش را این برد به یغما
ملول گشتم از زندگانی که را بگویم سِرّ نهانی
نگار جانی بیا زَمانی نقاب بفکن ز روی زیبا
نهال غم را بود تَعَلّی نیابد این دل ز کس تَسَلّی
زمَشرق ذات بکن تَجَلّی که تا بسوزد حجاب اَسما
چه روح معنی بتَن رَهین است کجا نصیبش مِی یَقین است
کسیکه چشم ِدلش دوبین است یقین دو بیند مسیح و موسی
اگر نتابد جمال جانان دلی ننوشد شراب ایقان
بیا تو ای عشق بمحفل جان که سِرّ وحدت شود هویدا
سبای معنی شده است مُظَلَّم تو هُدهُد آسا بشو مُصَمَّم
بزن صَلائی به اهل عالم که جلوه گر شد جمال اعلی
دلا بهم زن بساط ناموس مساز خود را به غیر مانوس
ز مَشرق جان جمال قدوس پدید آمد دَنّی تَدَنّی
هله سرافیل دمیده در صور شدند جانها ز قبر مَحشور
فتاده برقع ز طلعت حور بنوریان زن صفیر بُشری
خرابِ عالم بشد عمارت بروح قدسی شد این بشاشت
که روحیان را بده بشارت رسید وقت لقای ابهی
دل تو زاهد شده مُکَدَّر مگر نبینی جمال دلبر
ز اسم بگذر برسم منگر که ظاهر آمد رخ مُسَمّی
کنون بگویم سِرِّ نهانی که واله آمد در او جهانی
صبا گذر کن بشادمانی بسمت کعبه سوی کلیسا
بگیر عطری از آن مُجَعَّد زکفر و ایمان بشو مُجَرَّد
بگو که آمد مهین محمد زچرخ چارم رسید عیسی
براه کعبه عَبَث مَپوئید زکیش ُرهبان دگر مگوئید
زکعبه و ِدیر دگر مجوئید جمال احمد رخ مسیحا
مرو بهر در چه لا ابالی که تا بری پی برمز عالی
پری جمالی قمر مثالی نمود از غیب جمال اعلی
مپوی دیگر َرهِ سلامت مجو ز مَحشَر دگر علامت
شد از قیامش بپا قیامت شد از ظهورش نُشور کُبری
ظهور موعود مُعَلَّن آمد بصد بَراهین مُبَرهَن آمد
زقد لعلش مُعَیَّن آمد مَعین کوثر درخت طوبی
اگر بکویش تو راه جوئی بساز اول ز خون وضوئی
بزن بعالم صَفیر هوئی مشو مُعَطَل شتاب بنما
که ره بریمت بآشیانی که کس ندارد ِز ِوی نشانی
که ریزد آنجا ِز ناتوانی روان سیمرغ جناح عَنقا
به بینی آنجا نگار مهوش که از جمالش درخشد آتش
دگر بلوح سخن قلم کش که سوزد آنجا زبان گویا
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
* از روی نسخه موجود به خط یکی از اولاد حاجی احمد میلانی تهیّه و در یوم نهم عید رضوان سنه 168 بدیع مطابق 28 آپریل 2012 میلادی تقدیم دوستان و احباي عزیز گردید، روحشان شاد و قرين رحمت پروردگار.
عبد فانی : بهروز پیامی پور
No comments:
Post a Comment