Tuesday, April 26, 2022

بیمارستان میثاقیه؛ میراث بنیان‌ گذار بهائی، بعد از ترور پروفسور حکیم، مدیر بیمارستان، غصب و بنام مصطفی خمینی مصادره شد

 


بیمارستان میثاقیه؛ میراث بنیان‌گذار بهائی و نام مصطفی خمینی

۲۹ فروردین ۱۴۰۰

کیان ثابتی

بعد از انقلاب ۱۳۵۷ در ایران، بسیاری از بهائیان، از جمله پزشکان و پرستاران، بازداشت، زندانی یا اعدام شدند. سلسله مطالب سرگذشت پزشکان بهائی را می‌توانید در این لینک روی وب‌سایت ایران‌وایر بخوانید.

اما نه‌تنها کادر درمان بهائی به خاطر اعتقادات خود مورد تعقیب قرار گرفتند، بلکه چندین بیمارستان و مرکز درمانی نیز که به ابتکار بهائیان و با هزینه آنان تاسیس شده بود، به نفع بنیاد مستضعفان مصادره شد. بیمارستان میثاقیه یکی از این مراکز بود که «عبدالمیثاق میثاقیه» آن را بنیان نهاد و اکنون با نام «مصطفی خمینی» فعالیت می‌کند.

***

۱۶ خرداد ۱۳۵۸، ماموران بنیاد مستضعفان به موجب فرمانی از بنیاد قصد تصرف بیمارستان میثاقیه تهران را داشتند. در فرمان مذکور، فردی به نام «سیامک ستوده» از طرف «مسعود ستوده»، سرپرست ضبط اموال مصادره شده بنیاد، ماموریت یافته بود تا در مورد بیمارستان میثاقیه که «طبق حکم دادگاه انقلاب اسلامی مصادره شده است»، تحقیق و شناسایی کامل کند.

پروفسور «منوچهر حکیم»، مدیر عامل بیمارستان به این حکم اعتراض کرد؛ زیرا تا آن تاریخ، هیچ دادگاهی حکمی مبنی بر مصادره بیمارستان میثاقیه صادر نکرده بود. دو روز بعد، دکتر حکیم به دفتر دادستان کل انقلاب، مراجعه کرد و معلوم شد حکمی از طرف دادستانی صادر نشده است. دکتر حکیم به بنیاد مستضعفان مراجعه کرد؛ آن‌ها هم از ارائه حکم خودداری کردند.  

۲۳ خرداد ۱۳۵۸، حوالی ظهر چند پاسدار مسلح به بیمارستان میثاقیه وارد شدند و بیمارستان را بدون ارائه حکم به تصرف در‌آوردند. دو نفر از مهاجمان به نام‌های «خسرو صادقی تهرانی» و «محمد رازقی» طبق حکمی از طرف «ابوالقاسم سرحدی‌زاده»، معاونت بخش اموال مصادره‌شده بنیاد، ماموریت داشتند تا بیمارستان و کلیه اموال و اسناد موجود در آن را در اختیار بگیرند. صادقی مشغول بازجویی از مدیر بیمارستان شد و رازقی اسناد و مدارک را بررسی ‌کرد.

از آن تاریخ به بعد، بیمارستان میثاقیه بدون حکم دادگاه به مصادره بنیاد مستضعفان درآمد. در ۳۱ خرداد طبق حکمی از طرف بنیاد مستضعفان دکتر «عباس پاک‌نژاد» مامور رسیدگی به امور بیمارستان شد. دو روز بعد، پاک‌نژاد «محمد رازقی» را به مدیریت داخلی منصوب  و کلیه دریافت و پرداخت‌های بیمارستان را منوط به امضای خودش کرد.

با روی کارآمدن نیروهای انقلابی، مدیریت بیمارستان هم از دست نیروهای متخصص و با تجربه خارج شد. اخراج پرسنل بهائی بیمارستان آغاز شد. مدیران بیمارستان هم پی‌درپی تغییر کردند. رازقی، دو ماه بیشتر در سمت مدیریت بیمارستان دوام نیاورد و جایگزین او دانشجویی انقلابی به نام دکتر صادقی شد. بعد از مدت کوتاهی، صادقی به دلیل سوءمدیریت از کار اخراج شد و دکتر «هوشنگ فاضل» جای او را گرفت. دستگیری و اعدام همسر هوشنگ فاضل به اتهام همکاری با سازمان مجاهدین موجب برکناری او از سمت مدیریت بیمارستان شد. پس از دکتر فاضل، نوبت به «فاطمه کروبی» رسید که ریاست بیمارستان را به عهده گیرد. اما بیمارستان میثاقیه که امروزه به نام بیمارستان «مصطفی خمینی» شناخته می‌شود، تاریخچه‌ای شنیدنی دارد.

بنیان‌گذار بیمارستان میثاقیه

در سال  ۱۳۲۸ توسط «عبدالمیثاق میثاقیه»، بازرگان بهائی بنیان گذاشته شد. عبدالمیثاق از بهائیان یهودی‌تبار کاشان و نخستین فرزند «آقا یهودا» و «جهان خانم» بود. او در سال ۱۲۶۹ در کاشان متولد شد. پدرش، آقا یهودا تاجر معروف ابریشم در کاشان بود که بر اثر مراوده با بهائیان با آیین بهائی، آشنا و بهائی شد.

آقا یهودا دارای معلومات دینی بسیاری بود و همیشه منزلش محل رفت‌وآمد علاقه‌مندان به مباحث مذهبی بود؛ به همین دلیل عبدالمیثاق هم از کودکی با معارف ادیان آشنا شده بود. بهائی شدن آقا یهودا، برای او دردسر فراوانی ایجاد کرد. مدتی به دستور حاکم کاشان به زندان افتاد و پس از آزادی هم توسط تعدادی از همسایگان متعصب با بیل و کلنگ و آجر به شدت مضروب شد. شدت آسیب‌دیدگی طوری بود که خانواده‌اش مجبور شدند، او را برای معالجه به تهران ببرند. شبی در تهران، آقا یهودا که هنوز تحت درمان بود و نمی‌توانست به خوبی راه برود، از پشت بام افتاد و بر اثر این تصادف، در سن چهل سالگی درگذشت.

عبدالمیثاق در کودکی «الیاس» نام داشت؛ ولی پس از دریافت لقب «میثاقیه» از طرف «عبدالبهاء»، نام خود را عبدالمیثاق تغییر داد. پدر عبدالمیثاق، او را در شش سالگی به مکتب فرستاد؛ ولی معلمی خصوصی هم به منزل آورد تا فارسی، عربی، ترسّل (نامه‌نگاری) و ادبیات به فرزندش بیاموزد. آموزه‌های معلم، میثاقیه را فردی ادیب و خوش‌نویس بارآورد؛ به‌طوری که بسیاری برای نگارش نامه یا لایحه به نزد او می‌آمدند. او قریحه شاعری هم داشت و از نوجوانی با تخلص «ذرّه» به سرودن شعر مشغول بود.

پس از مضروب‌شدن پدر، الیاس سیزده ساله مجبور شد، تحصیل را رها کند و به جای پدر با فردی معتمد به قصد تجارت راهی همدان برود. او اجناس را از کاشان برای فروش به همدان می‌برد. با درگذشت ناگهانی پدر در تهران، خانواده دچار تنگدستی شد و تامین هزینه زندگی خانواده به دوش الیاس نوجوان افتاد.

الیاس سال‌ها به کار تجارت در همدان، رشت و کرمانشاه مشغول بود و سرانجام در تهران ساکن شد. میثاقیه فردی خودساخته بود و از کودکی شروع به کار کرد و با کوشش خود توانست سرمایه‌ای جمع‌آوری کند و به بازرگانی موفق تبدیل شود. او همچنین کارآفرین و کارفرمای موفقی هم بود و با کمک‌هایش موجب ترقی بسیاری از همکاران و دوستانش در پست‌ها و مشاغل‌شان شد. از میثاقیه به عنوان فردی خیرخواه یاد می‌شود. در بیشتر خدمات عام‌المنفعه شرکت می‌کرد و بخشی از وقت و سرمایه خود را به‌طور منظم به نیازمندان و فقرا جامعه اختصاص می‌داد.

عبدالمیثاق میثاقیه با «مریم متحده» در کاشان ازدواج کرد. مریم در تمام دوران زندگی مشترک‌شان، همراه و همگام همسرش در همه کارهایش بود؛ به همین دلیل وقتی سخن از تاسیس و اداره امور بیمارستان میثاقیه می‌شود، دو نام در کنار هم به چشم می‌خورد: «مریم متحده»(میثاقیه) و «عبدالمیثاق میثاقیه». حاصل ازدواج عبدالمیثاق و مریم یک دختر و سه پسر بود. یکی از پسرهایش، «مهدی میثاقیه»، موسس و صاحب استودیو میثاقیه (بنیاد سینمایی فارابی کنونی) بود. مهدی پس از انقلاب به اتهام بهائی‌بودن مدتی زندان بود و اموالش به نفع حکومت مصادره شد. عبدالمیثاق میثاقیه در ۳۰ آبان ۱۳۶۰ در سن ۹۱ سالگی در تهران درگذشت

بیمارستان میثاقیه چگونه ساخته شد؟

در سال ۱۳۲۸، عبدالمیثاق میثاقیه ساختمانی را برای اسکان دانشجویان بهائی شهرستانی خریداری کرد. به پیشنهاد «محفل روحانی ملی بهائیان»، قرار شد این محل به بیمارستان تبدیل شود تا منفعتش شامل همه مردم شود. میثاقیه، تجهیزات پزشکی و سایر وسایل بیمارستان را تامین کرد.

بیمارستان میثاقیه، یک مرکز درمانی خصوصی غیرانتفاعی بود که از دولت هیچ کمکی دریافت نکرد. هدف از تاسیس بیمارستان، احداث یک مرکز درمانی مدرن مجهز جهت خدمت به همه مردم جامعه بود. بیمارستان میثاقیه دارای ۱۱۰ تخت برای بزرگسالان و ۶۰ تخت برای کودکان بود که در آن زمان، بیمارستان بزرگی به‌حساب می‌آمد. برای هر یک از اقلیت‌های مذهبی ارمنی، آشوری، سنی، زرتشتی و یهودی، یک تخت رایگان و برای مسلمانان شیعه، تخت‌های نامحدود رایگان در نظر گرفته شده بود. بیمارستان دارای چند اتاق عمل جراحی، بخش زایمان، چند آزمایشگاه، بخش فیزیولوژی، بخش فیزیوتراپی و امکانات هیدروتراپی و توان‌بخشی بود.

پلی کلینیک بیمارستان، مراجعه‌کنندگان را به طور رایگان معاینه می‌کرد. بخش سوانح به طور شبانه‌روزی با پزشک کشیک به بیماران خدمت ارائه می‌داد. داروخانه بیمارستان تا ساعت ده باز بود. دو دستگاه بزرگ زباله‌سوز با کوره‌های بزرگ و حرارت زیاد در بیمارستان تعبیه شده بود. همه‌ی این موارد در آن زمان نوآوری‌هایی بودند که در بخش درمانی بی‌سابقه بود؛ اما قابل‌توجه‌ترین نوآوری بیمارستان میثاقیه، استفاده از دستگاه تولید برق مستقل از برق شهر بود تا در موارد اضطراری بتوانند به عنوان جایگزین برق از آن استفاده کنند.

در ابتدا، تعداد مراجعه‌کنندگان بیمارستان به دلیل بهائی‌بودن مالک و سرمایه‌گذارش کم بود؛ زیرا مردم سال‌ها بر اساس آنچه از منابر و مواعظ ملایان شنیده بودند، این باور مذهبی برای‌شان به وجود آمده بود که بهائیان نجس هستند. بستری‌شدن «محمود نامجو»، قهرمان ملی وزنه‌برداری برای جراحی لوزه و عمل جراحی معده روحانی سرشناس، «آیت‌الله زنجانی» که با پیشنهاد دکتر «جهان‌شاه صالح» وزیر بهداری وقت در بیمارستان میثاقیه انجام شد، این باور را به هم ریخت.

حضور ورزشکاران، هنرمندان و روحانیون که برای عیادت این دو فرد به بیمارستان می‌آمدند، جامعه را با بیمارستان میثاقیه آشنا کرد. بعد از این دو واقعه، تعداد مراجعه‌کنندگان به بیمارستان افزایش یافت به طوری‌که مالک بیمارستان مجبور شد با خرید چند ساختمان مجاور بیمارستان را توسعه دهد. سرانجام، بیمارستان میثاقیه با تلاش دلسوزانه پرسنل و کادر درمانی خود طبق ارزیابی دولت درجه ممتاز گرفت.

افزایش خدمات بیمارستان و کمبود کارکنان باعث شد تا هیئت‌مدیره بیمارستان میثاقیه به چاره‌اندیشی بیافتد و یک آموزشگاه بهیاری خصوصی و یک آموزشگاه عالی پرستاری تاسیس کند. آموزگاران اغلب استادان بهائى دانشگاه تهران بودند که به طور رايگان به تدريس و تهيه مواد آموزشى مى‌پرداختند. دوره بهيارى دو ساله و دوره پرستاری سه ساله بود. دانشجويان از خوراک و مسکن رايگان نيز بهره‌مند بودند. به‌رغم مخالفت برخى از بخش‌هاى دولتى، وزارت آموزش عالى به اين دو آموزشگاه مجوز رسمى داد. بيمارستان ميثاقيه نخستين بيمارستان مستقل در ایران بود که نهادهاى وابسته نظير آموزشگاه بهيارى و مدرسه پرستارى تاسيس کرد.

همچنین به ابتکار شورای مدیریت بیمارستان میثاقیه، در محله «دروس» تهران خانه بزرگی، خریداری و تبدیل به خانه سالمندان شد. هدف از تاسيس اين خانه مراقبت‌هاى بلندمدت از بيمارانى بود که از اختلالات مزمنى نظير بيمارى پارکينسون، سکته و الزايمر (زوال حافظه) رنج مى‌بردند. «خانه سالمندان دروس» مجهز به کتاب‌خانه، سینما و اتاق موسیقی بود. هزینه محل از کمک‌های نقدی بهائیان و بعضی از سالمندان تامین می‌شد. این محل بعد از انقلاب اسلامی، مصادره شد و سالمندان بهائی از آن اخراج شدند.

مصادره و تغییر نام بیمارستان

پس از انقلاب اسلامی، بیمارستان میثاقیه مانند بسیاری از اموال بهائیان بدون حکم قانونی مصادره شد. نام بیمارستان هم از میثاقیه به «شهید مصطفی خمینی» تغییر کرد. مدیریت و پرسنل بهائی‌اش اعم از پزشکان، پرستاران و خدمات از کار اخراج شدند. بالاخره در ۸اردیبهشت۱۳۵۹ به حکم «محمد محمدی گیلانی»، حاکم شرع دادگاه انقلاب اسلامی مرکز این بیمارستان و کلیه اموالش به نفع بنیاد شهید مصادره شد.

پروفسور «منوچهر حکیم»، مؤسس و رئیس کرسی آناتومی دانشگاه تهران که ۳۱ سال مدیریت بیمارستان میثاقیه را عهده دار بود، چند ماه بعد از اعلام حکم مصادره بیمارستان در ٢٢دی‌۱۳۵۹ در مطب شخصی خویش به ضرب گلوله افرادی ناشناس به قتل رسید. مقامات حکومت ایران هرگونه ارتباطی را با قتل دکتر حکیم انکار کردند؛ ولی سه روز بعد از قتل، منزل مسکونی و کلیه اموال پروفسور حکیم پلمب و مصادره شد.

هنوز از اهالی تهران قدیم هستند که هر وقت از سر در بیمارستان مصطفی خمینی می‌گذرند، برای همراهان‌شان تعریف می‌کنند که زمانی نام اینجا بیمارستان میثاقیه بود و بهائی‌ها اداره‌اش می کردند.

برخی منابع فارسی:

بهائیان کاشان: موسی امانت، بنیاد فرهنگی نحل

ابتکارهای بهداشتی بهائیان در ایران (مقاله): مینو فوادی و سینا فاضل- نشر باران

مطالب مرتبط:

پزشکان بهائی در ایران؛ قتل حکیم سلیمان برجیس

شکنجه و اعدام؛ سرگذشت فیروز نعیمی، پزشک بهایی

بهاییان ایران؛ قمرالملوک سیف، یک عمر خدمت و درگذشت در غربت

عشق به میهن؛ داستان طبیب بهایی ناصرالدین شاه در دوران طاعون

دکتر بهرام افنان، پزشک بهایی و پرسش «اسلام یا اعدام»

سینا حکیمان و شعله میثاقی؛ از تبعیض تا بازداشت، مصائب زوج پزشک بهایی در ایران

سینا حکیمان و شعله میثاقی؛ از بازداشت تا مهاجرت، مصائب زوج پزشک بهایی در ایران

عنایت مظلومی، دندان‌پزشک و استادی که از دانشگاه اخراج شد

سیروس روشنی؛ پزشک شاعری که به جرم بهایی بودن اعدام شد

مسرور دخیلی، تیرباران پزشکی که خنده‌هایش معروف بود

طاهره برجیس، پزشک بهایی که عاشق ایران بود

پاسخ جمهوری اسلامی به خدمات دکتر مسیح فرهنگی؛ اعدام

خدمت پزشکان و پرستاران بهایی به ایران؛ دکتر ناصر وفایی اعدام شد

بهای تبعیض؛ محرومیت از خدمات پزشکان بهایی

می‌توانستند جان آدم‌ها را نجات دهند اما اعدام شدند

اخراج، شکنجه و اعدام؛ چگونه ایران از خدمت پزشکان بهایی محروم شد

با حکم دادستان انقلاب، داروساز بهایی و پدرش اعدام شدند

زندگی عطاءالله بخشایش، پزشک بهایی و موسس بیمارستان صحت




No comments:

Post a Comment