Sunday, January 29, 2023

سیاست به معنی دخالت در سرنوشت کشور و تدوین قوانین آن و تلاش برای حکومتی دگرگون

سیاست به معنی دخالت در سرنوشت کشور و تدوین قوانین آن وتلاش برای حکومتی دگرگون.

مشکل، این کلمه سیاست است که معنی خاصی ندارد و بسیاری را گمراه نموده که فکر کنند سیاست یعنی تشکیل حزب سیاسی و یا چریک بازی های مکتبی مانند آنچه، دسته هائی با گرایش کمونیستی پیش از انقلاب خوش عاقبت، بدان مشغول بودند. اگر سیاست به معنای دخالت در کار حکومت و سعی در تغییر جامعه و قوانین مدون و غیر مدون آن و تلاش برای حکومتی دگرگون باشد خواهید دید که نه تنها بهائیان بلکه همۀ دگراندیشان ایران دخالتی بسزا در سیاست دارند.

کدام سیاستی در ایران در چند صده گذشته مهمتر از رویاروئی با شریعتمداران و اسلامی است که به فریب و زور بر مردم تحمیل نموده اند؟ کدام سیاست می تواند ایران را بیش از گذاشتن نقطۀ پایان بر اسلام و ورود به دنیای جدید متحول کند؟ و باز میپرسم اتخاذ کدام سیاست می تواند خطرناکتر از در افتادن با آخوند و ملا و سعی در کشیدن فرش از زیر پای شریعتمداران در ایران باشد؟ آیا این تلاش بهائیان برای جایگزینی اسلام با دینی ایرانی که صلح را جایگزین خشونت، برابری حقوق را جایگزین تبعیض، تحقیق را جایگزین تقلید و منتخبین جامعه را جایگزین معممین حوزه میکند تلاشی در خور تقدیر نیست؟ صد و پنجاه سال است که بهائیان برای آزادی بیان و آزادی عقیده و برابری حقوق در این جامعه تک قطبی و استبداد زده تلاش میکنند. مگر بهائیان کم برای تحقق این اهداف کشته داده اند و آزار گشته اند که حال شما و یا سعید بهبهانی با حالتی حق بجانب آنها را تحقیر نمائید که اینها در سیاست دخالت نمی کنند. چگونه شخص روشنی چون شما می تواند اینگونه اسیر بازی لغات شود و عاجز از دیدن این حقیقت آشکار از ورای پردۀ کلمات باشد. بهائیان، بخواهند یا نه، با باور به خاتمۀ دوران اسلام، اصل حاکمیت اسلام در ایران، چه با ولایت فقیه و چه بدون آن را، رد مینمایند و در جبهۀ مخالف حکومت قرار می گیرند و هرگز از این موضع پا پس نکشیده اند.


----------------------------------------------------------------------------------


Chockan Tehrani

 عدم دخالت بهائیان در سیاست یا کشک – پاسخ به نوری علا و بهبهانی...


 در جائی دیدم که جناب اسمائیل نوری علا در جمعی از بهائیان از آنها برای اجتناب از دخالت در سیاست انتقاد نموده بود. یک بهائی نادان هم به جای این که جواب درست را بدهد زد به بیراهه که بلی ما از سیاست و تدبیر در زندگی استفاده میکنیم و فقط از دخالت در سیاست حکومتی پرهیز مینمائیم. سعید بهبهانی نیز در تلویزیون میهن به تمسخر ایشان و دیگر بهائیان پرداخت که بلی کسی نگفت که شما تصمیم نمیگیرید که مثلاَ چند سیر گوشت در آبگوشت بریزید اما چرا نسبت به سرنوشت مملکت بی تفاوت هستید؟ از آنجا که انتقاد و سوال این دو گرانمایه محدود به آنها نبوده و افراد دیگری نیز ممکن است به همین صورت بهائیان را عنصر خنثی جامعه ایران بدانند بجا دیدم که پاسخی عرض کنم تا پرده را هم از جلوی چشم این دوستان کنار زده باشم و هم دیگر کسانی که همین انتقاد را به جامعه بهائی وارد می دانند.


جناب نوری علا، این که بهائیان در سیاست دخالت نمی کنند توهمی بیش نیست. شما برای این که بتوانید به صورت روشن تری به مسائل بنگرید باید دخالت در سیاست را تعریف نمائید. آیا این به معنی دخالت در سرنوشت کشور و تدوین قوانین آن نیست؟ اگر چنین است کدام سیاستی در ایران در چند صده گذشته مهمتر از رویاروئی با شریعتمداران و اسلامی است که به فریب و زور بر مردم تحمیل نموده اند؟ کدام سیاست می تواند ایران را بیش از گذاشتن نقطۀ پایان بر اسلام و ورود به دنیای جدید متحول کند؟ و باز میپرسم اتخاذ کدام سیاست می تواند خطرناکتر از در افتادن با آخوند و ملا و سعی در کشیدن فرش از زیر پای شریعتمداران در ایران باشد؟ آیا این تلاش بهائیان برای جایگزینی اسلام با دینی ایرانی که صلح را جایگزین خشونت، برابری حقوق را جایگزین تبعیض، تحقیق را جایگزین تقلید و منتخبین جامعه را جایگزین معممین حوزه میکند تلاشی در خور تقدیر نیست؟ صد و پنجاه سال است که بهائیان برای آزادی بیان و آزادی عقیده و برابری حقوق در این جامعه تک قطبی و استبداد زده تلاش میکنند. مگر بهائیان کم برای تحقق این اهداف کشته داده اند و آزار گشته اند که حال شما و یا سعید بهبهانی با حالتی حق بجانب آنها را تحقیر نمائید که اینها در سیاست دخالت نمی کنند. چگونه شخص روشنی چون شما می تواند اینگونه اسیر بازی لغات شود و عاجز از دیدن این حقیقت آشکار از ورای پردۀ کلمات باشد. بهائیان، بخواهند یا نه، با باور به خاتمۀ دوران اسلام، اصل حاکمیت اسلام در ایران، چه با ولایت فقیه و چه بدون آن را، رد مینمایند و در جبهۀ مخالف حکومت قرار می گیرند و هرگز از این موضع پا پس نکشیده اند.


احتیاجی نیست که من به فرد دانش آموخته ای چون شما بگویم که آن چه باعث عقب ماندگی و فساد جامعه ایران گشته تا حد بسیار زیادی دین و بخصوص دین اسلام بوده است. هر دو می دانیم که شریعتمداران همیشه با حکومت و سیاستهای آن مرتبط بوده و از نقش مخرب آنها در ایجاد فساد در دولت و در مواردی تجزیه مملکت آگاه هستیم. از نقش آنها در از بین بردن روشنگران و خیر خواهان این جامعه نیز بسیار می دانیم. در این جامعه ای که قرنها است سرطان دین اسلام به جانش افتاده است چه امری مهمتر از مبارزه با چنین سرطان و اصلاح جامعه است؟ چه امری مهمتر از تضعیف شیخ و آخوند است؟ صدو پنجاه سال است که بهائیان خواهان جدائی دین از سیاست و زدودن جایگاه سیاسی علما بوده اند. در این مدت بهائیان ایران پشیزی به آخوند کمک نکرده اند و هر چه در توان داشته اند برای مقابله با جهلی که آخوند می پراکند انجام داده اند. از شما و آقای بهبهانی می پرسم که چند بار به آخوند برای یاوه هایش پول پرداخت کرده اید؟ چند بار آنها را به عقد و ختم دعوت نموده اید و با دادن اجرت در ازای شنیدن مشتی لغات عربی بی معنی و گه گاه جنایتبار به بقای این کلاشان در جامعه کمک نموده اید؟ انصاف بدهید که این بلائی که به سر کشور آمده نتیجۀ همین ساده انگاری های شما و امثال شما بوده که آخوندها را حفظ نموده اید و بهائیان که از دیرباز با ملایان در تضاد بوده اند چوب کارهای شما را می خورند.


حالا شما از این چهار، پنج و یا شش میلیون ایرانی خارج از کشور چند نفر را جذب سیاست نموده اید که نگران سیاست گریزی بهائیان گشته اید؟ آیا پس از انقلاب 57 و نتایج فاجعه بار آن جامعۀ ایرانی و از جمله بهائیان حق ندارند که نسبت به راه حلهای افرادی چون شما و تاثیر و نتایج آن تردید داشته باشند؟ جامعه ایرانی این را فرا گرفته که تنها با دست بدست گشتن قدرت تغییر مطلوب حاصل نخواهد شد و تنها حاصلش این است که شکنجه گر ساواک بشود شکنجه گر ولایت فقیه. اگر چشمهایتان را باز کنید می بینید که شما خواستار اصلاح جامعه از طریق اصلاح سیاسی هستید و بهائیان خواستار اصلاح سیاسی از راه اصلاح جامعه. شما و دیگر سیاست پیشگان و بهائیان در واقع مکمل یکدیگر هستید چرا که نه میتوان نقش دولت در فاسد نمودن جامعه را منکر شد و نه این حقیقت که جامعه فاسد چیزی بجز حکومت فاسد تولید نخواهد نمود.


اگر از دلیل تاریخی عدم دخالت بهائیان در سیاست آگاه نیستید بگذارید آن را نیز برایتان شرح دهم. پس از سوء قصد چند نفر بابی به جان ناصرالدین شاه دستور قتل و شکنجه عمومی بابیان صادر شد و شرح فجایعی که بر بابیان بی گناه رفت را می توانید در تاریخها بجوئید. میرزا حسینعلی بهاءالله در پی آن وقایع امر کرد که بابیان در سیاست دخالت ننمایند و این اصل همچنان در این دین پابرجا بوده است. متاسفانه این تعمیم جزء به کل در آن حکومت و جامعه نادان تا به امروز ادامه داشته و برای مثال پس از سی و شش سال که همه چیز روشن شده امیر عباس هویدا را که خود مسلمان و پدرش متعلق به خانواده ای بهائی بود دلیل دخالت و کنترل بهائیان بر سیاست ایران در زمان پهلوی ارائه میکنند. حال شما از اینها می خواهید که دوباره جامعه شان را دم تیغ بدهند که شاید قدرت دست بدست شود و تعجب میکنید که در جواب به شما لبخند میزنند.


همین بهائیان اما در سازمان ملل از جمهوری اسلامی شکایت میکنند و سیاستهای آن علیه آزادی عقیده و بیان را زیر سوال می برند و هر گونه ظلم و ستمی را که بر جامعه شان می رود گزارش میدهند. با دولتها و پارلمانهای کشورهای مختلف تماس گرفته و در رابطه با آنچه استبداد آخوندی مینماید تظلم خواهی میکنند. شک نداشته باشید که اینگونه دخالتها و لابی گری ها علیه سیاستهای جمهوری اسلامی کاهش نخواهد یافت. من فکر میکنم اینگونه فعالیتها از سالی یک بار دور هم جمع شدن و بیانیه صادر کردن که برخی فعالان سیاسی بدان بسنده میکنند تاثیر بیشتری در سیاست ایران خواهد داشت هر چند که احترام زیادی برای همۀ فعالان سیاسی داشته و به هیچوجه ارزش همت آنها را نادیده نمیگیرم.


در یکی از برنامه های اخیر افق از صدای امریکا مشاهده نمودم که سخنگویان و طرفداران آقایان کاظمینی بروجردی و طاهری اظهار میکنند که ما در سیاست دخالت نکرده ایم و دسته ای میگفت که حال هم دخالت نمیکنیم و دسته ای دیگر بیان مینمود که حال مجبور به دخالت شده ایم. دراویش هم همین را میگویند. شما خود ساده اید و یا استبداد آخوندی را ساده فرض نموده اید؟ مگر میشود که در استبدادی که پایه اش بر ولایت فقیه است شما تفسیر دیگری از اسلام بدهید و بعد هم بگوئید که ما در سیاست دخالت نکرده ایم؟ مگر از یاد برده اید که سیاست ما عین دیانت ما است و دیانت ما عین سیاست ما؟ اصلاَ همین که فردی چون محسن امیر اصلانی اسلام را تفسیر عقلی مینماید خود بزرگترین دخالت در سیاست استبداد اسلامی است.


مشکل، این کلمه سیاست است که معنی خاصی ندارد و بسیاری را گمراه نموده که فکر کنند سیاست یعنی تشکیل حزب سیاسی و یا چریک بازی های مکتبی مانند آن چه دسته هائی با گرایش کمونیستی پیش از انقلاب خوش عاقبت بدان مشغول بودند. اگر سیاست به معنای دخالت در کار حکومت و سعی در تغییر جامعه و قوانین مدون و غیر مدون آن و تلاش برای حکومتی دگرگون باشد خواهید دید که نه تنها بهائیان بلکه همۀ دگر اندیشان ایران دخالتی بسزا در سیاست دارند.


------------

منبع:

http://67.228.84.29/irtn/blog/5167/



Friday, January 27, 2023

از استاد علی سلیمی و آیریلیق بیشتر بدانیم

 آیریلیق» (به معنی جدایی) یکی از ترانه‌های مشهور آذربایجان به‌شمار می‌آید.

رجب ابراهیمی (فرهاد) آن را در ۱۳۳۵ خورشیدی سرود و علی سلیمی اردبیلی آهنگ‌سازی آن را انجام داد و خانم وارتوش (همسر استاد سلیمی) از رادیو تبریز آن را اجرا کرد. این ترانه یادآور عهدنامه‌های ترکمانچای و گلستان و جدایی جمهوری آذربایجان از آذربایجان ایران است.

ترانه آیریلیق با اجرای رشید بهبودف شهرت جهانی پیدا کرد و بعدها یعقوب ظروفچی، باریش مانچو، امل سایین، لطف‌یار ایمانوف، مسلم گورسس، داریوش (به صورت تک‌آهنگ) و گوگوش (آلبوم: نیمه گمشده منعارف، منصور (آلبوم: نامحدود)، پارسا خائف (عصر جدید)، جم کاراجا، ماهسون قرمزی‌گل و کورای آوجی نیز این ترانه را اجرا کردند.

شعر آیریلیقویرایش

فیکریندن گئجه‌لر یاتا بیلمیرم بالا
بو فیکری باشیمدان آتا بیلمیرم بالا
نئینییم کی سنه چاتا بیلمیرم
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هر بیر درددن اولار یامان آیریلیق

اوزوندور هیجرین‌دن قارا گئجه‌لر
بیلمیرم من گئدیم هارا گئجه‌لر
ووروبدور قلبیمه یارا گئجه‌لر
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هر بیر درددن اولار یامان آیریلیق

یادیما دوشنده آلا گوزلرین
گویده اولدوزلاردان آلام خبرین
نئیله‌ییم کسیبدیر مندن نظرین
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هر بیر درددن اولار یامان آیریلیق

آیریلیق دردینی چکمه‌ین بیلمز
یاردان آیری دوشن گوز یاشین سیلمز
دئییرلر اینتظار خسته‌سی اؤلمز
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هر بیر درددن اولار یامان آیریلیق

نئجه کی ائلیمدن آیری دوشندن
سورار بیربیرینی گوروب بیلندن
حسرتله سیزلار یار داییم بو غمدن
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هر بیر درددن اولار یامان آیریلیق

ایللردی اوزاغام آرخام ائلیم‌دن
بلبلم دوشموشم آیری گولوم‌دن
جورایله آییریب شیرین دیلیم‌دن
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هر بیر درددن اولار یامان آیریلیق

اولوبدور بیگانه یاریم_ یولداشیم
غریبه ساییلیر سئوگیم – سیرداشیم
بو جاوان چاغیمدا آغاردیب باشیم
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هر بیر درددن اولار یامان آیریلیق

منی آغلاداندان گولوش ایسته‌رم
آیری دوشنیمله گوروش ایسته‌رم
حصاری ییخماغا یوروش ایسته‌رم
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هر بیر درددن اولار یامان آیریلیق

سئوگیلیک اولوبدور شانی فرهادین
سئوگی‌سی هاردادیر، هانی فرهادین
دییه‌ره‌ک چیخاجاق جانی فرهادین
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هر بیر درد دن اولار یامان آیریلیق ||

ترجمۀ فارسی آیریلیقویرایش

از فکر تو شب‌ها نمیتوانم بخوابم
نمی‌توانم این فکر را از سرم بیرون کنم
چه کنم که نمی‌توانم به تو برسم
جدایی، جدایی، امان از جدایی
از هر دردی بدتر جدایی

در دوریت درازند شب‌های سیاه
نمیدانم من بروم کجا شبها
زده به قلبم زخم این شبها
جدایی، جدایی، امان از جدایی
از هر دردی بدتر جدایی

وقتی چشم‌های رنگی تو یادم می‌افتد
در آسمان‌ها از ستاره‌ها خبرشان را می‌گیرم
چه کار کنم که نظرش را از من بریده
جدایی، جدایی، امان از جدایی
از هر دردی بدتر جدایی

درد جدایی را هر که نکشد نمی‌فهمد
پاک نمی‌کنند چشمی که از یارش جدا مونده
می‌گویند بیمار انتظار نمی‌میرد
جدایی، جدایی، امان از جدایی
از هر دردی بدتر جدایی

چطور وقتی دور می‌شوم از ایل و تبار
می‌پرسم تک‌تکشان را از خبردار
زاری می‌کند از حسرت این غم دائماً یار
جدایی، جدایی، امان از جدایی
از هر دردی بدتر جدایی

سالهاست از ایل و تبارم دورم
بلبلم که از گلم دورم
با جفا جدا کرده من را از زبان شیرینم
جدایی، جدایی، امان از جدایی
از هر دردی بدتر جدایی

یار و یاورم بیگانه گشته
عشق و همرازم به سان غریبه گشته
از جوانی مویم سپید گشته
جدایی، جدایی، امان از جدایی
از هر دردی بدتر جدایی

از آنی که مرا گریانده خنده می‌خواهم
با آنی که جدا افتاده‌ام دیدار می‌خواهم
برای فروریختن حصار یورش می‌خواهم
جدایی، جدایی، امان از جدایی
از هر دردی بدتر جدایی

عاشقی شده‌شان فرهاد
کجاست معشوق فرهاد
موقع گفتنش در می‌آید جون فرهاد
جدایی، جدایی، امان از جدایی
از هر دردی بدتر جدایی || |}

--------------------------------------------


علی سلیمی (۱۳۰۱–۱۳۷۶) نوازنده تار و آهنگساز ایرانی بود.

....

سلیمی در سالِ ۱۳۵۸ به عنوانِ رهبرِ ارکسترِ رادیو و تلویزیونِ مرکزِ تبریز انتخاب و تا زمانِ مرگ در این سمت فعالیت کرد. در ضمنِ فعالیت در ارکسترِ تلویزیون، اقدام به تأسیسِ آموزشگاهِ خصوصیِ موسیقی کرد که هنرآموزان بسیاری در آن آموزشگاه به آموختنِ موسیقی پرداخته‌اند.

از آثارِ مکتوبِ علیِ سلیمی می‌توان به «متدِ تارِ آذربایجانی» اشاره کرد. از ویژگی‌های این کتابِ آموزشی این است که تکنیک‌های نواختنِ تارِ آذربایجانی به روشِ پیشینیان ارائه شده‌است. در حالِ حاضر استفاده از چهار انگشتِ دستِ چپ برایِ گرفتنِ سیم در جمهوریِ آذربایجان رایج است و در متدِ سعید رستموو نیز گرفتنِ سیم با چهار انگشت ارائه شده‌است. در متدِ سلیمی از پنج انگشتِ دستِ چپ برایِ گرفتن سیم استفاده می‌شود.

در سالِ ۱۳۶۷ شمسی سلیمی به گرفتنِ دکترایِ افتخاریِ موسیقی از طرفِ وزارتِ فرهنگ و ارشاد ایران نایل شد. گفتنی است که دو اثر ماندگارِ او به نام‌هایِ آیریلیق با ترانه ای از رجب ابراهیمی و «سیزه سلام گتیرمی‌شم» با ترانه ای از محمود دست پیش در بسیاری از ممالک ترک‌زبان به طورِ گسترده‌ای شناخته شده و اجراهایِ گوناگونی از آنها ارائه شده‌است. او سال‌های پایانی عمر خود را در تبریز گذراند و تأثیر به‌سزایی بر رشد و گسترش موسیقی آذربایجانی گذاشت. تندیس او به عنوان «آهنگ‌ساز برجستهٔ شرق» در یونسکو نصب شده‌است. فیلمی از تارنوازی ایشان قابل دیدن می‌باشد.[۱۱][۱۲][۱۳]

آلبومی از او بنام تار آذربایجانی در قالب یازده بخش توسط مؤسسه فرهنگی-هنری ماهور نشر گردیده‌است.[۲۲]


آثار موسیقایی:ویرایش

  • آیریلیق
  • گول‌اردبیل
  • سیزه سالام گتیرمیشم
  • حیدربابا
  • ایلقار
  • باهار گلدی
  • راحله
  • آغلاما
  • لاله
  • یاداسالارسان منی
  • مارش
  • قهرمانلار
  • ساللانا ساللانا
  • سلام
  • وطنیم
  • سهندیم
  • تبریزیم
  • لگاتو
  • کهلیک
  • کوراوغلو
  • سؤزلر
  • اؤلکه‌میز
  • علی دیر

-----------------

حیدربابایا سالام یا حیدربابایه سلام (به فارسی: سلام بر حیدربابا) که اغلب به صورت کوتاه «حیدربابا» خوانده می‌شود، نام منظومه‌ای از محمدحسین شهریار است که به ترکی آذربایجانی سروده شده‌است.
شهریار در این اثر از دوران کودکی خود در خشکناب، که در پای کوهی به نام حیدربابا قرار دارد یاد می‌کند. او کوه کوچک حیدربابا را خطاب قرار داده و توصیف گیرائی از طبیعت و مردمان آن سامان به دست می‌دهد و گاه احساس خود از اوضاع گذشته و حال را با زبانی ساده و بی‌تکلف و نزدیک به زبان عامهٔ مردم بیان می‌کند.

ساختارویرایش

این اثر در ۱۲۱ بند نوشته شده‌است که ۷۶ بند آن متعلق به قسمت نخست می‌باشد.

حیدربابا گؤیلر بوْتوْن دوماندی

گونلریمیز بیر-بیریندن یاماندی

بیر-بیروْزدن آیریلمایون، آماندی

یاخشیلیغی الیمیزدن آلیبلار

یاخشی بیزی یامان گوْنه سالیبلار

حیدربابا تمام جهان، غم گرفته‌است

وین روزگارِ ما همه ماتم گرفته‌است

ای بد، کسی که که دست کسان کم گرفته‌است

نیکی برفت و در وطنِ غیر لانه کرد

بد در رسید و در دل ما آشیانه کرد

وزنویرایش

وزن این اشعار بر خلاف اکثر اشعار کلاسیک ترکی آذربایجانی که عروضی هستند، بر اساس وزن هجایی است به این ترتیب که مصرع‌ها از سه قسمت «چهار، چهار، سه» هجایی تشکیل شده‌است برای نمونه:

حیدر بابا ایلدریملار شاخاندا

حی در با با _ ایل د ریم لار _ شا خان دا

ترجمه به زبان‌های دیگرویرایش

این اثر به زبان‌های مختلف چه به صورت نظم و چه به صورت نثر ترجمه شده‌است.

نمونه‌ای از ترجمه نظم به فارسی اثر کریم مشروطه چی (سونمز):

حیدر بابا به گاه چکاچک رعد و برقکامواج سیل غرد و کوبد به صخره فرق
صف بسته دختران، به تماشا شوند غرقاز من درود بر شرف و دودمانتان
باشد که نام من گذرد بر زبانتان

نمونه ای از ترجمهٔ بهروز ثروتیان به زبان فارسی:

حیدربابا چو ابر شَخَد، غُرّد آسمانسیلابهای تُند و خروشان شود روان
صف بسته دختران به تماشایش آن زمانبر شوکت و تبارِ تو بادا سلام من
گاهی رَوَد مگر به زبانِ تو نامِ من







Wednesday, January 25, 2023

انگلیسی ها بزرگترین و بهترین عامل نگهداری ملا ها بودند و چنین رابطه ای از زمان صفویه آغاز گردید که در زمان قاجار به بالاترین حد خود رسید تا اینکه در دهه هفتاد سده گذشته با یاری آمریکا و انگلیس وفرانسه و آلمان آخوند ها بسلطنت رسیدند. در این راه از کمک شایان طبقه تحصیل کرده ایرانی، بمانند همیشه، برخوردار بودند. آنان نیز بمانند ملا ها رکن پنجم نیروی استعمارگر بیگانه را تشکیل میدادند و میدهند.

از متن: انگلیسی ها بزرگترین و بهترین عامل نگهداری ملا ها بودند و چنین رابطه ای از زمان صفویه آغاز گردید که در زمان قاجار به بالاترین حد خود رسید تا اینکه در دهه هفتاد سده گذشته با یاری آمریکا و انگلیس وفرانسه و آلمان آخوند ها بسلطنت رسیدند. در این راه از کمک شایان طبقه تحصیل کرده ایرانی، بمانند همیشه، برخوردار بودند. آنان نیز بمانند ملا ها رکن پنجم نیروی استعمارگر بیگانه را تشکیل میدادند و میدهند.

 --------------------

Gohar Minoui 

 دکتر هوشنگ گللک


اژی دهاک (ضحاک) مار دوش

بیش از نگارش، برای اسان نمودن آنچه را که میخواهم مورد گفتگو قرار دهم، لازم میدانم که نکاتی مختصر از تاریخ گذشته را برای خوانندگان توجیه کنم و سپس به رویدادی که از فرانسه در آغاز سال نوین ۲۰۲۳ رخ داده بپردازم و در دنباله آن مطالبی را که در دید خود دارم با شما در میان بگذارم. امیدوارم که در این ره با من همراه باشید 

تاریخ اسطوره ای ایران در بخشی از اژید هاک مار دوش و گرفتاری های مردم ایران آنزمان  را برای ما بحث میکند.  اژیدهاک، همان کسی است که بیشترین ما او را بنام ضحاک در تاریخ افسانه خود میشناسیم. این واژه در پارسی باستان به معنی مار نیش زننده است. ابو منصور عبدالملک ثعالبی نیشابوری[1] در تاریخ ثعالبی نام ضحاک را به معنی مار بزرگ میداند. بهر رو، بگذریم از این قضیه. تاریخ میگوید، اهریمن که حامی اژی دهاک بود بر شانه های وی بوسه میزند که از جای آن بوسه ها دو مار بیرون میایند. اهریمن به ضحاک میگوید که میبایست هر روز مغز جوانی را به هر مار برای تغذیه بدهد. به آسانی درک میکنیم که چه مصیبتی برای مردم ایران ایجاد گردید. این ناراحتی ها منجر به قیام کاوه آهنگر و یاری او با فریدون و بالاخره به بند کردن آژید هاک در کوه دماوند و رهایی مردم ایران از ستم او میگردد

در حال حاضراین نکته را بخاطر داشته باشید و برگردیم برای مروری به نگارشات یک روزنامه فکاهی سیاسی فرانسه بنام “چارلی  هبدو[2]” که بصورت هفتگی در فرانسه منتشر میشود. شاید بیاد داشته باشید که چند سال پیش بعلت ترسیمی از چهره پیامبر اسلام که بدید برخی از مسلمانان توهین آمیز بود، گروهی از افراطیون اسلامی بدفتر آن روزنامه حمله کردند و تعدادی را کشتند و برخی را مجروح کردند. من در اصل این موضوع گفتگویی نمیکنم ولی اصولا معتقدم که در هیچگاه و با در نظر گرفتن امکانات لازم، نمیبایست به معتقدات کسی توهین نمود. باور دارم که آزادی بیان و گفتار چنین اجازه ای را به هیچ فردی نمیدهد. در پیرو آن رویداد، نگارشی در این باره نوشتم که در فصل نامه “میراث ایران” در آنزمان بچاپ رسید[3]

روزنامه چارلی هبدو در ماه دسامبر۲۰۲۲  زیر تیتر “ملاها بر گردید به جایی که از آنجا آمده اید- ملا ها گم شوید” ترسیمی از وضع رهبران ایران  را برای خوانندگان خود بمسابقه گذاشت که بیشترت آنها  “تصویری از رهبر کنونی ایران خامنه ای” بود، از دید های مختلف. از قرار معلوم در حدود سیصد نفر در آن شرکت کردند که روزنامه تعدادی از آنهایی را که مورد پسند شان بود چاپ و در معرض  همگان گذاشتند. در میان آنها، تصویر خامنه ای که دو مار از دو شانه وی سر به بیرون کشیدند بدید من توصیفی کامل از روحیه و شخصیت این فرد آدم کش و جانی و به اصطلاح مذهبی را میکند

 

خامنه ای- بمانند آژی دهاک مار دوش

کار های این مرد آدم کش و خونخوار را بهیچ راه دیگر نمیتوان توصیف نمود. کشتار جوانان بیگناه را چگونه میتوان تشریح کرد. بطور کلی دولت های بزرگ کوچکترین گامی برای یاری به جوانان ایران نکردند و حتی خبرگزاری های کشور های به اصطلاح پیشرفته نیز از انتشار رویدادهای ایران خود داری میکنند. خبر دارم که رهبران تظاهرات ایرانیان در پورتلند اورگان کرارا از مراکز خبرگزاری های شهر خواستند که شرح تظاهرات آنان را بگوش مردم برسانند، اما هیچیک از مراکز خبر گزاری خواهش آنان را برآورده نکردند. تنها خبرگزاری هایی که من توانستم پیدا کنم که گزارشات جنایت های حکومت ایران را به آگاهی مردم میرسانند یعبارتند از: بی. بی. سی انگلیس[4] ، ابسرور- فرانس ۲۴[5] و سی.ان. ان.[6] که خبرگزاری اخیر خیلی به اختصار در این امر دخالت نمود

 

خبر گزاری فرانسه در تاریخ ۱۴ ژانویه ۲۰۲۳ گزارشی نسبتا کامل از کشتن جوانان ایرانی و آنانی که در رده اعدام هستند داده است. این خبر گزاری در زیر تیتر “دولت ایران ااز جهت ادم کشی در رده های نخستین در میان دولت های جهان قرار دارد” موضوع کشت و کشتار کنونی را مورد بحث قرار میدهد

این خبرگزاری در گزارش خود اظهار میدارد که دولت ایران از آغاز این اعتراضات مردم در ایران چهار مرد جوان را بین هشتم دسامبر ۲۰۲۲ و هفتم ژانویه ۲۰۲۳ اعدام کرده است و گروهی دیگر نیز در رده اعدام شوندگان هستند 

در دهم ژانویه ۲۰۲۳ رییس حقوق بشر سازمان ملل “ولکر تورک[7]” اظهار داشته است که” دولت ایران کشتن و زندانی کردن افراد را بصورت اسلحه ای برای سرکوب معترضان کرده است

اولین کسی که اعدام شده، محسن شکری بود در ۸ دسامبر ۲۲ و چهار روز بعد مجید رضا رهنورد را اعدام کردند، فقط ۲۳ روز پس از توقیف او در نوامبر ۱۹. محمد مهدی کرمی و محمد حسینی هر دو در هفتم ژانویه ۲۳ بدار آویخته شدند تمام این کشتار ها بدون اطلاع خانواده محکومین و حضور آنان صورت گرفت 

از تاریخ ۱۱ نوامبر ۲۲ مطابق گزارش سازمان “عفو بین المللی[8]” ۲۱ نفر در رده اعدام هستند که هیچیک از روی قوانین قابل پذیرش جهانی نیستند. محکومین دارای وکیل مدافع مورد اعتماد نمیباشند و حتی این جنایت ها با قوانین بی ارزش جمهوری اسلامی نیز مطابقت ندارد. برخی از آنانی که در رده اعدام هستند عبارتند از: ۱- محمد بورقانی ۱۹ ساله با اتهام به اینکه به یک پاسدار با چاقو حمله کرده است. حکم مرگ او در دوم ژانویه ۲۰۲۳ صادر شده است. ۲- محمد قبادلو ۲۲ ساله که در تهران در سپتامر بیست و دوم ۲۰۲۲ به جرم اینکه با اتوموبیل خود یکی از پاسداران را کشته زندانی گردید. این شخص بیماری روانی دارد و “بای پولار[9]” میباشد و بگفته مادرش زندان بانان از دادن دارو به او خود داری میکنند.  ۳- حمید قره حسنلو: پزشک و رادیلوژیست است که کمک بسیاری به زخمیان معترض میکرده. او در هفتم دسامبر در کرج محکوم به اعدام گردید و در عین حال همسر او، فرزانه را به بیست و پنج سال زندان محکوم کردند. بنا به گزارش ان.جی. او[10] دکتر در زندان تحت شکنجه بسیار قرار گرفت. بسبب شکایات زیاد در باره حکم اعدام این دکتر، دستگاه دادگستری، حکم اعدام او را لغو کرد، ولی دوباره پرونده را بدادگاه برای دادرسی مجدد فرستاده اند. ۴- حسین محمدی ۲۶ ساله در کرج در پنجم نوامبر به تهمت کشتن یک بسیجی زندانی گردید و در هشتم دسامبر پس از یک محاکمه بسیار کوتاه شش روزه محکوم به اعدام شد. او هنر پیشه تَیاتر میباشد. مجددا با تظاهرات شدید بر علیه این حکم، دادگستری حکم اعدام او را در اوایل ژانویه  باطل نمود، ولی بمانند پرونده دکتر قره حسنلو، پرونده این شخص دوباره به دادگاه ارسال شد. ۵- سهند نور محمدزاده ۲۶ ساله: در تاریخ ۲۳ سپتامبر به علت سوزاندن اشغال محکوم به اعدام گردید!!. وی از ورزشکاران میباشد و دارای چندین مدال است. ۶- سامان سیدی ۲۴ ساله که هنر پیشه است و با نام هنر پیشگی “سیدی” معروف است.  وی ترانه های چندی پس از کشته شدن “مهسا امینی” نوشته است.  ۷- منوچهر مهمان نواز، ۴۵ ساله که در ۲۵ سپتامبر ۲۲ در تهران توقیف شد به تهمت اتش زدن ساختمان دولتی و چندین اتوموبیل. متاسفانه آگاهی زیادی در باره این شخص در دست نیست. 

بنا بر اخبار سازمان عفو بین المللی، گروه دیگری در رده اعدام هستند که اطلاعات کاملی در باره آنان در دست نیست. در میان این گروه میبایست افراد زیر را نام برد: صالح میر هاشم بالتاقی، ۳۶ ساله و قهرمان کاراته که در أصفهان زندانی شد؛ ابوالفضل مهری، حسین حاجیلو، سعید شیرازی، هاجر حمیدی، اکبر غفاری، محسن رضا زاده قرج قولو، توماج صالحی، امیر نصر آزادانی، ابراهیم ریجی، فرزاد و فرهاد تاه زاده، کاروان شاهی پروانه، رضا اسلام دوست و شهرام معروف. این لیست توسط ان.جی. او. نیز تایید شده است

خبرگزاری فرانسه در تاریخ ۱۸ ژانویه گزارش داده است که حکومت ملا های آدم کش دست به جنایت دیگری زدند که در تاریخ کم نظیر میباشد و آنهم ضرب و شتم و کشتن افراد جامعه پزشکی میباشد که بیماران و زخمیان معترض را درمان میکنند. د کتر جوانی بنام دکتر” آیده رستمی” در محله اکباتان در غرب تهران که مجروحین تظاهرات را درمان میکرد از روز ۱۲ دسامبر ناپدید شد. جنازه او را بعدا پیدا کردند و نیروی دولتی اظهار داشتند که وی از بالای پل افتاده است. خانواده دکتر رستمی اظهار داشتند که در بدن آیده علایم شکنجه بطور کامل دیده میشد و همچنین علایم تجاوز جنسی نیز کاملا مشهود بود

فرانس ۲۴ گزارش داده است که نیروی انتظامی به دکتر ها اجازه ندادند که یکی از مجروحین را که در شوک بود درمان کنند. در مشهد جواد اسدزداه را در ۱۹ نوامبر دستگیر کردند و بزندان فرستادند که چند روز بعد خبر مرگش را به خانواده اش دادند. مصاحبه با أعضاء بیمارستان نشان داد که نیروی انتظامی مانع درمان وی توسط پزشکان شدند. 

پزشکان تحت فشار زیاد قرار گرفته اند که معترضین مجروح را درمان نکنند. دولت، نخست توسط مدیران بیمارستان ها، پزشکان را تحت فشار قرار داد و سپس با فرستادن آدم کشانش (بسیجی ها و افراد سپاه پاسداران) به اینکار ادامه داد. پزشکان را مرتبا به دادگاه میفرستند و خانواده آنان را تهدید میکنند. تا کنون چند نفری از آنان را بقتل رساندند  

در نوزدهم ژانویه ۲۰۲۳، اتحادیه اروپایی تصمیم گرفت که سپاه پاسداران را در گروه تروریست های بین المللی قرار دهد، برای دو منظور مشخص: یکی برای سرکوبی معترضین ایران و دیگر جهت اهدا هواپیما های بدون خلبان [11]به روسیه. این کار با اعتراض شدید دولت ایران روبرو گردید. آیا واقعا چنین کاری مثمر به ثمر خواهد بود؟ برای دولتی که کوچکترین ارزشی برای قوانین داخلی و یا بین المللی ندارد، هیچ فرقی نمیکند و اینکارها کمکی به بهبود وضع عمومی مردم ایران نخواهد کرد

دکتر سروش حیدری اولین فردی است از گروه پزشکی که مورد بی لطفی حکومت آدم کشان قرار گرفت. او را از نوامبر ۲۰ تا دسامبر پنج، برای درمان مجروحین زندانی کرده بودند. در نوامبر ۱۷، دکتر محمد عدالت طلب در یک ویدیو شرح گرفتاری خود را با قوای چنگیز و تیمور بیان کرد و اظهار داشت که بدفترش حمله کردند و او را بشدت کتک زدند که باعث تورم و زخم لب ها و صورتش شده است. هم چنین تمامی لوازم دفتر کارش را بغارت بردن ودکتر آیده رستمی که شرح حالش را در بخش فوق آورده

بدید من برای اینکه توفیقی در راه مبارزه با ارزل واوباش دولت ایران بدست آوریم باید کار ها را از روی نقشه ای درست انجام دهیم. پذیرش چند نکته زیر شاید گامی باشد در راه قابل پسند و امکان دارد که با پیروی از روشی صحیح شانس به مقصود رسیدن بهتر باشد. نکات مورد گفتگو عبارتند از چند نکته:

نکته نخست؛ برخورد با دولت ایران است. این دولت بهیچوجه حاضر نیست که کوچکترین قدمی در باره بهبود وضع مردم بردارد. دولت اسلامی بقا خود را در پایین نگه داشتن سطح فرهنگ عمومی میداند که بیش از هزارسال برای آنان قدرت کامل را در بر داشت. در همین راه بود که با همراه بودن با پادشاهان دیکتاتور مآب همکاری کامل داشتند و یک سمبیوز کامل بین ملا ها و آن رقم پادشاهان بوجود آمده بود. علاوه بر آن، بسبب توانایی که بر توده مردم داشتند، مقبول دول خارجی شدند و آنان را در پیروزی مقاصدشان کمک بسیار کردند. در این مورد انگلیسی ها بزرگترین و بهترین عامل نگهداری ملا ها بودند و چنین رابطه ای از زمان صفویه آغاز گردید که در زمان قاجار به بالاترین حد خود رسید تا اینکه در دهه هفتاد سده گذشته با یاری آمریکا و انگلیس وفرانسه و آلمان آخوند ها بسلطنت رسیدند. در این راه از کمک شایان طبقه تحصیل کرده ایرانی، بمانند همیشه، برخوردار بودند. آنان نیز بمانند ملا ها رکن پنجم نیروی استعمارگر بیگانه را تشکیل میدادند و میدهند.

 

دکتر سروش حیدری.- دکتر محمد عدالت طلب – دکتر آیده رستمی

نکته دوم؛ آخوند ها میدانند که اگر از قدرت بیافتند، بطور بسیار یقینی بکلی از گردونه خارج خواهند شد. و چنین رویدادی بدون شک آغاز نابودی آنان را در برخواهد داشت

عطف بدین دو نکته اصلی، توده ملا ها با تمام نیرو بر علیه هر گونه اقدامی که به کم کردن قدرت آنان تمام شود مقابله خواهند کرد و در این ره از انجام هیچ گونه جنایتی خودداری نخواهند نمود. برای آنان کشتن بیشترین مردم ایران، اگر بقا آنان چنین کاری را دیکته کند، امری خواهد بود بسیار مقبول

نکته سوم؛ ایرانیان اصیل بایست با جوانان همراهی کنند. بطور قطع مردم واقعی کشور میبایست  که سرسپردگان ملا ها در خارج از ایران شناسایی و آنان را بهمه معرفی نماید. تشکیلاتی باید فراهم نمود که نوکران این دولت را بویژه آنانی که از ایران با ثروت هنگفت که داشتن آن جز با دزدی بهیچ راه دیگر امکان پذیر نیست در دادگاهی ممالک خارج زیر عنوان جنایت بمردم کشورشان تحت محاکمه کشید. چنین امری بناچار نیاز به تشکیلات منظمی دارد که ایرانیان مقیم خارج تا آنجا که آگاهی دارم از آن برخوردار نیستند. باید هر طوری که باشد جاسوسان و خیانتکاران رژیم را در بین ما هستند شناسایی کنیم و آنان را بهمه معرفی و بایکوت کنیم. کسانی که آغاز به ایجاد تفرقه میکنند بمانند آنانی که موضوع پرچم و شیر و خورشید بمیان میاورند، و یا ایجاد حکومت های پس از بین رفتن حکومت فعلی را مورد گفتگو قرار میدهند ویا بوجود شخصی معترض میشوند که چندان رابطه ای با آنچه که مورد نظر میباشد نیستند، به چنین افراد باید مشکوک شد و آنان را سخت تحت نظر گرفت . البته این ها فقط معدودی از موارد هستند. اکنون بیش از هر چیز یگانگی مردم مورد نیاز است و هر کسی که بر خلاف آن رفتار نماید مشکوک است به خیانت و نوکری رژیم

باید دانسته باشیم که هیچیک از دول بزرگ دلشان بحال مردم ما نسوخته و آنان کوچکترین گامی که برعلیه منافع شان باشد برای بهبود وضع مردم ایران نخواهند برداشت. 

به سخنان بی ارزش روسای دول اروپایی و آمریکا گوش ندهید، آنان کاری برای مردم ایران و یا مردم هیچ کشوری که بسودشان نباشد نمیکنند، چه خودشان این لجن ها و کثافت ها را بمردم ایران تحمیل نموده اند، باید بخاطر بیاوریم که

                    به غم خوارگی جز سر انگشت من ………نخارد کس اندر جهان پشت من  

________________________________________

[1] – مورخ ایرانی تازی گرا بود که اثار نسبتا زیادی از خود بیادگار گذاشته است که هم آنها به عربی میباشند و بدین روی در ایران آن شناسایی لازم را نداشته است ۹۶۱-۱۰۳۸ میلادی 

[2] – Charlie Hebdo. 

[3] – Hooshang Guilak/ Persian Heritage: Freedom of Expression…Freedom of Thought; Vol. 20/ No. 78; Summer 2015.

[4] – B.B.C. London (Persian and English editions)

[5] – Observer- France 24 (French News Agency.) 

[6] – C.N.N.

[7] – Volker Turk/ UN High Commissioner for Human Rights. 

[8] – Amnesty International.

[9] -Bipolar Disorders.

[10] – NGO: Non govermental Agency. 

[11] – Drone.