Thursday, August 29, 2024

تخت جمشید با شرح حضرت عبدالبهاء

 Zia Jaberi
Parviz Rouhan




دوستان عزیزم شما تصور کنید حضرت عبدالبها در سن نه سالگی برای ابد با پدر بزرگوارشان از ایران تبعید شدند و هرگز به زادگاه خود باز نگشتند . حال این انسان چگونه از تخت جمشید و تمدن بزرگ ان یاد می‌کند واقعا حیرت انگیز است بخوانید و لذت ببرید . 

به مناسبت شیراز و تخت جمشید...بیانات مبارکه حضرت عبدالبهاء به اختصار.
هیچ عمارتی نیست که آخِرالامر بابش بسته نشود. آن تخت جمشید به آن مفصّلی خراب شد و منهدم گردید. دیگر این عمارات که هیچ است. این که میگویند این عمارت را جمشید ساخته، بیخود میگویند...تخت جمشید بِنای گشتاسب و بنای اسفندیار و بِنای داراب است. این بنیان را اینها گذاشته اند.امّا حقیقت خیلی تفصیل دارد....این عمارت در دامنه کوه ساخته شده و چند طبقه دارد. در جلو آن سدّی بِناء کرده اند که ده ذرع بلندی آن است. دو پله دارد. یکی از یمین و یکی از یَسار. این پلکانها ۶۰ پاست. ...و این پلّه ها چُنان ساخته شده که انسان پایش خم نمیشود. اسب به کمال آسانی بالا و پایین میرود. چون به بالا رسیدی، صُفّه در آن جا دیده میشود که ۴۷۰ ذرع طول آنست و ۲۹۰ ذرع  عرض آنست.  صفّه بسیار بزرگیست. گشتاسب بالای این صفّه، دری ساخته است. چهار پایه گذاشته است. روی چهار پایه، چهار حیوان است. تن حیوان، شکل گاو است. سر، سر انسان، پر دارد. پشت این صورتها پایه را بلند کرده اند به قدر ۹ ذرع.  این دالانی است که از آن داخل صفّه که ۴۰ ستون داشته، میشوند.  این عمارت را گشتاسب مباشرت کرده، اسفندیار اکمال کرده است. به همین طور این جا هم پلّه ها   کوتاه . آن بالا که میرودعمارت ۴۰ ستون است. ستونهابسیار بزرگ و بلند. آن یکپارچه نیست، سه پارچه است. ولی چُنان به همدیگر التیام داده اند که درز ندارد.   بعد از آن عمارت ۴۰ ستون میرسد به عمارتی که داراب ساخته است. اتاقهای مفصّل دارد. مثلاً دروازه اش سه سنگ است. دو عمود بزرگ دارد و یکپارچه سنگ دیوارهایش از سنگ تراشیده شده که الی الان مثل آیینه میدرخشد. یک لَطافتی دارد که صورت انسان در آن پیدا میشود. امّا حیف که خراب شده است. اغلب ستونها افتاده،  از ۴۰ ستون، ۱۳ ستون ایستاده است.
غیر این عمارت ۴۰ ستون، یک عمارت دیگر است که ۱۰۰ ستون داشته است.خیلی مفصّل...از این که انسان میگذرد  رو به بالای کوه میرود و در آن قلّه کوه، یک دخمه ایست. این جا هم بیرونی اش با ستونها ساخته شده است. بعد از این ایوان، دخمه ایست که اموات را میگذاشتند.
دیگر این که بر دیوار این عمارت، صورتها کنده اند. مجسّمه از خود کوه درآورده اند. در عمارت گشتاسب، دو طرف پلّه، خیلی عکسها تراشید شده و سنگهای عمارت بِنای گشتاسب هر یکی ۲ ذرع طول و عرض داردو بر دیوارهایش خیلی صورتها حجّاری کرده اند. صورتهای پادشاهان و سپاهی که یکی سپر در دست دارد . دیگری نیزه در دست و همچُنین صورت دهقان، صورت اصناف و کسبه و خطّ میخی بر دیوار این عمارت است....خلاصه به خطّ میخی نوشته است که بانی این عمارت کیست.....فِی الحقیقه چه آثاری ایران داشته است. عجب تمدّنی داشتند. دولت فُرس به روی همان سنگها نوشته اند که( منم داریوش، پادشاه پادشاهان.  به معاونت اورمزد این عمارت را ساختم و ممالک ایران و مصر و یونان و هندوستان و سائر ممالک که اسم آن را میبرد، تسخیر نمودم).....امیدوارم که دوباره ایران بهتر از اوّل بشود. در تخت جمشید، یک مشرقُ الاذکار عظیمی بسازید . تخت جمشید معمورتر از اوّل بشود. به همان اصول قدیم بسازند و یک مشرق الاذکار بِناء کنند...صفحه ۵۰۲ از کتاب رحیق مختوم جلد ۲
--------------------------

Coment:
💕🙏💕 سپاس حضرت عبدالبها، فرموده اند محلّ ولادت آئین جدید
     ایران که محلّ ولادت امر بهائی است در تاریخ عالم مقام فریدی را داراست . در دوران عظمت قدیمه‌اش چون گوهری تابناک در میان ملل میدرخشید و تمدّن و قدرت و شکوه و جلالش مثل و نظیر نداشت . پادشاهان و سیاستمداران بزرگ و انبیاء و شعرای نامدار و حکما و هنرمندان عالیقدر بعالم ارزانی داشته چنانکه زرتشت ، کورش ، داریوش ، حافظ ، فردوسی ، سعدی و عمر خیام معدودی از فرزندان نامدار آن بشمار میآیند . ارباب صنایعش در مهارت بی‌نظیر ، قالیهایش بی‌مثل و عدیل ، شمشیرهای فولادینش بیمانند و کاشی کاریهایش معروف جهان بوده و در همه جا در خاور نزدیک و خاور میانه آثاری از عظمت باستانی خود بیادگار گذاشته است . ولی در قرن هیجدهم و نوزدهم بانحطاط و تدنّی اسف آوری مبتلا گردید چندانکه شکوه و عظمت قدیمه‌اش در شُرف افول ، حکومتش فاسد و وضع مالی‌اش یأس آور و اولیای امورش بعضی ظالم و غدّار و بعضی بی‌کفایت و بی‌اقتدار و علمای دینی‌اش در کمال تعصّب و غرور و عوام النّاسش جاهل و موهوم پرست . اکثریّت اهالی از حزب شیعه ولی عدّهء کثیری زردشتی و یهودی و مسیحی از فرق متباغضه دیگر نیز موجود . هر چند جمیع آنها عقیده به مربّیان الهی داشتند که آنها را به پرستش خدای واحد و محبّت و اتّحاد با یکدیگر تشویق میکردند ، معذلک از یکدیگر نفرت و کره داشته دوری میجستند و هر حزبی دیگری را نجس و مانند سگ ناپاک و یا کافر میانگاشت و بطعن و لعن زبانها دراز بود بطوریکه برای یک یهودی یا زردشتی عبور از کوچه در روز بارانی خطرناک بود زیرا هرگاه جامهء تر شده‌اش با مسلمانی تماس پیدا میکرد آن مسلمان ناپاک شده و طرف مقابل احیاناً بکفّارهء این گناه حیاتش در خطر بود . هرگاه مسلمانی از یک یهودی یا زردشتی یا مسیحی پول میگرفت باید آنرا بشوید و بعد در جیب بگذارد و همچنین هرگاه شخص یهودی میدید فرزندش ظرف آبی بیک فقیر مسلمان داده فوراً ظرف را گرفته میشکست زیرا عقیده داشت کفّار سزاوار لعنت‌اند نه محبّت و مهربانی .
     مسلمان در میان خود بفرق و احزاب مختلفه تقسیم شده و اغلب با هم شدیداً بنزاع و جدال میپرداختند . زردشتیان در این ضدّیّتها و منازعات چندان دخالت نمینمودند و جامعه‌ای مخصوص بخود و جدا داشته و از آمیزش با هموطنان خود که عقاید دیگر داشتند اجتناب میورزیدند . امور اجتماعی و مذهبی در وضعی اسف آور و بحال انحطاط ، تعلیم و تربیت معوّق و متروک ، علوم و هنر و صنعت غربی کفر و مخالف دین ، بنیان عدل و انصاف متزلزل و نهب و غارت و سرقت از وقایع عادی محسوب ، راهها عموماً خراب و مسافرت از امن و امان بدور و وسائل بهداشتی بکلّی ناقص و مختلّ بود .
    با وصف این حال نور حیات روحانی در ایران بکلّی خاموش نشده و در گوشه و کنار در میان شئون دنیا پرستی و غلبه خرافات و اوهام باز نفوس مقدّسه‌ای یافت میشدند که همواره قلوبشان بانوار انجذابات رحمانی منوّر

 بود چنانکه قلوب آنّا و سیمون نیز قبل از ظهور مسیح منجذب فیوضات الهیّه گردیده بود بسیاری نفوس مشتاقانه منتظر ظهور موعود و مظهر الهی بوده اطمینان داشتند که ظهور او نزدیک است . چنین بود وضع امور در ایران که ناگهان حضرت باب مبشّر قرن جدید با اعلان رسالت خود تمام مملکت را بهیجان و ولوله انداخت .
بها،الله و عصرجدید
Ali Kargar



No comments:

Post a Comment