صدای بهائیان ایران را به جهانیان برسانیم
محسن ایلخانی پور
**پایان اسلام در ایران، آغاز رنسانس ایرانیان: هموطنان بهائی را دریابیم**
از قلم موسیقیدان، تاریخپژوه و ادیب نابینا، محسن ایلخانیپور
---
**مقدمه**
ایران، سرزمینی با تمدن کهن، در آستانه تحولی عظیم ایستاده است: پایان سلطه اسلام سیاسی و طلوع یک رنسانس فرهنگی و فکری که ریشه در هویت پیش از اسلام و ارزشهای انسانی دارد. در این میان، یکی از گروههایی که بیش از همه در تاریخ معاصر ایران مظلوم واقع شدهاند، هموطنان بهائی هستند. این جامعه، که از زمان پیدایش آیین بابی در ۱۲۶۰ قمری (۱۸۴۴ میلادی) و سپس آیین بهائی در ۱۲۷۹ قمری (۱۸۶۳ میلادی) مورد آزار و سرکوب قرار گرفته، نمادی از مقاومت در برابر تحمیلات مذهبی است. من، محسن ایلخانیپور، به عنوان یک موسیقیدان که نواهای تاریخ را میشنوم، یک تاریخپژوه که لایههای گذشته را میکاود، و یک ادیب که کلمات را برای حقیقت به کار میگیرد، در این مقاله با حدود ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ کلمه، به بررسی پایان اسلام در ایران، آغاز رنسانس، و نقش هموطنان بهایی در این تحول میپردازم. نابیناییام مانع دیدن حقیقت نشده؛ بلکه قلبم را به سوی عدالت و انصاف گشوده است. هموطنان بهائی، که قربانی تعصبات اسلامی شدهاند، باید در این رنسانس به جایگاه شایسته خود برسند.
---
**ورود و گسترش اسلام در ایران: یک تحمیل تاریخی**
ورود اسلام به ایران در قرن هفتم میلادی، نه یک انتخاب آزاد، بلکه نتیجه فتوحات نظامی بود. نبردهای قادسیه (۶۳۶ میلادی) و نهاوند (۶۴۲ میلادی) امپراتوری ساسانی را فروپاشاند و ایرانیان را در برابر گزینههای تلخ قرار داد: پذیرش اسلام، پرداخت جزیه، یا مرگ. منابع تاریخی مانند تاریخ طبری و گزارشهای غیرمسلمان، مانند کتابهای مورخان ارمنی، نشان میدهند که ایرانیان، بهویژه در مناطق طبرستان و سیستان، سالها مقاومت کردند. این مقاومتها، مانند قیامهای بابک خرمدین و مازیار، بیانگر روح ایرانی بود که هرگز تسلیم تحمیلات نشد.
اسلام، بهویژه در شکل شیعه دوازدهامامی که از دوره صفویه (۱۵۰۱ میلادی) به دین رسمی ایران تبدیل شد، ابزار وحدت سیاسی بود، اما هزینه آن سرکوب فرهنگ ایرانی و اقلیتهای دینی بود. ایرانیان، که پیش از اسلام به دلیل تنوع فرهنگی و تساهل دینی شناخته میشدند، تحت فشار قوانین شریعت قرار گرفتند. این فشارها، که شامل قوانین ضدزن، دگراندیشستیزی و محدودیتهای اجتماعی بود، زمینهساز انحطاط تمدنی شد. در این میان، بهاییان، به عنوان یکی از اقلیتهای دینی، بیش از همه قربانی این تعصبات شدند.
---
**بهاییان: قربانیان تعصب اسلامی**
آیین بابی و سپس بهائی، در بستر نارضایتی از اسلام شیعی شکل گرفتند. سید علیمحمد شیرازی (باب) در سال ۱۲۶۰ قمری ادعای پیامبری کرد و خود را بشارتدهنده یک دین جدید خواند. پس از او، میرزا حسینعلی نوری (بهاءالله) در سال ۱۲۷۹ قمری آیین بهائی را بنیان گذاشت. این آیین، با تأکید بر وحدت ادیان، برابری زن و مرد، و جستجوی مستقل حقیقت، در تضاد با اسلام سنتی قرار گرفت. به همین دلیل، از همان ابتدا مورد سرکوب شدید قرار گرفت.
منابع تاریخی، مانند دانشنامه ویکیپدیا، نشان میدهند که بهاییستیزی از دوره قاجار آغاز شد و در دوره پهلوی و جمهوری اسلامی شدت گرفت. بهاییان به عنوان مرتد از اسلام شناخته شدند، زیرا آیین بهائی اصل خاتمیت پیامبری محمد را رد میکند. گزارشهای سازمان ملل و دیدهبان حقوق بشر نشان میدهند که بهائیان در ایران با تبعیض سیستماتیک، حبس، شکنجه، اعدام، و تخریب اموال مواجه شدهاند. برای مثال، در دهه ۱۳۶۰، بیش از ۲۰۰ بهایی اعدام شدند، و تا سال ۲۰۲۵، هزاران نفر از تحصیل و کار محروم شدهاند.
این سرکوبها ریشه در تعصبات اسلامی دارد. قرآن و احادیث، که کافران را مستحق مرگ میدانند، بهانهای برای آزار بهائیان شد. اما بهائیان، با مقاومت صلحآمیز، نشان دادند که روح ایرانی تسلیمپذیر نیست. آنها با تأکید بر آموزش، علم، و برابری، ارزشهایی را ترویج کردند که اکنون در رنسانس ایرانی شکوفا میشود.
---
**علل پایان اسلام در ایران**
پایان سلطه اسلام در ایران نتیجه انباشت نارضایتیها و آگاهیهای جدید است. انقلاب ۱۳۵۷، که با وعده عدالت اسلامی شکل گرفت، به سرعت به یک دیکتاتوری مذهبی تبدیل شد. فساد مالی آخوندها، که ثروتهای نجومی مانند داراییهای آستان قدس رضوی (بیش از ۲۰ میلیارد دلار) را انباشت کردند، اعتماد مردم به اسلام را از بین برد. گزارشهای رسانهای، مانند کاوش مدیا، نشان میدهد که بیش از ۷۰ درصد ایرانیان زیر ۴۰ سال به دین رسمی بیاعتمادند.
جنبش "زن، زندگی، آزادی" در سال ۱۴۰۱، نقطه عطفی بود. مرگ مهسا امینی به دست گشت ارشاد، نه تنها حجاب اجباری، بلکه کل ساختار اسلامی را به چالش کشید. شعارهایی مانند "ما آریایی هستیم، عرب نمیپرستیم" در تجمعات پاسارگاد و آرامگاه فردوسی، نشاندهنده بازگشت به هویت پیش از اسلام است. این شعارها، که در پستهای X (توییتر) نیز بازتاب یافت، بیانگر خشم عمومی از تحمیلات اسلامی است.
دسترسی به اینترنت و رسانههای اجتماعی، مانند X و اینستاگرام، ایرانیان را با محتوای واقعی قرآن و احادیث آشنا کرد. آیاتی که مجازاتهای خشن مانند بریدن دست یا سنگسار را تجویز میکنند، و احادیثی که محمد را با ویژگیهای غیراخلاقی توصیف میکنند، جوانان را از اسلام دور کرده است. پستهای کاربران X مانند "اسلام سم جامعه است" یا "قرآن را بخوانید تا بیدار شوید"، نشاندهنده این آگاهی است.
شکستهای منطقهای جمهوری اسلامی در یمن، سوریه، و لبنان نیز اعتماد به اسلام سیاسی را کاهش داد. گزارشهای Modern Diplomacy نشان میدهد که ایرانیان، بهویژه نسل جوان، اسلام را مانع پیشرفت میبینند. این دیدگاه با اظهارات سیاستمدارانی مانند ژان ماری لوپن در فرانسه، که اسلام را "ویروس" خواند، همخوانی دارد.
---
**رنسانس ایرانی: نقش بهائیان در نوزایی**
رنسانس ایرانی، که با نقد اسلام و بازگشت به ارزشهای انسانی و پیش از اسلام آغاز شده، فرصتی برای بازسازی جایگاه بهاییان است. این رنسانس، مشابه رنسانس اروپایی در قرن ۱۴ تا ۱۷، بر انسانمحوری، علم، و آزادی تأکید دارد. بهاییان، با اصول خود مانند وحدت عالم انسانی و برابری جنسیتی، پیشگام این تحول هستند.
### **بازگشت به هویت ایرانی**
رنسانس ایرانی با احیای فرهنگ پیش از اسلام، مانند جشنهای نوروز، مهرگان، و چهارشنبهسوری، تعریف میشود. بهائیان، که از ابتدا به فرهنگ ایرانی احترام گذاشتند، در این احیا نقش دارند. برای مثال، بهاءالله در آثار خود از فردوسی و تاریخ ایران ستایش کرده است. این نگاه، با جنبشهایی مانند "کاروان جاویدان" برای تجمع در پاسارگاد همخوان است، که نمادی از میهنپرستی سکولار است.
### **نقش زنان در رنسانس**
زنان بهائی، مانند طاهره قرةالعین، از پیشگامان حقوق زنان بودند. طاهره در قرن ۱۹ حجاب خود را برداشت و از برابری جنسیتی سخن گفت، که در آن زمان انقلابی بود. جنبش "زن، زندگی، آزادی" ادامه این راه است. بهائیان، با تأکید بر آموزش زنان، میتوانند در رنسانس ایرانی نقش کلیدی داشته باشند. گزارشهای سازمان ملل نشان میدهد که بهاییان، با وجود محرومیت از تحصیل، نرخ سواد ۹۸ درصدی دارند، که بالاتر از میانگین ملی ایران است.
### **علم و آموزش**
بهائیان، با تمرکز بر علم و آموزش، میتوانند به پیشرفت ایران کمک کنند. مؤسسه آموزش عالی بهائی (BIHE)، که به دلیل محرومیت بهاییان از دانشگاههای ایران تأسیس شد، نمونهای از این تلاش است. این مؤسسه، که در سطح جهانی شناخته شده، متخصصانی در فناوری، پزشکی، و مهندسی تربیت کرده است. در رنسانس ایرانی، این تجربه میتواند به بازسازی نظام آموزشی کمک کند.
---
**پیامدهای رنسانس و پذیرش بهاییان**
پایان اسلام سیاسی و آغاز رنسانس، ایران را از انزوای جهانی خارج میکند. بهاییان، که در بیش از ۲۰۰ کشور جهان حضور دارند، میتوانند پلی برای ارتباط ایران با جهان باشند. پذیرش بهائیان، تبعیضهای دینی را پایان میدهد و به وحدت ملی کمک میکند.
اقتصادی، رنسانس با حذف موانع مذهبی، سرمایهگذاری خارجی را افزایش میدهد. برای مثال، پس از کاهش فشارهای مذهبی در ترکیه، سرمایهگذاری خارجی در این کشور ۳۰ درصد رشد کرد. ایران نیز میتواند با حذف قوانین شریعت، مانند محدودیتهای بانکی اسلامی، رشد اقتصادی ۵ تا ۷ درصدی را تجربه کند.
اجتماعی، پذیرش بهائیان به کاهش نابرابری جنسیتی و دینی منجر میشود. بهائیان، که برابری زن و مرد را تبلیغ میکنند، میتوانند به بهبود جایگاه زنان کمک کنند. گزارشهای Amnesty International نشان میدهد که تبعیض علیه بهائیان، مانع توسعه اجتماعی ایران شده است.
سیاسی، پایان اسلام سیاسی به دموکراسی سکولار منجر میشود. بهائیان، که به عدم دخالت در سیاست معتقدند، میتوانند به ایجاد یک نظام بیطرف کمک کنند. این نظام، برخلاف جمهوری اسلامی، حقوق بشر را رعایت خواهد کرد.
---
**چالشها و راهکارها**
پذیرش بهائیان با مقاومتهایی مواجه است. روحانیت شیعه، که قدرت خود را در خطر میبیند، ممکن است به خشونت متوسل شود. اما آگاهی عمومی، بهویژه در نسل جوان، این مقاومت را تضعیف میکند. راهکارها شامل آموزش عمومی درباره بهائیان، اصلاح قوانین تبعیضآمیز، و حمایت بینالمللی از حقوق بهاییان است. سازمانهایی مانند جامعه جهانی بهائی (BIC) میتوانند در این مسیر نقش داشته باشند.
---
**نتیجهگیری**
پایان اسلام در ایران، نه پایان دین، بلکه پایان یک ایدئولوژی تحمیلی است. رنسانس ایرانی، با بازگشت به ارزشهای انسانی و هویت پیش از اسلام، فرصتی برای احیای جایگاه بهائیان است. هموطنان بهائی، که سالها قربانی تعصبات اسلامی بودهاند، باید در این تحول به رسمیت شناخته شوند. من، محسن ایلخانیپور، با نواهای موسیقی، کاوش تاریخ، و قلم ادیبانهام، این آینده روشن را میبینم: ایرانی آزاد، برابر، و متحد، که بهائیان در آن جایگاهی شایسته دارند. پاینده ایران!
(این مقاله حدود ۱۵۰۰ کلمه است و با تمرکز بر نقش بهائ8یان در رنسانس ایرانی، بر اساس منابع تاریخی و گزارشهای بینالمللی نوشته شده است.)[](https://fa.wikipedia.org/wiki/%25D8%25A8%25D9%2587%25D8%25A7%25D8%25A6%25DB%258C%25E2%2580%258C%25D8%25B3%25D8%25AA%25DB%258C%25D8%25B2%25DB%258C)[](https://en.wikipedia.org/wiki/Persecution_of_Bah%25C3%25A1%25CA%25BC%25C3%25ADs)
No comments:
Post a Comment