Sunday, October 9, 2022

نامه یک دوست به دکتر هوشنگ گیلک: شما هم ضد دولت ايراني و هم ضد اسلام؟ چرت و پرت هم میگی

 از: دکتر هوشنگ گیلک

شما هم ضد دولت ايراني و هم ضد اسلام؟ چرت و پرت هم میگی


در فکر آن بودم که نگارش آینده را در چه زمینه ای بنویسم؛ معمولا چند هفته ای زمان لازم دارد که بتوانم موضوعی را که برای قاطبه دوستان دارای ارزش باشد، پیدا و در باره آن کاوشی بنمایم و نهایتا آنرا برشته نگارش در آورم.  در چنین هنگامی بود که رویداد زیر به وقوع پیوست که مرا بیش از اندازه متاثر نمود و مصمم شدم آنرا بصورت نوشتاری برای همه دوستان فراهم کنم. این است آن داستان؛


در اواخر ماه سپتامبر ۲۰۲۲،  ایمیلی که بدان اشاره خواهم کرد بدستم رسید. سخنان و خواهش یک ایرانی بهایی ساکن سمنان از هم میهنان دیگر. این شخص دران استان ترتیبی نوین برای کشاورزی و دام داری داده بود. کشت زار بزرگی را در آن سر زمین ایجاد کرد و شش هکتار زمین را  را برای کشت زعفران اختصاص داد.   اقدام به کاشتن بیش از ۱۸۰۰۰ درخت نمود. استخری بزرگ برای پرورش ماهی ایجاد کرد. در جایگاه دامداری بیش از ۲۰۰۰ راس گوسفند پرورش میداد. گاو داری را به روش نوین به صحنه آورد و دوشیدن شیر را با لوازم جدید مورد استفاده قرار داد. ابتدا کارهای این شخص مورد تحسین دولت اخوند ها واقع  شد. پس از آگاهی دولت یافتن که این انسان از بهاییان میباشد، ورق برگشت و أموال این هم میهن را از دستش گرفتند وآنطوریکه عادت قاطبه مسلمانان است بخشی از ساختمان آنرا ویران کردند، درختها را بریدند و فروختند، استخر را خراب کردند وآن تشکیلات بزرگ را به نیستی  و نابودی سوق دادند. وی در درخواست خود از هم میهنان استدعا میکرد که هر کسی که صدای او را میشنود این تشکیلات را بسود خود حفظ نمایند، آنرا نگهداری نموده و از نابودی آن جلوگیری بعمل آورد. 


بدین روی، اصل آن نامه را در اینجا برای دیدار همگان میاورم و در ضمن یاد آور میشوم که تمام آنچه با حروف مورب نوشته است عین مکاتباتی است که با دوستان انجام یافته است:  


از دیدن وخواندن این ایمیل بسیار اندوهناک شدم، چه گونه مردمانی هستیم که  بسبب تعصب از اینکه این شخص یک بهایی بود او را از زندگی ساقط کنیم و اموالش را بغارت ببریم. 


Sat,Sept. 24, 11.15 AM


به سخنان یک بهایی ایرانی که بمانند بیشترین بهاییان کشور، جز خدمت و زحمت عملی دیگری را  پیروی نکردند، گوش فرا دارید. 


این امر تازگی ندارد. اسلام از بدو ایجادش جز خرابکاری و نابودی مردم وگرفتن  اموال آنان از دستشان کاری نکرده است و همان روش هنوز هم ادامه دارد. اگر اندک انصافی در ما وجود داشته باشد میبایست از بهاییان  کشور سپاسگزار باشیم که همیشه در آغاز خدمتی اجتماعی بسود مردم،  پیش کسوت بوده اند. شرم بر چنین ملتی که این دولت اسلامی ایجاد نموده است. 


درخواست یک فرد از هم میهنان برای نگهداری مرکز کشاورزی


چند ساعتی بعد پاسخ زیر را از یکی از دوستان دریافت داشتم. این دوست گرامی در رشته خود فردی است بسیار حاذق و برای من وجودیست گرانقدر و شخصا به دانش علمی ایشان ایمان دارم . نکاتی را که بدان اشاره کرده بودند، عیننا در زیر میاورم با تاریخ آن: 


Sat, Sep 24, 2:55 PM 


شما هم ضد دولت ايراني و هم ضد اسلام؟ 


چرت و پرت هم میگی!  


سطحی بودن چنین طرز فکری از دوستی که به دانش ایشان افتخار میکردم  بر من بسیار گران آمد.آیا چنین سخنانی باید از زبان و یا خامه یک دانش آموخته ای تراوش کند؟ آیا این فرد قادر به تجزیه و تحلیل رویدادهای امروزه در کشور زادگاهیش نیست؟ آیا واقعا به آنچه که میگوید ایمان دارد ؟ آیا این نوشتار و جانبداری را فقط برای حفظ منافع خویش بر زبان میراند؟ ازآنجاییکه تامل چنین واقعاتی را ندارم، ایمیل زیر را برای ایشان فرستادم:  


Sep 25, 2022, 3:31 PM  


با درود و سپاس فراوان از نوشتار پر مهرت:


دهه ها پیش، در نخستین دیدار از جایگاه یادبود(مموریال) پرزیدنت توماس جفرسن در شهر واشینگتن، این نگارش آن مرد بزرگوار جلب نظر مرا کرد که در ذهنم حک و برای همیشه در خاطرم خواهد ماند:


                 “I have sworn upon the altar of God eternal hostility against every form of tyranny over the mind of Man.” 


رویدادهایی که در چهل سال اخیر و امروز در ایران رخ داده و میدهد به هر زبانی و بهر تفکری که به آن اندیشه شود، ضد بشریت و ضد خداوند  و ضد انسانیت است. هیچ عقل سلیمی چنین روشی را نمی پذیرد. مخالفین آنها نه ضد دولت اند و نه ضد دین.  تفکر انسان و باور آنان نسبت به رویدادی، بستگی کامل دارد که جایگزینی در کدام طرف دارند. 


چرت و پرت حساب کردن گفتار آنان  از سوی کسانی،  گفتاری با حقیقت از سوی دیگران تلقی میشود؛ خائن به وطن به عقیده افرادی، میهن پرستی برای دیگران میباشد. این ضد و نقیض با دید ارائه کنندگان آنان بستگی دارد و نباید بی تامل بزبان رانده و یا در دفتری نگاشته شود. 


نگاهی به آنچه که امروز در ایران صورت میگیرد بکنید؛ آیا شما به کشتن یک دختر ۲۲ ساله، بعنوان یک نمونه کوچک، صحه میگذارید؟ بهر علتی که باشد. آیا غصب اموال مردم، پیرو هر دینی که باشند مطابق دید و دین و آیین شما است؟  این اصولگرایی سرچشمه اش از کجا است؟ تاریخ اینگونه حوادث را به آغاز اسلام در ایران متوجه میکند. نخستین فدایی در این راه شاعره نازنینی است بنام “رابعه بلخی” که در حق خود شاهزاده ای بود و به دستور برادرش از آنجایی که عاشق برده ای شده بود او را در حمام رگ زدند! طاهره قره العین را به دستور دو آخوند که فتوای قتلش را دادند نیمه خفه کرده و در چاهی انداختند. با انیکه بیش از یک سده از زمان خود در دنیا جلو تر بود. آیا فکر میکنید که این هم چرت و پرت است؟ 


من بارها در نگارشات خود بدین امر اشاره نموده ام که فرهنگ یک ملتی مربوط به دین و باور های دینی آنان نیست، چه دین خود بخشی کوچکی است از فرهنگ آن ملت ویک ملت ممکن است که دارای ادیان چندی باشند. همانطوری که بارها اشاره کرده ام، داشتن فرهنگ و تحصیلات لازم و ملزوم یکدیگر نیستند. 


آرزوی شادی و خرمی و تندرستی را برای شما دارم.


اندک زمانی بعد ایمیل زیر را دریافت داشتم: 


Sept. 25, 2022, 4.50PM            


مسله جمهوري اسلامي نيست. بي شرفي آن حكومت واضح أست. لكن ايراد من به حرف غير منطقي “اسلام از بدو ايجاد جز جنايت و آدم كشي….” بود. 


در نخستین نامه ایشان، من “مخالف دولت و دین اسلام  بودم” و اما در نامه اخیر،ایشان هم مخالف دولتند. اما مطلب مربوط به “دین اسلام غیر منطقی است”. آیا دین اسلام با جنگ و آدم کشی آغاز نگردید؟ غزوات پیامبر اسلام را چگونه توجیح میکنند؟ آیا آنچه را که بر قبیله های شکست خورده وارد میکردند چگونه میتوان تعبیر نمود؟ آیا اموال آنان را غارت نمیکردند، جوانان آنان را نمیکشتند، دختران شان به کنیزی نمیفروختند و با همسران روسای قبیله هم خوابی نمیکردند. آقای دکتر شما اسم این کار را چه میگذارید؟ این ها تاریخ اند و نگاهی به تاریخ بکنید، شاید اندکی روشن شوید.جنایاتی که در ایران و سایر کشورها بدست تازیان مسلمان صورت گرفت به چیزی جز جنایت و آدم کشی نمیتوان تعبیر کرد. کشتار بیش از هفتصد نفر از مردان  یهودی قبیله “بنی قریظه” بدستور پیامبر و بدست علی بن ابیطالب، که فقط در یک روز انجام گرفت است چگونه میتوان پذیرفت، مسَله ای که حتی  برخی از سران قریش با آن موافقتی نداشتند ؟ آنان را کشتند، مزارع نخل آنان را تصاحب کردند و اموالشان ( از قرار معلوم بیشترین آنان در خرید و فروش فلز های قیمتی بودند) را بغارت بردند، و زنان و دختران آنان را به کنیزی گرفتند. جناب آقای دکتر کجای نگارش من “چرت و پرت بود“؟.  کشتار مردم ایران و گرداندن آسیاب با خون آنان را پیش کسوتان کدام دین دستور داده بودند؟ آیا برهانی بی معنی تر از گفتار این آقای دکتر بزرگوار تا کنون شنیده اید؟ 


همین رویه است که سردمداران اسلام، از بدو ایجاد این دین تا کنون بدین نحوعمل میکنند. و بقول معروف “الناس علی دین ملوکهم”. مردم پیرو دین پادشاهان خود هستند. 


از بدو پیدایش ادیان بابی و بهایی، رفتار علمای دین اسلام با آنان چگونه بود؟ چرا آنان را به لوله توپ میبستند و با رها کردن گلوله بدن شان را ریز ریز کنند. چرا تن آنان را سوراخ میکردند و شمع روشن در آنها میگذاشتند؟ چرا آب داغ سماور را بجای شیر، بدهان شیرخواران گرسنه  باز میکردند! چرا بر گاو و گوسفند و احشام بهاییان نفت میریختند و آن حیوانات را به آتش میسوزاندند. آن چهارپایان چه گناهی مرتکب شدد بودند آیا آها هم بهایی بودند؟ آیا طرفداران دین اسلام انسانیت را از دست داده اند؟ چرا همه آنان کور و کر و لال شده اند ؟ چرا، جناب آقای دکتر، ثروت و ممر زندگی این هم میهنان  را غصب کرده اند  و مغازه هایشان را پلمب کرده اند؟ چرا آقای دکتر، کودکان این گروه را از تحصیل باز داشته و باز میدارند؟ چرا افرادی بمانند آقای حسین حاج فرج دباغ دیروز و عبدالکریم سروش امروزی به یاری خمینی رفت و درب دانشگاه ها را بستند؟ چون ببازیش نگرفتند، امروز ندای مخالفت با آنان را میزند (اربابان، شغل های بسیار مهمی بمانند استیادی به وی داده اند که نقش خود را خوب ایفا کرده است)  آقای دکتر آیا چنین عملی را برای فرزندان خود میخواهید؟ آیا فکر میکنید که  فرزندان سایر ایرانیان دارای آن ارزش نیستند که لیاقت آموزشی مطابق شان و میل خود را داشته باشند؟؛ “مرگ خوب است، اما برای همسایه.” 


ایکاش این گرامی دوستان میتوانستند و خود را مجبور میدانستند که به پرسش های مردم پاسخ دهند.


مدت زمانی صرف این کردم که بتوانم دین دیگری را بیابم که آغاز آنها بمانند اسلام با آدمکشی و غارت و چپاول شروع شده باشد. موفق نشدم. اگر کسی آگاهی در چنین موضوعی دارد سپاسگزار خواهم شد که مرا مطلع کند تا بدانشم افزوده گردد. 


بار ها گفتم و نوشتم که تحصیلات تنها، لزوما فرهنگ انسان را تعمیم نمیدهد. و هر روز با پدیده های نوینی که میبینم بر این باور مستقر تر میگردم. یکی از مهندسین فارغ التحصیل دانشکده فنی که بعد ها مدرس آنجا بود در گفتاری بمن اظهار داشت که “مهندس بازرگان در جمعی که او نیز حضور داشت گفته است که باید روشی پیدا کنیم که بتوانیم دمای جهنم را اندازه گیری نماییم.” وقتی با اعتراض من روبرو شد، سوگند خورد که گفتارش عین حقیقت است. بعد ها دریافتیم اگر آن مرد دارای شعور بود هیچوقت با فردی چون خمینی طرح همکاری و دوستی نمیریخت.


باز هم بارها اظهار داشتم که بدبختی هایی که از افراد تحصیل کرده ایرانی برای آن بوم و بر ایجاد میگردد از خطر هر دشمن خارجی بیشتر است. یقیننا در اخبار دیده اید که گروهی از تحصیل کرده های ایرانی به پیشواز رییس جمهور آنکشور در نیویورک رفتند و با افتخار تمام با ایشان عکس گرفتند. عکس گرفتن با یک جنایتکار و آدم کش و خاین!. تعدادی اندک از چنین عکس های گروهی در محیط های مجازی بطور کامل منتشر گردید.از آن جمله اند:‌


دکتر خسرو کشفی؛ دانشیار دانشکده “سیتی یونورسیتی نیویورک”  دانشکده پزشکی


 علی ابراهیمی؛ دانشیار دانشگاه “سونی- دانشکده بازرگانی.


خانم دکتر بهار دست غیب از فارغ التحصیلان دانشکده پزشکی شیراز ؛ دانشیار جراحی در دانشکده روتگرز در نیو جرسی؛


دکتر شروین مرتضوی: پرزیدنت انجمن پزشکان ایران-آمریکا


خانم سامانه برنجیان؛ کاندیدای دکترا در کمپیوتر و سیستم اطلاعاتی


دکتر کامران وزیر نیا؛ متخصص دستگاه گوارش


اینان گروه کوچکی بودند که شناخته شدند و همانند آنان بسیارند که بیشترینشان در خفا بخدمت جمهوری اسلامی هستند. هیَت مدیره انجمن پزشکی ایرانیان آمریکایی، در یک نشست اضطراری درخواست استعفای آقای دکتر مرتضوی را نمودند که ایشان اجبارا  به این کار را تن دادند. این هم میهنان، کسانی هستند که نان را بنرخ روز میخورند و بقول معروف هر طرف که باد بیاید بادش میدهند. نظایراینان درکشور همیشه بودند و در حکومت اسلامی به حد وفور وجود داشتند و هنوز هم دارند. 


چقدر مایلم که به این گرامی دوستم توصیه  کنم که پیش از اظهار نظر در مقوله ای اندکی در آن باره فکر کند و اطراف و حواشی آنرا بدقت مطالعه نماید. آنچه را که گفته نشد و برشته نگارش در نیامد، مالک آنیم، اما آنچه که برزبان آورده شد و یا برشته نگارش در آمد، بمانند تیری است که از ترکش رها شده باشد و متعلق میشود به همگان، بگفته مولانا:


آدمی مخفی است در زیر زبان……… این زبان پرده است بر درگاه جان


چونکه بادی پرده را در هم کشید……. سر صحن خانه شد بر ما پدید


کاندر خانه گهر یا گندم است…………. گنج زر یا جمله مار و عقرب است.


دوستان گرامی : به پیوست نگارش نوینی را برای شما ارسال میدارم. سبب این نوشتار در آغاز آن به آگاهی رساندم. از بی تفاوتی و بی مهری برخی از دوستان رنج میبرم، نه برای شخص خودم، بلکه برای کشور و هم میهنان ایرانی من. نا امید هستم که ما دارای آینده ای درخشانی باشیم، نمای پیشروی ما در آن است که ما چگونه خود را برای آینده آماده کنیم.

کوشش کنید که در صورت امکان زمانی آنرا بخوانید و بویژه به سخنان مالک سرزمین های کشاورزی که با تیتر "درخواست یک فرد از میهنان برای نگهداری..." که بخط آبی نوشته شده است کلیک کنید، گوش فرا دارید. 

امیدوارم آنچه را که می خوانید مطابق میل شما باشد.

یا لینک زیر 

 https://wordpress.com/post/guilsofguilan.org/1252

و یا به بخش پارسی سایت                                                  guilsofguilan.org

رجوع کنید.



No comments:

Post a Comment