Friday, November 29, 2024

سید یحیی دارابی(وحید)/ باب به راستی سرآمد پیغمبران سابق است و حجت بر شیعیان تمام و کامل

 Vida Maghsoudi

باب به راستی سرآمد پیغمبران سابق است و حجت بر شیعیان تمام و کامل/ سید یحیی دارابی(وحید)، محمدعلی برنا


------------------------

محمدعلی برنا

سید یحیی دارابی(وحید)

ما در تاریخ ادیان نداریم پیامبری مثل حضرت باب که در هنگام ظهورش اینهمه عالم مذهبی از او تبعیت بکنند و برایش جانفشانی بکنند .

حضرت مسیح که اینهمه اعجاز و کلمات زیبا و جذاب از او نقل شده ، از میان خاخام های یهودی علما و روحانیون یهودی یکی پیدا نشد یاور او گردد ، همه حواریون او از جوانان غیر مطرح بودند .


حضرت محمد با آنهمه جذابیت قرآنش از میان شاعران و سخنوران زمانش و همچنین عالمان ادیان ابراهیمی و یهودی نتوانست یاور جانفدائی بیابد 

بلال و زید و عمار و یاسر و سمیه یعنی بیشتر یارانش عوام الناس بودند ،


حتی قرآن برای پیامبران قبلی هم این داستان را نقل می کند که علما و بزرگان زمان گیر می دادند چرا فقط افراد بادی الرای و بیسواد دور شما فرستاده الهی جمع شده اند و در میانتان عالم دینی نیست.


فردی که تیپ روانی و شخصیت و اخلاق عالمان دینی را بشناسد می داند این جماعت از گروهی هستند که چندسال که علوم دینی خواندند دیگر در غرور و تکبر و خودبزرگ بینی خدا را هم بنده نیستند هیچکس را برتر از خود نمی شناسند و خود را عالم دهر می پندارند .

حالا این جماعت با این خصائص ذاتی و اخلاقی چه چیز در حضرت باب ، جوان ۲۵ ساله دیده اند که چنین شیفته و جان باخته او گشته اند که جان و مال و ناموس و آبروی خویش را حاضر گشته اند فدایش سازند خدا می داند .

پطرس عالی ترین سطح معرفت به رسالت عیسی را داشت و در واقع بزرگترین معرف دیانت مسیحی پس از او بود ولی وقتی پای مرگ و اعدام رسید سه بار انکار مسیح نمود .

حالا یاران حضرت باب که اکثرا از جماعت روحانیون بودند چه در حضرت باب دیدند که با دانستن و دیدن اینهمه خشونت و وحشی گری مخالفان ، سبقت می گرفتند در جانفشانی ، خیلی عجیبه .


وحید دارابی یک آخوند ساده نبوده ، یک عالم بزرگ و معتبر حکومتی ، که هم مال و منال کافی داشته هم عزت و اعتبار اجتماعی و حکومتی زیاد .

شمشیر بر میدارد که برود این مدعی امام زمانی را مقهور استدلالات خویش ساخته و بکشد .


میشود جان نثار حضرت باب .


یا ملا حسین بشرویه ای عالم بزرگی بوده که سالها با علمای تراز اول کشور و مراجع دینی بحث می کرده و حقانیت شیخ احمد احسائی را براشون اثبات می‌کرده و مقام علمی او آنقدر بالا بود که در درس و منبر مراجع و در نزد شاگردان آنها طرح اشکال و جواب می کرده است.


چنین شخصی یکدفعه شیفته جوانی می گردد که نه تنها سالها کوچکتر از خودش بوده

 بلکه امی ، بدون سواد حوزوی بوده 

که همین اشکالات و سوالات صرف و نحوی و شرعی محاکمه کنندگانش نشان نخواندن علوم حوزویش بوده است .


 پائین ترین ادعای حضرت باب در آن زمان ، بالاترین مقام غیر قابل دسترسی بوده که هرگز عالی ترین مقامات حوزوی آن زمان جرات اظهار نزدیک بودن به آن نمی کردند .


بگذریم که امروزه لفظ نایب امام عصر مثل لفظ سرلشگر و سرتیپ کیلوئی پخش می شه و قرب و عزتی ندارد .


ولی افراد حدیث گرای آن زمان بزرگترین تکلیف شرعی خویش می دانستند که کسی که حتی صراحتا ادعای ارتباط با امام زمان بکند را باید دروغگو و مفتری نامید و با او جنگید چه برسد به ادعای امامت و رسالت....


در احکام دینی دو عالم عادل که شهادت بدهند ، حکمشان مقبول عام باید قرار بگیرد 


حتی قرآن می‌گوید و تمنوالموت آن کنتم صادقین یعنی تمنای مرگ در شهادت یک واقعیت گواه صدق آن هست .


یعنی شیعیان در سراسر عالم فقط همین گواه ده ها عالم دینی زمان ظهور حضرت باب کفایت اقرار به حقانیت دیانت باب برایشان می کند .

یعنی همینکه چند عالم حاضر شدند از جانشان بگذرند و مرگ را بپذیرند و گواهی حقانیت حضرت باب را بدهند کفایت حقانیت باب برایشان می کند .


قرآن برای قومهای پیشین می گوید وقتی شما را به تائید سومین نفر عزت دادیم و نپذیرفتید چاره ای جز عذاب شما نداریم .


اساسا خود ادعای نبوت ، خودش بزرگترین حجت حقانیت هست وقتی با استقامت و شهادت عده ای  عادل همراه گشت .


خداوند نابودی مدعیان کاذب را وظیفه خویش می داند .


شما در تاریخ هیچ امتی پیرو یک پیامبر کاذب نمی بینید ، 

فردی که به صراحت گفته باشد فرستاده خدایم ولی دروغگو باشد.


البته مسیحیان می گویند حضرت محمد دروغگو هست و مسلمانان می گویند بهائیان ، 

ولی هیچکس امت پیامبری دروغین قبل از خویش نشان نمی دهد .

فرقه ها زیادند ولی ادعای نبوت در آنها نیست.


سید یحیی دارابی هم عالم بزرگی بود هم عالم زاده بود پدرش از علمای تراز اول جامعه که صاحب ده ها جلد کتاب اصولی بود

 در خاندان علم و محضر علما بزرگ شده بود.

مقام علمی او آنقدر بلند بود که شاه مملکت محمدشاه او را برای بررسی دعوی باب به شیراز می فرستد و تعریفها در مقام علمی او می کند ،


در سه جلسه گفتگو با حضرت باب و شنیدن تفسیر سوره کوثر از زبان حضرت باب ،

آن عالم بزرگ مشهور ، مومن به جوان ۲۵ ساله حضرت باب به شکلی میشود که مابقی عمر خویش که قبلا در ناز و نعمت سلطنتی بوده صرف تبلیغ امر باب در اقصی نقاط ایران با جانفشانی و سختی می کند.


برای محقق منصف گواهی و شهادت ملاحسین بشرویه ای و سید یحیی دارابی کفاف حقانیت حضرت باب می نماید


چون شهادت و گواهی آنان حاصلش مرگ و از دست دادن تمام دارایی های مادی هست ، انسان به راحتی به چیزی ایمان نمی آورد که عواقبش اینهمه رنج و عذاب دنیوی باشد .


همینکه گویند برجسته ترین عالم برگزیده شاه برای حقیقت یابی ، از همه چیزش گذشت و اقرار به حقانیت باب کرد بزرگترین حجت بر کل ملت بود و به همین دلیل قریب نیمی از ایرانیان مومن به باب گشتند ،

 و قلع و قمع های وحشیانه مومنان به دین جدید آنها را بازگرداند .

بسیار وحشیانه تر از بازگرداندن از دیانت زرتشت در حمله اعراب.


این دیانت چون ظهورش در عصر علم بود بیشتر مومنان اولیه آن از افراد روشنفکر و فرهیخته و عالم زمان بودند که ترس جان باختن نداشتند.

دانشمندی که هم عالم به علوم روز هست هم حافظ هزاران حدیث شیعی چگونه با وجود اینهمه حدیث جعلی و دروغین در علامات امام زمان ، مثل فرزند امام حسن عسکری بودن و متولد مکه بودن و ... را میتواند دفع نماید و جوهر هدایت و وحی را در کلامش بیابد.

آنها وحید زمان بودن به گواهی حضرت بهاءالله.



No comments:

Post a Comment