Tuesday, December 6, 2022

بیداری بانوان ایرانی، خیزش بر علیه تازیان ایرانی نما، بقلم دکتر : هوشنگ گیلگ

بیداری بانوان ایرانی، خیزش بر علیه تازیان ایرانی نما

بقلم دکتر : هوشنگ گیلگ

درود بی پایان بر این دوشیزگان پاک نژاد و شیردل و ستایش بر همشیرگان دلآور و پاک نهاد ایرانی من. زبانم کوتاه و خامه ام ناتوان از ان است که بتوانم آنچه که در دل دارم به نگارش در آورم. دلاوری شما گرانمایگان روزنه امیدی در دل گریان و پژمرده من باز نمود که از بروز دادن آن ناتوانم. آنچه که شما نازنینان در درازی دو ماه و اندی در برابر اهریمنان تازی ایرانی نما و جباران و آدم کشان نشان داده اید نه تنها در تاریخ ایران پیشینه ای ندارد، بلکه در تاریخ جهان سابقه بسیار اندکی را دارا است


چنین سخنانی را بی مطالعه نمیگویم، در این راه کاوش هایی برای آگاهی از اینکه بانوان دیگر نقاط دنیا چگونه در برابر جور و ستم پایداری نمودند و چگونه برای دریافت حق خود دفاع کردند انجام داده ام. بسیاری از این رویدادها بصورت انفرادی بودند که برخی منجر به آزادی کشورشان گردید. در این مورد میبایست که از بانوی فرانسوی، ژان دارک،[1] نام ببریم. ( میلادی۱۴۱۲-۱۴۳۱) یک دختر دهقان که برای نجات کشورش، فرانسه، قد علم کرد و با انگلیس جنگید و آنان را شکست داد. اگر چه بدست دژخیمان گرفتار و زندانی شد و بجرم کفراو را در آتش سوزاندند. ننگ بر ادیانی  باد که بجای رهنمایی مردم، آنان را با جبر و زور زیر نفوذ قرار میدهند و بنام دین پیروان خود را مجبور به انقیاد میکنند


یکی از نخستین در گیری دست جمعی بانوان که برای آزادی کشور و احقاق حق شهروندان روی داد قضیه تسخیر کاخ  “ورسای” میباشد. رویدادی که درپنجم ماه اکتبر ۱۷۸۹ صورت عمل بخود گرفت و به پذیرش مورخین نخستین گام بر علیه نابودی حکومت لویی شانزده برداشته شد. آنروز بازار پاریس شاهد آغازیک انقلاب گردید. گروهی از زنان به سبب عدم توانایی خرید نان برای گزافی بهاء آن قیام کردند، این قیام بسرعت تمام شهر را گرفت. زنان شهر، محل نگهداری اسلحه حوزه را تصرف کردند و از آنجا رهسپار کاخ ورسای شدند. و روز بعد شاه و دربار و مجلس را به زور بپاریس منتقل کردند. این حادثه پایه های رژیم سلطنتی  را لرزاند و باعث ایجاد تغییرات زیادی در آینده خیلی نزدیک فرانسه شد


جسته، گریخته حوادثی توسط بانوان بوجود آمد که در طی دوران حایز اهمیت بسیار در روند زندگی مردم کشورشان گردید. بطورکلی تاریخ نشان میدهد که به مرور زمان بانوان به نحوی از انحا در تعدادی معتنابه در رویدادهای ملت خود دخالت داشتند: تاریخ  چهارده مورد چنین تظاهراتی را تا هزاره نخست میلادی ضبط نموده است. از هزاره نخست میلادی تا به امروز در حدود پنجاه مورد گزارش داده شده است 


با آنچه که متذکر شدم بر میخوریم که رویداد امروز در ایران، دارای چنان اهمیت تاریخی است که نمیتوان حدی بر آن متصور شد. اگر بتوانیم نگاهی به آنچه که دراین کشور پس از روی کار آمدن آخوند ها رویداده است بیاندازیم، آشکار میشود که از همان روز های نخست کشمکش هایی میان هیَت حاکمه متحجر و بانوان ایران بوجود امده بود که با زور و جبر و کشتن و زندانی کردن گروه های مختلف از پیشرفت و گسترش آن جلوگیری بعمل میامد. بویژه پس از ۱۹۹۰ که نقشه دولت آخوندی در برابر بانوان بطور کاملتری به موقع اجرا گذاشته شد 


کشته شدن یک دختر نازنین در عنفوان جوانی به سبب بی ارزش نداشتن حجاب کامل “نقطه عطفی” بود در تاریخ کنونی کشور. نکته ای که باعث بیداری بانوان کشور شد و مسبب خیزش در برابر ستم وارده بر آنان و نداشتن حقوق انسانی و عدم پذیرش شان بعنوان یک شهروند ، و تحمیل کردن روش و آیین  هزار سال پیش یک ملت  وا پس مانده گردید. آیینی که حتی برای آنروز برای مردمی پیشرفته ایران جز ننگ چیزی نبود. آیینی که ملا ها و آخوندها بزودی پی بردند که برای بقا خود بدان نیاز وافر دارند و از همان زمان دست اندرکار شدند تا مردم و طبقه عادی را در نادانی نگهدارند و بر علیه علم و دانش و دانشمندان قد علم کنند و از مردم به صورت میمون های انسان نما بهره گیرند.  دانشمندانی چون ابن سینا را  که عمری را در پیشرفت علم طی میکردند مخالف پیشرفت خود میدیدند و آنان را تکفیر میکردند، در راس این گروه محمد غزالی قرار داشت 


با سوگ فراوان از زمان زمامداری صفویان که پای اروپاییان به ایران باز شد، بویژه انگلیسی ها، برای آخوند ها ممر تازه ای ایجاد گردید، نوکری خارجیان “انگلیسی ها” که چنین امری تا امروز و بر روی کار آوردن خمینی با شدت با قی بود 


آنچه که امروز در محیط های بین المللی میبینیم، دول بزرگ دنیا کوچکترین نشانه ای در راه یاری به جوانان ایرانی را برای  بدست آوردن آزادی از خود بروز نداده اند. البته سخن زیاد میگویند، ولی در عمل کاری انجام نمیدهند، ما آز آنان میخواهیم که “ازتعارف کم کنند و بر مبلغ بیافزایند.” ولی باید بدانیم که آن بزرگواران سود خود را میجویند نه آزادی ایرانیان را از بند یک مشت قاتلان و دزدان. چرا نخست وزیر کانادا، آقای “ترودو[2]” به کمک ایرانیان گامی بردارد، کانادا جایگاه مطمَنی شده است که اجازه میدهد که  خاینان ایرانی و دزدان رژیم حکمرانان،  میلیاردها دلار پول ملت ایران را در بانک های آنکشور به حسابهای شخصی خود نگهدارند. آقای ترودو به آن افراد اجازه اقامت در کانادا را میدهد و هر وقت که بخواهد میتواند که پول های آنانرا بهر علتی بسود کشورش  ضبط نماید، آیا هنوز فکر میکنید که جناب آقای نخست وزیر کانادا دلش به حال مردم ایران سوخته است؟ 


مهر به ایران نیز در آقای امانویل ماکرون[3] وجود ندارد. جوانان نازنین ما نباید فریب چنین افرادی را بخورند. امیدوارم که خانم نازنین، مسیح علی نژاد، متوجه این امر شده باشند که همین آقا با رییس جانیان ایران “رییسی” ،   در نیویورک، نیز هم پالکی بوده است و اظهار داشته اند که مجبور به اظهار محبت به رییس جمهور ایران شده اند! اگر خودش بدین لاطایلات خود باور داشت، من نیز او را باور میکردم. مگر ژیکارد دستن، پیش کسوت پیشین همین آقا نبود که خمینی را در پاریس ماوا داد و آمدنش را به ایران با حفاظت مامورین سرویس جاسوسی فرانسه امکان پذیر نمود


 آیا شما میتوانید به آقای بایدن کوچکترین اعتمادی برای پشتیبانی ایشان داشته باشید؟ مگر دولت آین مرد بزرگوارنبودکه اجازه نداد که سلمان بن سعود را در آمریکا محاکمه کنند بدین برهان واهی که ایشان در راس دولتی قرار دارند و مشمول حفاظت بین المللی در این کشور میشوند. این در حالی است که دستگاه ضد جاسوسی آمریکا بطور یقین آن جانی تازی را مسَول قتل و تکه-پاره کردن اجزاء بدن یک شهروند تازی مقیم آمریکا، آقای قاشوقچی دانسته است


حکومت دولت قطر، هم پالکی اشرار حکومت ایران، دختران و جوانان آزاد منش ایرانی را ازابراز احساسات بر علیه دولت جبار آخوندها منع میکند و حال اینکه به مزدوران ملا ها اجازه چنین کاری را میدهد. دختر ایرانی را بعنوان نداشتن روسری از میدان بیرون میکنند و حال آنکه آن دوشیزه برزیلی با بیش از نیمی از بدن لخت میتواند در میدان مسابقه باشد. 


نازنینان من  متوجه هستید که جراید و محیط های خبرگذاری خارجی بمانند زمان گذشته ماجرای آنچه را که در ایران میگذرد پخش نمیکنند. آیا فکر نمیکنید که ملا ها زیر سبیل مراکز آنان را بقول معروف چرب نکرده اند؟  


ای دختران نازنین و همشیرگان شیردل و جوانان ایرانی که در راه آزادی کشور گامی بسیار بزرگ برداشته اید که در ردیف خود در دنیا بینظیر میباشد، باید بدانید که در این ره تنها هستید، هیچ دولتی گامی برای یاری شما بر نمیدارد، و شما باید بتنهایی در برابر آدم کشان و دزدان تازی ایرانی نما، که حاکم بر شما هستند ایستادگی کنید. آنچه را که میخواهم به شما هشدار بدهم این است که دول خارجی تنها دشمنان واقعی شما نیستند، آنچه را که شما باید از آن بترسید و کوشش کنید که از آن دوری نمایید، هم میهنان ایرانی شما هستند، بویژه بیشترین آنانی در خارج از کشور سکنی دارند. مجددا من این جملات را از تجارب سالیان درازی را که پشت سر گذاشته ام و درمیان این افراد زندگی کرده و روند آنان را بررسی نموده ام ابراز میدارم 


فریب افراد باصطلاح تحصیل کرده ایرانی را نخورید، سابقه آنان را بخوبی بسنجید، بویژه آنانی که پس از روی کار آمدن آخوندها بخارج از کشور رفتند و پست های حساس در دستگاه های خارجیان گرفته اند، حقوق کامل و کافی دریافت میدارند و زندگی آرامی را ادامه میدهند تا آنروزیکه وجود مجدد آنان در میدان سیاست توسط دول حامی آنان ایجاب کند.    این عالی جنابان  در هر لباسی ممکن است باشند. پزشکی، مهندسی، تجاری، تدریسی و نویسنده و غیره. امثال ابراهیم یزدی، بنی صدر و قطب زاده و عبدالکریم سروش بسیارند. استاد دانشگاه بودنشان دلیلی بر میهن پرستی آنان نیست. بسیاری از آنان این درجات را در نتیجه خیانت به میهن گرفته اند. اساتید دانشگاههای استانفورد و برکلی و … را بررسی کنید 


آن استاد دانشگاهی که بمن حمله میکند و ایراد میگیرد که چرا اظهار داشتم که دین اسلام با خونریزی و آدم کشی آغاز گردیده و نگارش مرا “چرت و پرت” میداند باید پرسا باشیم که مدارک بر علیه آنچه را که من گفتم چرا بما نشان نمیدهند؟


مراقب آن بانوانی باشید که سفره ابوالفضل میدهند و در خفا از از نجام هیچ کار خلاف شرع  ابا ندارند. مسجد میسازند و پول برای ساختن بنیاد فرهنگی اسلامی جمع میکنند و در آخر نه بنیادی را میبینید و نه معلوم میگردد که پولها بکجا رفته است و بقول مولانا


به یکی دست می خالص ایمان نوشند      ———-      بیکی دست دگر پرچم کافر گیرند 


 اینان همسایه های ایرانی ما هستند و در جوار ما زندگی میکنند  واز اسرار زندگی ما آگاهی کامل دارند. تنها امیدی که به پیروزی شما باید داشته باشیم این است که اگر خدایی داریم پشتیبان شما در این راه باشد. 


[1] – Jeanne d’Arc (1412-1431)


[2] – Justin Trudeau 


[3] – Emmanuel Macron



No comments:

Post a Comment