Sunday, April 7, 2024

چقدر این شعر زیباست.......

 چقدر این شعر زیباست.......


باران که شدى مپرس ، اين خانهء کيست

سقف حرم و مسجد و ميخانه يکيست

باران که شدى، پياله ها را نشمار

جام و قدح و کاسه و پيمانه يکيست

باران ! تو که از پيش خدا مى آیی

توضيح بده عاقل و فرزانه يکيست...

بر درگه او چونکه بيفتند به خاک

شير و شتر و پلنگ و پروانه يکيست

با سوره ى دل ، اگر خدارا خواندى

حمد و فلق و نعره ى مستانه يکيست

اين بى خردان،خويش ، خدا مى دانند

اينجا سند و قصه و افسانه يکيست

از قدرت حق ، هرچه گرفتند به کار

در خلقت حق، رستم و موریانه يکيست

گر درک کنى خودت خدا را بينى

درکش نکنى، کعبه و بتخانه يکيست


---------------------------------------------------------------------------


چقدر این شعر زیباست.....

باران که شدى مپرس ، اين خانه کیست


Ali Reza Nasr Isfahani

April 6, 2016 · 

پروفسور هانری ماسه :


: پروفسور فرانسوی هانری ماسه در جشن بازنشستگی اش در دانشگاه سوربن فرانسه چنین گفت


،من عمرم را وقف ادبیات فارسی ایرانی کردم ، و برای اینکه به شما استادان و روشنفکران جهان بشناسانم که این ادبیات عجیب چیست 

:چاره ای ندارم جز اینکه به مقایسه بپردازم ، و بگویم که ادبیات فارسی بر چهار ستون اصلی استوار است 

فردوسی ، سعدی ، حافظ و مولانا ...


فردوسی ، هم سنگ و همتای هومر یونانی است و برتر از او ...


سعدی ، آناتول فرانس فیلسوف را به یاد ما می آورد و داناتر از او ...


حافظ با گوته ی آلمانى قابل قیاس است ، که او خود را ، شاگرد حافظ و زنده به نسیمی که از جهان او به مشامش رسیده ، می شمارد ...


اما مولانا ...

،در جهان هیچ چهره ای را نیافتم ، که بتوانم مولانا را به او تشبیه کنم 

،او یگانه است و یگانه باقی خواهد ماند 

او فقط شاعر نیست 

بلکه بیشتر جامعه شناس است و بویژه روانشناسی کامل ، که ذات بشر و خداوند را دقیق می شناسد ، قدر او را بدانید و بوسیله ی او خود را و خدا را بشناسید ...


و من اگر تا پایان عمرم دیگر حرفی نزنم ، همین چند جمله برایم کافی است ...

چقدر این شعر زیباست.......


باران که شدى مپرس ، اين خانه کيست

سقف حرم و مسجد و ميخانه يکيست

باران که شدى، پياله ها را نشمار

جام و قدح و کاسه و پيمانه يکيست

باران ! تو که از پيش خدا مى آیی

توضيح بده عاقل و فرزانه يکيست...

بر درگه او چونکه بيفتند به خاک

شير و شتر و پلنگ و پروانه يکيست

با سوره ى دل ، اگر خدارا خواندى

حمد و فلق و نعره ى مستانه يکيست

اين بى خردان،خويش ، خدا مى دانند

اينجا سند و قصه و افسانه يکيست

از قدرت حق ، هرچه گرفتند به کار

در خلقت حق، رستم و موریانه يکيست

گر درک کنى خودت خدا را بينى

درکش نکنى، کعبه و بتخانه يکيست .


   

Behrooz Payamipour


How beautiful is this poem.


When you become rain, do not ask whose house this is

the roof of a shrine, mosque, and tavern are the same

When you become rain, don’t number the cups

The goblet, a bowl, and all measures are the same

Oh, rain! You who’ve come directly from God

Explain how the wise and the prudent are the same

When they finally kneel to to kiss His threshold

The lion, camel, leopard and butterfly are the same

When you use your heart’s verse to call on the Devine

The ‘hamd’ the ‘falaq’* and a drunken roar are the same

These ignorant people consider themselves gods

Here, a document, a story, and legend are the same

No matter what share they received from the power of the Devine

When it comes to creation, Rostam** and an ant are the same

If you grasp the meaning, you can see God for yourself

And if you don’t, Kaaba*** and the Idol-temple are the same.


———————————


French professor, Henri Massé, said the following as he celebrated his retirement from Sorbonne University.

“I have dedicated my life to Persian literature and in order to introduce you world scholars and intellectuals to this mystic literature, I have no choice but to use comparisons and say that Persian literature stands on four strong columns: Ferdowsi, Sa’adi, Hafez, and Mowlana.

Ferdowsi equals and is similar to the Greek poet Homer, and standing higher . . .

Sa’adi reminds us of the philosopher Anatole France, though wiser than him . . .

Hafez can be compared to the German Gaute, who considered himself a student of Hafez and “alive with the breeze that he felt from his land . . .”

But Mowlana? There is no one in the world to compare him to. He is unique and shall remain so. He is not just a poet, but more of a sociologist and a psychologist who understands man and his connection to Devinity. Treasure him and through him, understand yourself as well as the Devine.

And should I never speak again till the end of my life, these few phrases should suffice. 

How beautiful is this poem.

When you become rain, do not ask whose house this is

the roof of a shrine, mosque, and tavern are the same

When you become rain, don’t number the cups

The goblet, a bowl, and all measures are the same

Oh, rain! You who’ve come directly from God

Explain how the wise and the prudent are the same

When they finally kneel to to kiss His threshold

The lion, camel, leopard and butterfly are the same

When you use your heart’s verse to call on the Devine

The ‘hamd’ the ‘falaq’* and a drunken roar are the same

These ignorant people consider themselves gods

Here, a document, a story, and legend are the same

No matter what share they received from the power of the Devine

When it comes to creation, Rostam** and an ant are the same

If you grasp the meaning, you can see God for yourself

And if you don’t, Kaaba*** and the Idol-temple are the same.


———————————



No comments:

Post a Comment