Friday, January 31, 2025

راوی وجود حضرت قائم زنی بوده ، از حضرت جعفر سؤال نمودند آیا از برای حضرت عسکری اولاد ذکوری موجود ، آن مظلوم ابا نمود و فرمود دو سال قبل طفلی بوده و فوت شد

 من آثار حضرت بهاءالله - مائده آسمانی، جلد 1، صفحه 7

باب سوم دربارهء راوی وجود قائم از قلم مبارک جمال قدم 

" راوی وجود حضرت قائم زنی بوده ، از حضرت جعفر سؤال نمودند آیا از برای حضرت عسکری اولاد ذکوری موجود ، آن مظلوم ابا نمود و فرمود : دو سال قبل طفلی بوده و فوت شد ، صاحبان غرض او را طرد و لعن نمودند و کذابش گفتند و قول آن زن کاذبه چون موافق هوی و اغراض نفسانیه نفوس غافله بود آن را اخذ کردند و اعلان نمودند "

حضرت بهاءالله, لوح مبارک دربارهء راوی وجود قائم

https://oceanoflights.org/bahaullah-pub19-003-fa/



اتهام بابی گری به میرزا آقا خان کرمانی دلیل محکمی بود که شاه از طریق آن توانست با دشمنان دیرین نهاد سلطنت تسویه حسابی خشونت آمیز داشته باشد.


میرزا آقا خان کرمانی که بود و علت مرگ وحشتناک وی چه بود؟

فریدون آدمیت در کتابی که در باب زندگی او به رشته تحریر درآورده است، با نوعی شیفتگی و تجلیل به میرزا آقاخان کرمانی نظر می‌کند، اما به نظر می‌رسد او بیش از آن که تحت تأثیر افکار جدید مسیر تفکری واحد و اثرگذار را دنبال کند، اندیشه‌های جدید را در مسیر تحولات زندگی شخصی و حالات روحی خود به کار برده است.

بستر خانوادگی

میرزا آقاخان کرمانی به سال ۱۲۷۰ در بردسیر کرمان دیده به جهان گشود. پدرش از ملاکین سرشناس منطقه بود و برخی این خاندان را در زمره «اهل حق» کرمان آورده اند. در روایتی دیگر جد پدر آقاخان از پیروان دین زرتشت بوده است که بعدا اسلام آورد. جد مادری او نیز در زمره فقیهان کرمان بود که به تصوف روی آورد.
چنین پیشینه خانوادگی بعد‌ها در ربط با شرایط اجتماعی شالوده تفکرات و رویکرد‌های او را پایه ریزی کرد. آن جا که به دفاع شیفته وار از تاریخ ایران باستان می‌پردازد، رگه‌های گذشته دیرپای باورمندی به آیین زرتشت را حمل می‌کند و علاقه اش به عرفان و حکمت وابسته به تعالیم «اهل حق» و گروه‌های صوفیه است.

میرزا آقاخان تحصیلات ابتدایی را در بردسیر به اتمام رسانید و تا سن سی سالگی را در کرمان سپری کرد. این امر در شکل گیری ذهنیت او درباره قدرت تأثیرگذار بود. چرا که کرمان یکی از شهر‌هایی بود که حکام محلی در آن دست اندازی زیادی به اموال مردم داشتند و، چون پدر میرزاآقاخان درگذشت، وی بر سر مالیات اموالش با «عبدالحمید میرزا ناصرالدوله فرمانفرما» حکمران وقت کرمان درگیر شد.

برخی همین درگیری‌ها را علت خروج او از کرمان دانسته اند، اما به روایتی دیگر سرپرستی مالیه بردسیر برعهده او گذاشته شد و، چون نتوانست منافع حکمران را تأمین کند از کار برکنار و پس از آن راهی اصفهان شد.

بابی ازلی تمام عیار

برخی از منابع خروج میرزاآقاخان از کرمان را محصول گرایش به بابی گری آورده اند که در نتیجه دعوت ملا محمد جعفر کرمانی پدر شیخ احمد روحی صورت گرفته بود. ظاهرا شور و شوق او برای این آیین جدید نه مورد استقبال خانواده بود و نه مردم شهر حاضر به پذیرش این تغییر همراه با تبلیغ بودند.
در اصفهان او در جلسات سری آیین بابی شرکت داشت و به علاوه با محفل ادبی که در آن شهر تشکیل شده بود ارتباط برقرار کرد. ظاهرا او در اصفهان با دستگاه حکومتی ظل السلطان نیز مرتبط شد، اما این حضور دیری نپایید. زمانی که «شیخ احمد روحی» به اصفهان آمد، با وی راهی تهران شد.
میرزا آقاخان به تصور آن که در پایتخت امکانی برای دادخواهی مالی فراهم است، اقدام به شکایت از تعدیات حکمران کرمان کرد، اما تلاش او نه تنها با موفقیت همراه نشد بلکه حاکم کرمان خواهان دستگیری و استرداد او به آن شهر شد.
به علاوه مادر و برادرش با هم دستی یکدیگر به استناد خروج وی از دین تلاش کردند که او را از ارث محروم کنند و موفق شدند. در میانه چنین کشمکشی بود که آقاخان ناامید از دادخواهی ترجیح داد به همراه دوست دیرین خود «شیخ احمد روحی» راهی استانبول شود. در آن روز‌ها آقاخان به لحاظ مالی سخت در مضیقه قرار داشت، اما شوقی مذهبی تحمل شرایط دشوار را هموار کرده بود. مدتی بعد آن‌ها توانستند با مراد خود «صبح ازل» که نایب «بهاءالله» بود دیدار کنند.
پس از این دیدار شیفتگی آن‌ها نسبت به این آیین بسیار زیاد شد و هر دو دختران صبح ازل را به همسری گرفتند، اما هر دو ازدواج به جدایی انجامید. آقاخان در مدت حضور در استانبول با محافل روشنفکری آن جا ارتباط برقرار کرده بود و در برخی روزنامه‌ها از جمله «اختر» و «قانون» مطلب می‌نوشت. به علاوه برای تأمین معاش و گذران روزگار در مدرسه ایرانیان به تدریس مشغول شد.

تحولات فکری

ده سال اقامت در عثمانی آغاز تحولات فکری آقاخان بود. او با زبان ترکی استانبولی آشنایی پیدا کرد. زبان انگلیسی را ارتقا داد و فرانسه را که پیش‌تر در ایران فراگرفته بود، به حد کمال رسانید. به این ترتیب کار آشنایی با افکار دنیای جدید برای او تسهیل شد.
یحیی آریان پور در کتاب خود درباره ایران جدید، میرزا آقاخان را این گونه توصیف می‌کند: «با توجه به عقایدی که میرزا آقاخان کرمانی در نوشته هایش ابراز کرده، می‌توان نتیجه گرفت که او آثار دکارت، روسو، ولتر، مونتسکیو، اسپنسر و داروین را مطالعه کرده است. آثار او همچنان نشان دهنده دانش او در باب نهضت‌های سوسیالیستی و آرمان شهر‌های قرن نوزدهم است.»

آقاخان کرمانی طی حضورش در استانبول با تحولات روحی و فکری گوناگونی مواجه شد. از گرایش و نزدیکی به ازلی‌ها تا همکاری و همفکری با سید جمال الدین اسدآبادی در ایده اتحاد اسلام؛ اما به زودی از همه این‌ها سرخورده شد. وی در ادامه حضورش در عثمانی با برخی از افکار جدید مانند ماتریالیسم تاریخی، سوسیالیسم، آنارشیسم و نیهیلیسم آشنایی پیدا کرد.

هم زمان با محافل درونی عثمانی و روشنفکران آن کشور از جمله «ترکان جوان» رفت و آمد داشت و از افکار آنان تأثیر پذیرفت. او با هر گرایشی آشنایی پیدا می‌کرد بازتاب آن را در تفکر و نوشته‌های خود می‌آورد. به ویژه مسأله ناسیونالیسم به مرور در میان دیدگاه‌های او پررنگ شد و این امر را با حملات شدید به اسلام دنبال می‌کند.
ناسیونالیسم آقاخان محصول آشنایی او با شماری از خاورشناسان و تسلط بر زبان فرانسه به عنوان خاستگاه ناسیونالیسم بود. به علاوه او در مدت اقامتش در عثمانی مطالعات خود را در باب دین زرتشت افزایش داد و تلاش کرد ایران پیش از حمله اعراب را جامعه‌ای آرمانی نشان دهد. به این ترتیب بخش زیادی از تعریفی که از ناسیونالیسم برای مدت‌ها در ایران جریان داشت بازتاب ایده‌ها و اندیشه‌های او در این دوران است.

مرگ هولناک

دوره حضور سیدجمال در استانبول به تشکیل انجمنی به عنوان «اتحاد اسلام» با حضور شماری از ایرانیان و نخبگان ترک انجامید. شیخ احمد روحی و میرزا آقاخان کرمانی از اعضای این انجمن بودند و تلاش داشتند که از طریق ارتباط با روحانیون در دیگر کشور‌های مسلمان اقدام به پیشبرد ایده اتحاد اسلام کنند. این نامه‌ها سرشار از مطالب انتقادی علیه حکومت‌های استبدادی از جمله ایران بود.
زمانی که یکی از نامه‌ها به صورت تصادفی از طریق جاسوسان به دست شاه رسید، بلافاصله از دولت عثمانی خواستار دستگیری و تحویل سید جمال و میرزا آقاخان به ایران شدند. سلطان عبدالحمید حاضر به این کار نشد، اما فشار‌ها چنان افزایش پیدا کرد که آقاخان تلاش کرد از طریق ملکم به اروپا برود، اما این امر امکان پذیر نشد و در نهایت او را به طرابوزان تبعید کردند.

انجمن اتحاد اسلام در زمان فعالیت خود می‌کوشید با ایرانیانی که برای دیدار سید جمال یا فعالیت‌های بازرگانی به استانبول می‌آمدند، گفت: وگو کرده و آنان را به قیام علیه استبداد تشویق کنند. یکی از این اشخاص «میرزارضا کرمانی» قاتل آتی ناصرالدین شاه بود که در استانبول با سید جمال و میرزاآقاخان کرمانی دیدار کرد و این هر دو با توجه به کینه‌های قبلی، او را به مقابله با ظلم شاه در برابر ستمی که حاکم تهران به او کرده بود فراخواندند. پس از قتل شاه، میرزارضا شرحی از این ملاقات را در بازجویی‌های خود بیان می‌کند و در نتیجه حکومت ایران خواستار استرداد مباشرت کنندگان در قتل شاه می‌شود.

امری که برای «سلطان عبدالحمید» نیز بیم جان را به دنبال داشت و دستور داده شد، میرزاآقاخان، شیخ احمد روحی و حاج میرزا حسن خان خبیرالملک به ایران تحویل داده شوند. آن‌ها را تحت الحفظ تا مرز ایران بردند و به وسیله مأموران ایرانی به باغی در شمال تبریز منتقل شدند.


با نظارت «محمدعلی میرزا» ولیعهد مظفرالدین شاه در ۲۷ تیرماه ۱۲۷۵ سر آن‌ها را بریدند و پس از پر کردن آن‌ها با کاه به تهران ارسال کردند. اتهام بابی گری دلیل محکمی بود که شاه از طریق آن توانست با دشمنان دیرین نهاد سلطنت تسویه حسابی خشونت آمیز داشته باشد.



Wednesday, January 29, 2025

آزادی مذهب در ایران

 



ویکی‌پدیا

آزادی ادیان در ایران همیشه بسته به حکومت، دستخوش دگرگونی‌های بسیاری بوده و همواره با فرهنگ ایرانی، دین و سیاست اصلی مشخص شده‌است. اما در چند قرن اخیر تحوّلی عمیق نسبت به بعضی از ادیان و پیروانشان اتفاق افتاده‌است. طبق قانون اساسی فعلی دین رسمی کشور اسلام و مذهب شیعه ۱۲ امامی می‌باشد. همچنین پیروان سایر ادیان ابراهیمی از قبیل یهودیان، زرتشتیان، مسیحیان و مندائیان به رسمیت شناخته شده و در حدود قانون در انجام مراسم دینی آزاد می‌باشند.[۱] با این وجود، علی‌رغم به رسمیت شناختن این اقلیت‌ها، اقدامات حکومت ایران «یک فضای تهدید کننده برای برخی اقلیت‌های مذهبی» را ایجاد می‌کند.[۲] اما می‌توان گفت از آغاز انقلاب ۱۳۵۷ تاکنون نه تنها ایرانیان بهائی، یهودی، مسیحی و زرتشتی که حتی اهل تسنن و دیگر فرقه‌های اسلامی چون اهل حق، دراویش گنابادی و حتی شیعیانی که به نام‌های ملی ـ مذهبی یا روشنفکر دینی شناخته می‌شوند، از آزارها و سرکوب‌ها درامان نبوده‌اند. تا آنجا که عده زیادی از آنان، به ویژه یهودیان، مسیحیان و بهائیان، چاره را در جلای وطن یافته، راه مهاجرت به کشورهای دیگر را درپیش گرفته‌اند.[۳]

وزارت خارجه ایالات متحده آمریکا در روز جمعه ۲۰ دسامبر ۲۰۱۹، در راستای سیاست حمایت از آزادی ادیان که دولت دونالد ترامپ دنبال می‌کند، بیانیه‌ای منتشر کرد که بر اساس آن حکومت ایران به فهرست کشورهای ناقض حق آزادی ادیان بازگردانده شد.[۴] کمیسیون آمریکایی در امور آزادی مذهبی بین‌المللی در بیانیه سالانه ۲۰۲۰، ایران را براساس قوانین بین‌المللی آزادی مذهبی، به عنوان کشور مورد نگرانی ویژه قلمداد کرد و نسبت به وضعیت آزادی‌های دینی و مذهبی در ایران ابراز نگرانی کرد.[۵] در کارزاری جهانی، عفو بین‌الملل خواستار آزادی فوری و بی قید و شرط همه زندانیان عقیدتی، که به دلیل پاندمی کووید ۱۹ اکنون در معرض خطر بیشتری قرار دارند، می‌باشد.[۶] بر اساس ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۸ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی، هر فردی حق دارد از آزادی دین و تغییر دین، با اعتقاد و همچنین آزادی اظهار آن؛ به‌طور فردی یا جمعی و به‌طور علنی یا در خفا برخوردار باشد.[۷]
ایالات متحده آمریکا در گزارش سالانه ۲۰۲۰ آزادی‌های مذهبی، نظام جمهوری اسلامی ایران را به نقض گسترده حقوق اقلیت‌های مذهبی از جمله شهروندان سنی و بهائی متهم کرده‌است، در گزارش آمده که ایران از سال ۱۹۹۹ به دلیل نقض شدید آزادی‌های مذهبی در زمره کشورهای با «نگرانی ویژه» قرار گرفته‌است.[۸]
روز ۲۷ اکتبر ۲۰۲۰ مایک پومپئو وزیر امور خارجه آمریکا در روز جهانی آزادی مذهب با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد که امروز سه کشور از فاحش‌ترین ناقضان آزادی مذهبی در جهان هستند - جمهوری خلق چین، ایران و کره شمالی - که اقدامات قهری خود را برای ساکت کردن مردم خود تشدید کرده‌اند.[۹]

طی سالهای ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱ بیش از ۴۰۰ رویداد سرکوب با هدف قرار دادن گروه‌های اقلیت مذهبی در ایران توسط مقامات دولتی ایران انجام شده‌است. قوانین داخلی ایران دارای ذاتی تبعیض آمیز علیه گروه‌های اقلیت است.[۱۰]

آزار اقلیت‌های دینی

ویرایش

در گزارش سال ۱۳۹۳ آمریکا دربارهٔ آزار اقلیت‌های دینی در جهان، هشدار داد. گزارش سالانه این کشور دربارهٔ آزادی‌های دینی، حاکی از آزار پیروان مذاهب غیرشیعه در ایران و محدودیت‌هایی است که به آنان در مورد پرداختن به آداب دینی‌شان تحمیل می‌شود. بخشی از گزارش وزارت امور خارجه آمریکا به بررسی وضعیت اقلیت‌های مذهبی در ایران اختصاص دارد. در این گزارش آمده‌است که مقامات جمهوری اسلامی در ایران محدودیت‌های سختی را برای پیروان مذاهب غیر از مذهب رسمی حکومت قائل می‌شوند؛ آنان پیروان تقریباً همه مذاهب غیرشیعه را تهدید و بازداشت کرده، آزار می‌دهند. این گزارش می‌گوید که جمهوری اسلامی به افرادی که به جامعه مسیحیان و جامعه زرتشتیان پیوسته‌اند، یا افراد دستگیرشده‌ای که به این دو گروه اقلیت مذهبی تعلق دارند، در زمینه پرداختن به آداب و مناسک مذهبی‌شان محدودیت‌هایی را تحمیل می‌کند. بر پایه این گزارش، سخنان و عملکردهای مقامات جمهوری اسلامی فضایی ترسناک برای پیروان تقریباً همه مذاهب غیر شیعه ایجاد کرده‌است، به خصوص برای بهائیان، دراویش گنابادی، مسیحیان پروتستان، یهودیان و شیعیانی که مواضع رسمی حکومت را نمی‌پذیرند. مسیحیان و بهائیان از بازداشت‌های خودسرانه، حبس‌های طولانی و مصادره اموال خود گزارش داده‌اند. این گزارش همچنین از رسانه‌های تحت کنترل حکومت جمهوری اسلامی انتقاد می‌کند که به تبلیغ منفی علیه اقلیت‌های مذهبی به خصوص بهائیان ادامه می‌دهند. طبق این گزارش، همه اقلیت‌های مذهبی به درجات مختلف از تبعیض‌هایی که به‌طور رسمی به خصوص در عرصه‌های اشتغال، آموزش و مسکن اعمال می‌شود، رنج می‌برند؛ بهائیان همچنان یا از دانشگاه‌ها اخراج می‌شوند یا اصلاً اجازه تحصیل در دانشگاه‌ها را نمی‌یابند. گزارش‌هایی از تبعیض و سوء استفاده‌های اجتماعی به دلیل تعلقات مذهبی وجود داشته که می‌گوید پیروان مذاهب غیرشیعه از سوی جامعه مورد تبعیض قرار می‌گیرند و عواملی از جامعه فضای تهدیدآمیزی علیه آن‌ها ایجاد می‌کنند.[۱۱]

کمیسیون آمریکایی آزادی بین‌المللی مذهبی، در گزارش سالانه خود که روز ۹ اردیبهشت منتشر شد نوشت جمهوری اسلامی بیش از پیش اقلیت‌های مسلمان، به ویژه اهل سنت و دراویش گنابادی، و همچنین پیروان ادیان و مذاهب دیگر، از جمله بهائیان و مسیحیان، را هدف قرار داده‌است. این کمیسیون به دولت آمریکا توصیه کرد که نهادها و مقام‌های حکومت ایران که مسئول نقض آزادیهای مذهبی در ایران هستند مورد تحریم قرار گیرند، دارایی‌های آنها مسدود و ورود آنان به ایالات متحده ممنوع شود.[۱۲] براساس این گزارش ایران طبق قوانین بین‌المللی آزادی مذهبی، به عنوان کشور مورد نگرانی ویژه قلمداد می‌شود.[۵]

اساساً اقلیت‌های دینی و غیر دینی در رژیم جمهوری اسلامی ایران، سرکوب می‌شوند.[۱۳] به گزارش سنی نیوز، ماموران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران چندی قبل در ایست بازرسی مهریز یزد (شهید مدنی) پس از متوقف کردن خودروی یاسین قاسمی بجد؛ هنرمند اهل سنت ایرانی موبایل ایشان را بدون هیچگونه حکمی مورد تفتیش قرار داده و دلیل ریش گذاشتن این هنرمند اهل سنت را جویا شدند و در مورد اقدامات مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی نظر یاسین قاسمی بجد را جویا شدند.[۱۴]

بر اساس گزارش‌های رسانه‌ای و سازمان‌های غیردولتی بین‌المللی حقوق بشر، دولت مخالفان، اصلاح‌طلبان سیاسی و معترضان صلح جو را به اتهام «دشمنی با خدا» و تبلیغات ضداسلامی محکوم و اعدام کرده و در مواردی اعضای برخی از اقلیت‌های مذهبی نیز با قطع ارتباطات، بازداشت شده‌اند. عفو بین‌الملل از «افزایش نگران‌کننده» اعدام زندانیان اقلیت‌های قومی از اواسط دسامبر ۲۰۲۰ خبر داد. مقامات زندانیان را از دسترسی به وکیل محروم و آنها را بر اساس «اعتراف‌هایی» که تحت شکنجه گرفته شده بودند، محکوم کردند. از سال ۱۹۹۹، ایران بر اساس قانون بین‌المللی آزادی مذهبی در سال ۱۹۹۸ به‌عنوان «کشور مورد نگرانی خاص» (CPC) به دلیل شرکت در نقض شدید آزادی مذهبی یا تحمل آن، تعیین شده‌است.[۱۵]

اقلیت‌ها و اکثریت‌های به رسمیت شناخته‌شده

ویرایش

یهودیان

ویرایش

یهودیان در دوران هخامنشیان پس از فتح بابل توسط کوروش وارد ایران شدند. آنها توانستند در دوره هخامنشی نفوذ زیادی در دربار انجام دهند. شایعاتی در مورد نفرت یهودیان از ایرانیان در این زمان و اقدامات آنها وجود دارد که کاملاً بی‌پایه و اساس است. پس از فتح ایران توسط اسکندر مقدونی عدهٔ زیادی از آنان به کنعان (اسرائیل کنونی) بازگشتند. آنان پس از اسلام نیز در ایران ماندگار شدند. به دلیل فشارهایی که توسط مسلمانان به ایشان وارد شد، مجبور شدند که دین خود را مخفی کنند و به ظاهر مسلمان شوند. از جمله این که در واقعه الله داد عده زیادی از ایشان به ظاهر شیعه شدند. پس از تشکیل اسرائیل عده زیادی از این یهودیان به ظاهر مسلمان به اسرائیل مهاجرت کردند. به این گروه یهودیان آنوسی گفته می‌شود.

  • رئیس «اتحادیه ضد افترا» می‌گوید که مقبره «استر و مردخای» محل دفن همسر یهودی خشایارشا که از اماکن مذهبی یهودیان محسوب می‌شود، در همدان است به آتش کشیده شده‌است.[۱۶]

مسیحیان

ویرایش
  • در تیر ماه ۱۳۶۹ کارزار بین‌المللی حقوق بشر در ایران طی گزارشی تأکید کرد که حکومت ایران، «همچنان به پیگرد قضایی معتقدان به این دین، به ویژه نوکیشان، ادامه می‌دهد». براساس این گزارش طی ماه‌های خرداد و تیر، ۱۱ نوکیش مسیحی و یک کشیش آشوری در ایران، جمعاً به ۱۲۵ سال زندان محکوم شده‌اند.[۱۷]
  • «شبکه خبری مسیحیان فارسی‌زبان» روز یکشنبه ۲ اسفند ۸۸ خبر بازداشت کشیش کلیسای آشوری کرمانشاه را منتشر کرد. همچنین کشیش «ویلسون عیسوی» در روز ۱۳ بهمن ۸۸ توسط مأموران امنیتی در شاهین شهر اصفهان، زمانی که به دیدار دوستان قدیمش رفته بود، بدون ارائه حکم، بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.[۱۸]
  • در گزارش سالانه کمیسیون آزادی مذهب جهانی، تأکید شده که در ایران مسیحیان با تبعیض روبرو هستند.[۱۹]
  • در ایران، طی سال‌های اخیر بسیاری از کلیساهای خانگی نوکیشان مسیحی با رأی دادگاه تعطیل شده‌اند.[۷] ده‌ها نفر به دلیل گرایش به مسیحیت دستگیر شده و به زندان افتاده‌اند، صدها نوکیش مسیحی دیگر نیز مجبور به جلای وطن شده‌اند. تنها در سال ۲۰۱۸ دست‌کم ۱۷۱ مسیحی در ایران بازداشت و زندانی شده‌اند.[۷]

زرتشتیان

ویرایش

پیروان آیین زرتشتی (مَزدَیَسنا، بهی) نیز از سوی مراکز امنیتی نظام جمهوری اسلامی ایران، تحت آزار و محدودیت هستند.[۱۳][۲۰][۲۱][۲۲][۲۳][۲۴]

مسلمانان

ویرایش

دین اسلام پس از حمله اعراب به ایران و آوردن این دین به این سرزمین، کم‌کم در قبایل و طوایف و ایالات مختلف آن دوران نفوذ پیدا کرده و هرچند در هر قومی با توجه به باورهای آنان بعضاً تفسیرهای گوناگون گرفته، ولی امروزه اسلام، دینی است که تحت قوانین جمهوری اسلامی از بیشترین آزادی در ایران برخوردار است.[۲۵]

سنیان

ویرایش

با وجود اینکه جمهوری اسلامی ایران رسماً یک حکومت شیعه اثنی‌عشری است، اقلیت‌های قومی متعددی هستند که پیرو آئین تسنن بوده‌اند و تابع حکومت مرکزی نبوده‌اند. از کشتار کردهای ایران توسط حکومت مرکزی می‌توان کشتار قارنا را نام برد. شکنجه و کشتار کردهای ایران تا به امروز توسط جمهوری اسلامی ادامه دارد.[۲۶][۲۷]

شیعیان غیر امامیه (غیر دوازده‌امامی)

ویرایش

اقلیت‌های دینی به رسمیت شناخته‌نشده

ویرایش

خداناباوران،[۲۸] دین‌ناباوران، بهائیان، یارسانی‌ها، مندائیان، سیک‌های ایران، رائلیان و همهٔ مسلمانانی که به کیشِ دیگری بگروند (نوکیشان اسلام‌ناباور)... ، فاقدِ هرگونه حقوقِ شهروندی، قانونی و بشری هستند و به‌شدت، سرکوب می‌شوند.[۱۱][۱۲][۱۳]

صوفیان

ویرایش

نعمت‌اللهی سلطان‌علی‌شاهی (گنابادی)

ویرایش

آزادی مذهبی درویشان گنابادی از دوره ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد در ایران، مورد تهدید و آزار بیشتری قرار گرفت تا جایی که چند حسینیه این سلسله، در شهرهای گوناگون، ویران شد.[۲۹] همچنین بیش از ۳۰ تن از کارکنان خبرگزاری تارنمای مجذوبان نور (وابسته به سلسله نعمت‌اللهی گنابادی) بازداشت و زندانی شدند.[۳۰]
گسترده‌ترین و شدیدترین سرکوب مذهبی در جمهوری اسلامی هم در رابطه با دراویش در خیابان پاسداران تهران رخ داد. این درگیری‌ها و اعتراضات دراویش گنابادی منجر به اعدام یک نفر و کشته شدن ۶ نفر از هر دو طرف درگیر ماجرا شد.[نیازمند منبع] همچنین نورعلی تابنده پس از این حوادث در حصر خانگی قرار گرفت و پس از گذشت دو سال در حصر درگذشت.[نیازمند منبع]

مندائیان (صابئیان)

ویرایش


حقوق انسانی مندائیان (صابئیان)، با اینکه جزو اقلیت‌های دینی هستند، در حکومت جمهوری اسلامی، در موارد قابل توجهی، نقض می‌شود.[۳۱]

یارسان

ویرایش


یارسانی‌ها (اهل حق) نیز به دلیل اهل کتاب نبودن در جمهوری اسلامی ایران، به شدت سرکوب می‌شوند.[۳۲]

بابیان و بهائیان

ویرایش

«یک بهائی، پر از اضطراب، دارد زندگی می‌کند. هیچ بهائی نمی‌تواند فکر کند که حتی برای متوفیانش سنگ قبرِ درست و حسابی بگذارد؛ تمام اماکن مقدسی که برای بهائیان وجود داشته، با خاک، یکسان شده. اموال بهائیان، غصب می‌شود به عنوان بیت‌المال؛ در سال‌های اولیهٔ انقلاب، ۲۰۰ نفر بهائی، تنها به خاطر بهائی بودن، کشته شدند. در سال[های] اخیر، دوباره، بهائی‌ها را زندانی می‌کنند».
شبنم طلوعی[۳۳]

مونا محمودنژاد یکی از بهائیانی بود که پس از انقلاب ۱۳۵۷، در هفده سالگی در ایران، اعدام شد. ده‌ها زن بهائی نیز با او اعدام شدند.
  • براساس منابع غیررسمی در ایران، بیش از سیصد هزار بهائی در ایران وجود دارد؛ ولی قانون اساسی جمهوری اسلامی دین بهائیان را مانند کیش بابیان، به رسمیت نمی‌شناسد؛ به همین دلیل، در درازای سالیان، همواره حقوق بهائیان به صورت سیستماتیک، نقض شده‌است. ۹ شهروند بهائی توسط دادگاه انقلاب بیرجند مجموعاً به ۵۱ سال و ۸ ماه حبس تعزیری محکوم شدند. شهروندان بهائی در ایران از آزادی‌های مرتبط به باورهای دینی محروم هستند.[۳۴]
  • چهار شهروند بهائی به نام‌های محمدصادق رضائی، ابوالفضل انصاری، روئین کهنسال، و روح‌الله زیبای که پیش از این توسط دادگاه انقلاب البرز محکوم به یکسال زندان شده بودند، روز ۱۰ شهریور ۹۹ عیناً توسط دادگاه تجدید نظر تأیید شد.[۳۵] براساس گزارش کمیسیون آمریکایی آزادی بین‌المللی مذهبی، ایران طبق قوانین بین‌المللی آزادی مذهبی، به عنوان کشور مورد نگرانی ویژه قلمداد می‌شود.[۳۶]
  • روز دوشنبه ۲۹ اردیبهشت ۹۹ جامعه جهانی بهائی با انتشار بیانیه‌ای صدور احکام بازداشت برای شهروندان بهائی در اصفهان، شیراز، کرج و قائم‌شهر را محکوم کرد. دیان علائی، نماینده جامعه جهانی بهائی در سازمان ملل متحد در ژنو، احکام زندان صادر شده را به شدت نگران کننده دانست.[۳۷]
  • روز ۱۹ خرداد ۹۹ مرکز جهانی بهائیان، اعلامیه‌ای در مورد وضعیت بهائیان در ایران صادر کرد و نسبت به «شمار بی‌سابقه احکام جدید زندان»، «تجدید حبس» و «کارزار نفرت‌پراکنی در رسانه‌ها» علیه بهائیان در ایران ابراز نگرانی کرده‌اند. براساس این اعلامیه حداقل ۷۱ تن از بهائیان طی هفته‌های اخیر در معرض دستگیری، احضار به دادگاه، محاکمه، محکومیت به زندان و حبس قرار گرفته‌اند.[۳۸][۳۹]
  • بانی دوگال، نماینده ارشد جامعه جهانی بهائی در سازمان ملل، می‌گوید مقامات ایران بر اذیت و آزار بهائیان افزوده‌اند و این در شرایطی است که شیوع بیماری همه‌گیر هر روز افزایش می‌یابد.[۴۰]
  • شهناز ثابت، شهروند بهایی ساکن شیراز روز دوشنبه ۲۱ مهرماه ۱۳۹۹ بازداشت و جهت تحمل حبس به زندان عادل آباد شیراز منتقل شد.[۴۱][۴۲]
  • کریستوف هویزگن سفیر آلمان در شورای امنیت، با اشاره به سرکوب اقلیت‌های مذهبی به‌ویژه بهاییان، از نقض حقوق شهروندی و سیاسی مردم ایران توسط جمهوری اسلامی انتقاد کرد.[۴۳]
  • شهروندان بهایی روستای «ایول» مازندران تحت آزار و سرکوب قرار دارند و دادگاه تجدید نظر استان مازندران حکم داد که اموال آنان مصادره شود، این امر منجر شد که مارک گارنو، وزیر امور خارجه کانادا، مارکوس کروبل، کمیسر دولت فدرال آلمان برای آزادی مذاهب و تعدادی دیگر از مقامات اروپایی و آمریکایی خواستار «بازگرداندن املاک مصادره شده» به صاحبان آنها شده و «تبعیض سازمان‌یافته و سرکوب» بهائیان را محکوم کرده‌اند.[۴۴]
  • سازمان عفو بین‌الملل روز ۲۹ آوریل ۲۰۲۱ اعلام کرد که مقامات ایرانی، خانواده‌های بهایی را تحت فشار قرار می‌دهد که عزیزانشان را که فوت کرده‌اند، در گورستان خاوران و در میان گورهای دسته‌جمعی اعدام شدگان سال ۱۹۸۸ دفن کنند.[۴۵]
  • روز دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۰ سه خانه مربوط به بهاییان در روشنکوه شهرستان ساری توسط ارگان‌های دولتی تخریب شد.[۴۶] به دنبال این موضوع کمیسیون آزادی مذهبی بین‌المللی ایالات متحده (USCIRF) تخریب خانه‌های بهاییان را قویا محکوم کرد.[۴۷]
  • در گزارش جاوید رحمان گزارشگر ویژه در مورد وضعیت حقوق‌بشر در جمهوری اسلامی ایران که در تاریخ ۱۶ ژوئیه ۲۰۲۱ منتشر شد، آمده‌است که بهاییان از دفن کردن مردگان خود در گلستان جاوید، منع شده‌اند و مجبور شده‌اند که مردگان خود را در محل قبرستان خاوران دفن نمایند، که این موضوع حق جامعه بهایی در آزادی دین و عقیده را نقض می‌کند.[۴۸]
  • جاوید رحمان روز پنجشنبه ۲۶ اسفند در سخنرانی خود در شورای حقوق بشر در ژنو که از طریق ویدئو کنفرانس انجام شد به اعمال تبعیض علیه اقلیت‌های مذهبی به خصوص بهاییان در ایران اشاره کرده و خواستار اصلاح سیستم قضایی جمهوری اسلامی شد.[۴۹]
  • فهندژ سخنگوی دفتر جامعه جهانی بهایی روز چهارشنبه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۱ از تخریب آرامستان بهاییان در همدان خبر داد. وی هدف از این اقدام را «آزار بدون مجازات جامعه بهایی» با هدف «پاکسازی فرهنگی» اعلام کرد. تخریب آرامستان‌های بهاییان در جمهوری اسلامی سابقه طولانی دارد که از آن جمله می‌توان به تخریب گورستان بهاییان قروه، تخریب غسالخانه گورستان بهاییان در سنندج، پلمب گورستان بهاییان در کرمان، تخریب سنگ قبور بهاییان در شیراز، قطع درختان گورستان بهاییان در ارومیه و تخریب آرامستان بهاییان روستای کتا در کهگیلویه و بویراحمد در سال‌های گذشته اشاره کرد.[۵۰]
  • دادگاه انقلاب شیراز ۲۶ بهائی را به اتهام «تبانی و اجتماع به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت داخلی و خارجی کشور» به ۸۵ سال حبس و ۲۴ سال تبعید محکوم کرده‌است. این حکم در حالی صادر شده که وکلای متهمان بارها ایرادات و نواقص زیاد پرونده را به دادگاه اعلام کرده بودند و «ارتباط بسیاری از افراد محکوم در این پرونده با اتهامات وارد شده مشخص نیست». این افراد به ابطال گذرنامه و ممنوعیت خروج از کشور نیز محکوم شده‌اند.[۵۱]
  • کمیسیون آزادی مذهبی بین‌المللی ایالات متحده (USCIRF) روز ۱۴ ژوئیه ۲۰۲۲ در گزارش سالانه خود از سرکوب گسترده مذهبی در ایران و به‌خصوص ادامه دستگیری‌های گسترده بهاییان خبر داد و از وزارت خارجه آمریکا خواست تا ایران را به دلیل نقض مداوم، سیستماتیک و فاحش آزادی مذهبی به عنوان کشور مورد نگرانی خاص (CPC) معرفی کند.[۵۲]

ایزدیان (یزیدیان)

ویرایش

خداناباوران و دین‌ناباوران

ویرایش
علی دشتی به دلیل انتشار کتاب ۲۳ سال شکنجه و به اعدام، محکوم شد.
حبیب‌الله آشوری به اتهام ارتداد و مخالفت با حکومت، توسط حکومت جمهوری اسلامی، اعدام شد.

افراد خداناباور (آتئیست) به زندگی پس از مرگ عقیده نداشته و به اصالت لذت، گرایش دارند. آن‌ها موافق با آزار رساندن به دیگران نبوده و در عین حال، اصراری هم به رساندن خیر به دیگران ندارند.
این افراد نیز اگر باورشان را آشکار کنند، با کیفر مرگ (اعدام) روبه‌رو می‌شوند.[۵۳][۵۴]

شیطان‌پرستان

ویرایش

در ایران، مجازات شیطان‌پرستان، برابر با مرگ (اعدام) می‌باشد و ضمناً هرگونه آسیب و آزار رساندن به آنها نیز از دید قوه قضاییه، مجاز است. قاضی صفر خاکی، دادیار دادسرای جنایی تهران در پاسخ به این سؤال که آیا قانون کشور ایران در رابطه با شیطان‌پرستان چه می‌گوید؟ گفت که از نظر قانونی هر نوع خروج از اسلام و مقابله با خداوند، ارتداد به‌شمار می‌رود و اگر از نوع فطری باشد یعنی که خودش مسلمان یا از والدین مسلمان باشد حکمش اعدام است.[۵۵]

نوکیشان

ویرایش

شمار چشمگیری از ایرانیان در حال دور شدن از اسلام هستند.[۵۶] کسانی که از دین اسلام، روی‌گردان شوند حکمشان اعدام است.[۵۷]

جستارهای وابسته

منابع

پیوند به بیرون