Monday, January 6, 2025

نونظری از اعدام روحی روشنی، نوشته علی کار گر/ اعدام، دستگیری، مصادره اموال، تخریب گورستان‌ها، اخراج از مشاغل دولتی، ممانعت از تحصیل و بی‌حرمتی به عقاید و اماکن مقدس و مذهبی بهاییان از همان ماه‌های اولیه روی کار آمدن حکومت اسلامی شروع شده بود.

 


Ali Kargar

علی كا رگر:

روحش شاد و یادش گرامی باد. اعدام، دستگیری، مصادره اموال، تخریب گورستان‌ها، اخراج از مشاغل دولتی، ممانعت از تحصیل و بی‌حرمتی به عقاید و اماکن مقدس و مذهبی بهاییان از همان ماه‌های اولیه روی کار آمدن حکومت اسلامی شروع شده بود. از سوی دیگر، نوک حملات نظام تازه‌تاسیس اسلامی، جامعه بهایی شیراز بود. سردمداران حکومت ایران می‌دانستند که منزل باب در شیراز برای بهاییان دنیا مرکزی مقدس به شمار می‌رود، به گمان آن‌ها با مصادره و تخریب منزل باب و فشار حداکثری بر بهاییان شیراز خواهند توانست جامعه بهایی ایران را به فروپاشی سوق دهند. آزار و فشار بر بهاییان شیراز از چند هفته قبل از پیروزی انقلاب اسلامی با آتش زدن و تخریب ۱۶۵ واحد مسکونی بهاییان در شیراز شروع شده بود.


شیرین این وقایع را به چشم می‌دید و مشکلات را از نزدیک حس می‌کرد؛ ولی باز هم با همه‌ خطرات موجود، زندگی در زادگاهش یا به قول خودش، خدمت در ایران را بر اقامت در بریتانیا ترجیح داد. او پس از رفتن پدر تا زمان دستگیری در منزل پدربزرگ و مادربزرگ که «ننه» خطابش می‌کرد، زندگی کرد.

----------------------------------------------

Ali kargar

علی کار گر:

پس از رفتن پدرش، شیرین امورات کاری او را در شیراز دنبال ‌کرد. او هم‌چنین وقت زیادی را برای دیدار و دلجویی از خانواده‌های زندانیان و اعدام‌‌شدگان بهایی صرف ‌می‌کرد و تا حد توانش، به رفع مشکلات آوارگان بهایی از روستاها می‌پرداخت.غروب ۸ آذر ۱۳۶۱، شهین و دوست صمیمی او، «روحیه جهانپور» پس از ملاقات با خانم «گهرریز» که شوهرش در زندان بود، به خانه روحی می‌آیند. در آبان ماه، چهل نفر از بهاییان شیراز توسط نیروهای سپاه بازداشت شده بودند و آقای گهرریز یکی از بازداشت‌شدگان بود.


آن دو دختر جوان در طول مسیر متوجه می‌شوند که فردی ایشان را تعقیب می‌کند. وقتی به منزل جهانپور می‌رسند، شهین به مادربزرگش تلفنی اطلاع می‌دهد که شب را در خانه روحی می‌ماند. حدود ساعت ۱۱ شب، ناگهان پاسداران به درب خانه می‌کوبند و پس از بازکردن در، هفت یا هشت مامور به منزل هجوم می‌آورند. پاسداران بدون نشان دادن حکم شروع به تفتیش منزل و ضبط کتب و عکس‌های مذهبی می‌کنند و در پایان بازرسی، شهین و روحی را بازداشت می کنند.


ماموران، خود را سرباز امام زمان می‌نامند و ساکنان منزل را با لفظ توهین‌آمیز «نجس» خطاب می‌کنند. روحیه جهانپور گفته است که در هنگام دستگیری، ماموران به ما گفتند: «ما مطمئنیم كه داريم كار درستی انجام می‌دهيم، زيرا راه را برای آمدن حضرت مهدی هموار می‌سازیم. ما بايد از شر همگی شما خلاص شويم. تنها دلیل اینکه او هنوز نیامده، وجود شما افراد نجس است.»*


در آن شب، چهل شهروند بهایی در یورش ماموران سپاه پاسداران به منازل‌شان در سطح شیراز دستگیر شدند. ماموران برای دستگیری شیرین به منزل مادربزرگ او هم می‌روند و پس از تفتیش و ضبط کتاب‌های مربوط به آیین بهایی، آن‌جا را ترک می‌کنند.


بازجویی در بازداشت‌گاه سپاه پاسداران


بازداشت‌شدگان، همگی به بازداشت‌گاه سپاه پاسداران بُرده می‌شوند. پس از یکی، دو روز، بازجویی‌ها همراه با تهدید و توهین آغاز می‌شود. کلیه بازجویی‌ها حول دو محور مجبور کردن بهاییان به انکار دین‌شان و معرفی بهاییان دیگر صورت می‌گیرد. «روحی علیازادگان» یکی از بازداشت‌شدگان در خاطراتش می‌نویسد که دو روز پس از بازداشت، او و خانم‌های بازداشتی را از سلول‌شان خارج می‌کنند. زنان بهایی را با چشمان بسته به مدت دو تا سه ساعت رو به دیوار قرارداده و به باد ناسزا می‌گیرند. ماموران با صداهای ناهنجار بر سر بازداشتی‌ها فریاد می‌زنند، آیا هنوز بهایی هستید؟ وقتی همگی بدون استثناء با هم پاسخ می‌دهند، بهایی هستیم. پاسداران فریاد می‌کشند این کافران را بکشید، شلیک!


شیرین دختری آرام، مودب و کم‌رو بود. او هیچ زمان اظهار شجاعت یا قوی بودن نکرده بود. اما هیچ کدام از این خصوصیات‌های شخصیتی او موجب نشد تا از اعتقادات دینی خود در برابر خشونت و تهدید بازجویان برگردد یا خواسته آنان را برای اسلام آوردن بپذیرد. کارآمد نبودن خشونت و فشار بر بهاییان، بازجویی را تبدیل به جلسات مباحثه دینی ...



No comments:

Post a Comment