Monday, November 21, 2016

Hبهاء خدا در بسم الله الرحمن الرحیم - تفسیر ادبی و عرفانی قرآن مجید اثر خواجه عبدالله انصاری

بهاء خدا در بسم الله الرحمن الرحیم - تفسیر ادبی و عرفانی قرآن مجید اثر خواجه عبدالله انصاری
1 – بسم الله الرحمن الرحیم :
 نزد اهل عرفان: ب، بهاء خدا و سین، سناء خدا و میم،  ملک خدا.
نزد اهل معرفت : ب، بهاء احدیت سین، سناء صمدیت، میم، مُلک الوهیت.  بهاء او قدیم، سناء او کریم، مُلک او عظیم . بهاء او با جلال، سناء او با جمال و ملک او بی زوال . بهاء او دلربا، سناء او مهر افزا ، مُلک او بی فناء.

-------------------------------------------------------------------------------

تفسیر ادبی و عرفانی قرآن مجید اثر خواجه عبدالله انصاری



سوره 1 -  فاتحه – مکی – 7 آیه – جزو اول 


1 – بسم الله الرحمن الرحیم : نزد اهل عرفان : ب ، بهاء خدا و سین سناء خدا و میم ، ملک خدا.
نزد اهل معرفت : ب بهاء احدیت سین سناء صمدیت ، میم ملک الوهیت . بهاء او قدیم ، سناء او کریم ، ملک او عظیم . بهاء او با جلال ، سناء او با جمال و ملک او بی زوال . بهاء او دلربا ، سناء او مهر افزا ، ملک او بی فنا ء.
نزد اهل ذوق : ب بر با اولیاء، سین سر با اصفیاء ، میم منت بر اهل ولاء ، ب بر او با بندگان ، سین سر او با دوستان ، میم منت او با مشتاقان . اگر نیکی او نبودی ، چه جای تعبیه سر او بودی ؟ وگر منت او نبودی ، بنده را چه جای وصل او بودی ؟ . و بر درگاه جلال او چه محلی بودی ؟ گر مهر ازل نبودی بنده چگونه آشنای لم یزل بودی ؟
دنیا به نام خدا خوش است و عقبی به عفو او و بهشت به دیدار او ، در دنیا اگر نه پیغام و نام خدای بودی ، بنده را چه جای منزل بودی ، و در عقبی اگر نه عفو و کرمش بودی کا ر بنده مشکل بودی ، در بهشت اگر نه دیدار دل افروز او بودی شادی درویش چه بودی؟ خدایا به نشان تو بینندگانیم ، به شناخت تو زندگانیم ، به نام تو آبادانیم ، به یاد تو شادمانیم ، به یافت تو نا زانیم ، مست از جام مهر تو مائیم ، صید عشق در دام تو مائیم

2-  الحمدلله : ستایش خدای مهربان ،کردگار روزی رسان ،یکتا در نام ونشان . خداوندی که ناجسته یابند . درنیافته شناسند و نادیده دوست دارند . قادر بی احتیال ، قیوم بی گشتن حال ، در ملک ایمن از زوال ، در ذات و صفات متعال ، لم یزل و لایزال . موصوف به وصف جلال . عزت قرآن به عجز بندگان گواهی داد و به کمال جلال و تقدس از ایشان نیابت کرد و خود را ثنا گفت و ستایش خود را به آنان بیاموخت و به آنان دستور داد وگرنه یارای چه کسی باشد که به چگونگی ستایش او پی برد ! ای سزاوار ثنای خویش و ای شکر کننده عطای خویش ، بنده به ذات خود از خدمت تو عاجز و به عقل خود از شناخت منت تو عاجز و به توان خود از سزای تو عاجز. کریما گرفتار آن دردم که تو درمان آنی ، بنده آن ثنایم که تو سزای آنی ، من در تو چه دانم که تو خود دانی ، تو آنی که خود گفتی .بدان که حمد یا بر دیدار نعمت است یا بر دیدار منعم . آنچه بر دیدار نعمت است : طاعت وی به کار بردن و شکر او را بر میان بستن ، تا امروز در نعمت بیفزاید و فردا به بهشت رساند. و آنچه که بر دیدار منعم است : زبان حال جوانمردی است که او را شراب شوق دادند و با شرم او را با صاحب نعمت هم دیدار کردند تا از خود فانی شد،ذکرحق شنید، چراغ آشنایی دید ، اجابت لطف شنید ، توقع دوستی دید و به دوستی لم یزل رسید . این جوانمرد نخست نشانی یافت بی دل شد ، پس باریافت همه دل شد ، پس دوست دید ، بر سردل شد!
پیر طریقت گفت : دوگیتی در سر دوستی شد ، و دوستی در سر دوست ، اکنون نمیتوانم گفت که او است!

چشمی دارم همه پر از صورت دوست                      با دیده مرا خوش است تا دوست در اوست
از دیده و دوست فرق کردن نه نکوست                     یا اواست به جای دیده یا دیده خود اوست

رب العالمین - : پروردگار جهانیان ، یکی را پرورش تن روزی و یکی را پرورش دل روزی ، یکی تن پرور به نعمت ، یکی دل پرور به ولی نعمت ، نعمت بهره کسی است که از کوشش در خدمت فروگذار نکند . طمع دیدار دوست صفت مردان است و پیروزی از آن بنده است که دوست او را عیان است .

ای منظر تو نظاره گاه همگان                   پیش تو در افتاده راه همگان
ای زهره شهرها و ماه همگان                 حسن تو ببرد آب و جاه همگان

3 – الرحمن الرحیم : رحمن است که راه مزدوری آسان کند .رحیم است که شمع دوستی در راه دوستان بر افروزد . مزدور همیشه رنجور و در آرزوی حور و قصور ، و دوست دربحر عیان غرقه نور!

روزی که مرا وصل تو در چنگ آید             از حال بهشتیان مرا ننگ آید

رحمن است که قاصد آن را توفیق مجاهدت داد ، رحیم است که واجد آن را تحقیق مشاهدت داد آن حال مرید است و این حال مراد ، مرید به چراغ توفیق رفت به مشاهده رسید ، مراد بشمع تحقیق رفت به معاینه رسید ! زیرا طالب به دوری از خود به وی نزدیک شود و به گم شدن از خود ، وی را آشنا گردد ، که او نه از قاصدان دور است ، و نه از طالبان گم ، و نه از مریدان غایب !

رحمتی کن بر دل خلق و برون آی از حجاب       تا شود کوته زهفتاد و دو ملت داوری !

4 – مالک یوم الدین : اشارت است به دوام ملک احدیت و بقاء جبروت الاهیت ، هر ملکی روزی به آخر رسد و زوال پذیرد و هیچ کس از ملک او بیرون نیست و کسی را چون ملک وی ملک نه ! امروز رب العالمین است و فردا مالک یوم الدین در دو جهان ملک خدا راست بی شریک و بی انباز، بی حاجت و بی نیاز ! پس اختیار بنده از کجاست ؟ و آن را که اختیار نیست حکم نیست .
دین در اینجا به معنی شمار است و پاداش ، می گوید مالک و متولی حساب بندگان منم ، تا کسی را بر عیبهای آنان وقوف نیفتد که شرمسار شوند ،  هرچند به حساب کردن نشانه قهر است اما پرده از روی کار بر نگرفتن عین کرم است ، خداوند خواهد تا کرم نماید پس از آنکه قهر راند! این است سنت خدای عزو جل که هر جا ضربت قهر زند مرهم کرم بر نهد!
پیر طریقت گوید : فردا در موقف حساب اگر مرا نوائی بود و سخن را جایی بود گویم : بار خدا از سه چیز که دارم در یکی نگاه کن ، نخست در سجودی که جز تو کسی را از دل نخواست . دوم تصدیقی که هر چه گفتی گفتم راست ، سوم چون نسیم کرمت برخواست ، دل و جان من جز تورا نخواست !

جز خدمت روی تو ندارم هوسی                  
        من بی تو نخواهم که بر آرم نفسی

5 – ایاک نعبد و ایاک نستعین – اشاره به دورکن عظیم آراستن دین است که مدار روش دین داران بر این دو رکن است : نخست آراستن نفس به عبادت بی ریا و طاعت بی نفاق و دیگری پیراستن و پاک نگاه داشتن نفس از شرک و فساد و تکیه نکردن به حول و قوت خود ، آراستن نفس اشارت است به آنچه می باید کرد در شرع و پیراستن اشارت است به آنچه می نباید کرد در شرع . ایاک نعبد : توحید محض است که خداوندی را خدای یگانه سزاوار ، چه او معبود بی همتا و یگانه یکتاست . وایاک نستعین اشارت است به معرفت عارفان و اصل این معرفت آن است که حق جل جلاله را به هستی و یکتایی بشناسی ، سپس به توانایی و دانایی ، که توحید بنای اسلام است و معرفت بنای ایمان ، راه شناسی نخستین به دیدن تدبیر صانع و دیگری به دیدار حکمت او است.
پیرطریقت گفت : از اینجاست که عارف ، طلب از یافتن یافت نه یافتن از طلب ، و سبب از معنی یافت نه معنی از سبب ،مطیع طاعت از اخلاص یافت نه اخلاص از طاعت ، گناه کار را گناه از عذاب رسید نه عذاب از گناه.

6 – اهدنا الصراط المستقیم : آین آیت عین عبادت است و مخ طاعت ، چه دعا و سوال و تضرع و زاری مومنان ، طلب استقامت آنان در دین است ، مومنان می گویند : بار خدایا یا راه خود به ما بنما و آنگاه ما را بر آن روش دار و آنگاه از روش به کشش رسان. پس نمود راه به آن است که خداوند آیات خود را نمایش داد ، روش آن است که مرتبه به مرتبه مقرر داشت ، کشش آن است که او را نزدیک خود خواست . مومنان در این آیت ، نمایش و روش و کشش هر سه می خواهند ، که نه هر که راه دید در راه برفت ونه هر که رفت به مقصد رسید ، بسا کس که شنید و ندید . بسا کس که دید و نشناخت و بسا کس که شناخت و نیافت .
بسا پیر مناجاتی که از مرکب فروماند                              بسا یار خراباتی که  زین بر شیر نر بندد
- صراط الذین انعمت علیهم : گفته اند که این راه وروش اصحاب کهف است که مومنان گفتند : خداوندا، راه خود را بر ما بی ما به سربر، چنانکه بر جوانمردان کهف تفضل کردی و نواخت خود بر ایشان نهادی و گفتی در این غار شوید و خوش بخسبید که ما خواب شما به عبادت جهانیان برگرفتیم . خداوندا، ما را از آن نعمت و نواخت بهره کن و چنانکه بی ایشان کارشان را به فضل خود به سربردی ، کارمارا هم به سربر،که هرچه ما کنیم بر ما تاوان بود و هر چه تو کنی عزت دو جهان بود.
پیر طریقت گفت : خدایا نمی توانیم این کار را بی تو به سربریم ، نه زهره آن داریم که از تو به سربریم ، هر گه که پنداریم رسیدیم از حیرت شمار وا گردیم ، خدایا کجا بازیابیم آن روز را که تو ما را بودی و ما نبودیم ، تا به آن روز رسیم میان آتش و دودیم ! اگر به دو گیتی آن روز یابیم بر سودیم ، ورنه بود خود را به نبود خود شنودیم .
انعمت علیهم : به اسلام و سنت در هم بست که تا هر دو بهم نشوند ، بنده را استقامت دین نبود ! که اسلام بی سنت نیست و هرچه نه با سنت است آن دین حق نیست . از اینجا است که پیغمبر گفت : گفتار نیک بسته به کردار نیک است و هر دو بسته به نیت است و هر سه بسته به موافقت سنت است .

8- غیر المغضوب علیهم و لاالضالین : خداوندا ، ما را از آنان مگردان که بخودشان باز گذاشتی تا به تیغ هجران خسته و به میخ رد بسته شدند، آری چه باری کشد حبل گسسته ؟ و چه به کار آید کوشش نبایسته ؟ در بیگانگی زیسته . امروز از راه بیفتاده و راه کج را راه راست پنداشته ، و اینان کسانی هستند که کوشششان در زندگی دنیا به هدر رفته و گمان می کنند که کردارشان نیک است.
گفتم که بر از اوج برین شد بختم                  ور ملک نهاده چون سلیمان تختم
خود را چو به میزان خرد برسنجم                از بنگه دونیان کم آمد رختم

لطیفه : سوره فاتحه را کلید بهشت دانند ، از آن روکه درهای بهشت هشت است و این سوره هم هشت قسم است تا آن هشت قسم تحصیل نکنی و به آن معتقد نشوی این درها بر تو گشوده نشد! نخست (الحمد) یاد ذات خداوند، دوم (الرحمن) ذکرصفات او ، سوم (ایاک نعبد) ذکرافعال او، چهارم ( ایاک نستعین) ذکر معاد، پنجم (اهدنا) ذکر تزکیه نفس، ششم (الصراط المستقیم ) ذکر آراستن نفس به نیکیها ، هفتم ( صراط الذین ) ذکر احوال دوستان و رضای خداوند از آنان ، هشتم ( غیرالمغضوب) ذکر احوال بیگانگان و نارضایی خدواند ازآنها. و هریک از این هشت علم دریست از درهای بهشت . پس هر کس این سوره را به اخلاص برخواند درب هشت بهشت بروی او باز شود، امروز بهشت عرفان و فردا بهشت رضوان در جوار رحمن

                                               صدق الله العلی العظیم 




Thursday, October 27, 2016

گزارش شدیداللحن جامعه جهانی بهائیان - قتل یک شهروند بهائی در یزد به دلایل مذهبی - فرهنگ امیری، از بهائیان یزد به دلیل «نفرت مذهبی» در این شهر به قتل رسیده است.

 *گزارش شدیداللحن جامعه جهانی بهائیان
 پنجشنبه، 6 آبان ماه 1395 = 27-10 2016



به گزارش رادیو فرانسه، جامعه جهانی بهائیان اعلام کرد که " فرهنگ امیری"، از بهائیان یزد به دلیل « نفرت مذهبی» در این شهر به قتل رسیده است. در بیانیه منتشرشده از سوی این جامعه آمده که ماه گذشته ٢ نفر پس از مراجعه به منزل فرهنگ امیری، از شهروندان بهائی ساکن یزد او را به قتل رسانده‌اند.

هرچند قاتلان همان زمان بازداشت شده بودند اما "بهائی نیوز" (تارنمای ویژه اخبار بهائیان)، یک ماه پس از آن با انتشار این بیانیه اعلام کرده که « ضاربین ضمن اعتراف به قتل، عمل را به دلایل مذهبی عنوان کرده‌اند».

بهائی نیوز، به نقل از یک منبع آگاه نوشته که « قاتلین اعتراف کردند که صرفاً بدلیل مسائل اعتقادی دست به این عمل وحشیانه زده‌اند و چون آقای امیری بهائي بوده و بهائي ها از نظر ایشان کافر هستند به استناد آیه ای از قرآن که خودشان هم نمیدانستند کدام آیه است، دست به این کار زده اند، هدف آنها کشتن یک بهائي بوده و مهم نبوده که آن فرد چه کسی باشد».

براساس این گزارش، قاتلین از مدت‌ها قبل خانواده این شهروند بهائي را تحت نظر داشتند و با اطلاع کامل از سکونت شهروندان بهائي در آن منزل به در منزل مراجعه کرده بودند.

پیش از این در خرداد ماه گذشته نیز جامعه جهانی بهائی با انتشار بیانیه‌ای از «اقدامات تهدیدآمیز از سوی افراد ناشناس علیه بهائیان در یزد» ابراز نگرانی کرده بود.

براساس این بیانیه ۲۲خرداد ماه (مصادف با تولد امام دوازدهم شیعیان)، در شهر یزد پوسترهایی بدون امضاء پخش شده که روی آنها نوشته شده بود: «خون بهائی هیچ ارزشی ندارد و وظیفه هر مسلمان است که مقابل این جریان بایستد، حتی اگر به قیمت از دست دادن تمام زندگی‌اش تمام شود».

پیش از این علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی در پاسخ به یک استفتاء، بهائیان را «نجس» و «دشمن دین و ایمان» خوانده و توصیه کرده بود که «از هرگونه معاشرت با این فرقه ضاله مضله» اجتناب شود.


* گزارش شدیداللحن جامعه جهانی بهائیان

جامعه جهانی بهائیان در گزارشی از تشدید آزار و اذیت بهائیان در دولت روحانی خبر داده است. بر اساس این گزارش در سه سال دولت روحانی ۱۵۱ بهائی دستگیر شده‌اند و در ۳۸۸ مورد محل کسب بهائیان تعطیل یا تخریب شده است.

جامعه جهانی بهائیان روز سه‌شنبه (۲۵ اکتبر برابر ۴ آبان) گزارش سالانه خود را درباره اذیت و آزار بهائیان در ایران منتشر کرد.

به گزارش رادیو آلمان به نقل از خبرگزاری آسوشیتدپرس که بخش‌هایی از این گزارش ۱۲۲ صفحه‌ای را منتشر کرده، با وجود وعده‌های حسن روحانی رئیس‌جمهوری ایران مبنی بر پایان دادن به تبعیض‌های دینی، اذیت و آزار بهائیان در ایران همچنان ادامه دارد.

این گزارش دولت روحانی را متهم کرده که با انتشار بیش از ۲۰ هزار متن تبلیغاتی علیه بهائيت، "کمپین نفرت‌پراکنی علیه بهائیان" را تشدید کرده است.

بر اساس این گزارش از زمان روی کار آمدن دولت روحانی در اوت ۲۰۱۳ تا کنون حداقل ۱۵۱ بهائی دستگیر شده‌اند و بیش از ۳۸۸ مورد تبعیض اقتصادی علیه بهائیان از طریق تهدید و ارعاب برای بستن محل‌های کسب و کارشان ثبت شده است.

همچنین از زمان آغاز دولت روحانی تا کنون هزاران بهائی از ورود به دانشگاه منع شده و ۲۸ دانشجوی بهائی نیز اخراج شده‌اند.

آیت‌الله علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی ایران در سال ۲۰۱۳ فتوا داد که تجارت با بهائیان برای مسلمانان ممنوع است. رهبر جمهوری اسلامی همچنین تصریح کرد: «هرگونه معاشرت با این فرقه ضاله ممنوع است».

جامعه جهانی بهائیان همچنین در گزارش خود تصریح کرده هر دولتی که در جمهوری اسلامی بر سر کار می‌آید برای پایان بخشیدن به دهه‌های طولانی اذیت و آزار سیستماتیک بهائیان با مانع روبرو می‌شود.

در ادامه آمده است: «دولت ایران به جای آنکه سعی کند به وعده خود برای پایان دادن به تبعیض دینی عمل کند، استراتژی تبعیض و ستم بر بهائیان را از دستگیری و زندان به سمت راه‌هایی برده که هزینه کمتری دارد مثل محرومیت‌های اقتصادی و تحصیلی.»

بانی دوگال، نماینده بهائیان در سازمان ملل درباره رفتار جمهوری اسلامی با بهائیان گفته است: «آنچه که ما در رفتار حکومت ایران با بهائیان می‌بینیم، بخشی از تلاشی پنهانی برای تخریب جامعه بهایی به عنوان یک نهاد زنده و پویاست.»

گزارش جامعه جهانی بهائیان نشان می‌دهد که آزار و شکنجه بهائیان از سال ۲۰۰۵ و از آغاز به کار دولت محمود احمدي نژاد تشدید شده است. در دولت احمدی‌ نژاد بیش از ۸۶۰ بهائی بازداشت شدند که حدود ۲۷۵ نفر از آنها به زندان بلند مدت فرستاده شدند و ۹۵۰ مورد توقیف اقتصادی برای بهائیان اجرا شده است. ۸۰ مورد هم به محل کسب و کارشان حمله و تخریب شده است.

در این گزارش از جامعه جهانی خواسته شده که برای پایان دادن به تبعیض علیه بهائیان به دولت ایران فشار بیاورد. نماینده بهائیان در سازمان ملل گفته این گزارش نشان می‌دهد که تنها راه برای وادار کردن جمهوری اسلامی به رعایت حقوق بزرگترین اقلیت غیرمسلمان در ایران، فشار بر این حکومت از طریق مجامع بین‌المللی، رسانه‌ها و فعالان اجتماعی و مدنی است.







Friday, September 30, 2016

سكوت ظالمانه و بي اعتنائي شريرانه جمهوري اسلامي ايران از اعلان و تعقيب و دستگيري ومجازات قاتلين شهروندان بهائي سال هاي اخير


سكوت ظالمانه و بي اعتنائي شريرانه  جمهوري اسلامي ايران از اعلان و تعقيب و دستگيري ومجازات قاتلين شهروندان بهائي سال هاي اخير.



با قتل فرهنگ امیري قتل شهروندان بهائی اخير به 10= 9+1 رسيد و 52 شهروند بهائی دیگر نيز توسط لباس شخصی ها مورد تهاجم فیزیکی قرار گرفته‌اند که هیچ کدام مورد پیگرد قانونی و قضایی قرار نگرفته‌اند.

 ----------------------------------------------------------------------------------

از متن:
کیان ثابتی:

  قتل فرهنگ امیری، نخستین واقعه مشکوک این سال ها نیست. پس از قتل مشکوک عطاء الله رضوانی شهروند بهائی در دوم شهریور ماه 1392 خورشیدی، بانی دوگال، نماینده ارشد جامعه جهانی بهائی در سازمان ملل متحد اعلام کرد که از سال 1383 تا آن زمان حداقل 9 شهروند بهائی به طرز مشکوکی به قتل رسیده یا درگذشته اند و 52 شهروند بهائی دیگر توسط لباس شخصیها مورد تهاجم فیزیکی قرار گرفته‌اند که هیچ کدام مورد پیگرد قانونی و قضایی قرار نگرفته‌اند.  در همین سال، یک پیرمرد 83 ساله بهائی به نام سعیدالله اقدسی ساکن میاندواب در اول اردیبهشت ماه که برابر با یکی از اعیاد مذهبی بهائیان است، در منزل مسکونی توسط افراد ناشناس به طرز فجیع به قتل رسید. 14 بهمن 92 ، یک خانواده‌ی سه نفره بهائی در بیرجند، مورد تهاجم با سلاح سرد فردی ناشناس قرار گرفتند. در سه سال گذشته، چندین خبر از مرگ مشکوک یا مورد تهاجم فیزیکی قرار گرفتن شهروندان بهائی در شهرهای مختلف ایران از جمله شیراز و بندرعباس پخش شده است.

http://behnazar.blogspot.com/2016/09/blog-post_30.html

-----------------------------------------------------------------------

https://iranwire.com/fa/features/18614
Iranwire ]۲۹.۰۹.۱۶ ۱۴:۱۵]

 کیان ثابتی


اواخر سال 1387 خورشیدی، یک پیرمرد بهائی ساکن یزد به نام «تکاپوی نبی» که فردی خوش کلام و فعال در جامعه بهائیان یزد بود به طور ناگهانی، ناپدید و خانواده‌اش جسد او را در بیمارستان یافتند. خانواده متوفی در ساعات اولیه پس از اطلاع از مرگ پدر، با توجه به نظر پزشک بیمارستان مرگ او را مشکوک اعلام کردند و خبر در سرویس خبری جامعه بهائی منتشر شد. اما بعدتر به دلایل نامعلوم از پیگیری پرونده‌ی پدرشان خودداری نمودند. در روزهای گذشته، بار دیگر خبر قتل مشکوک یک شهروند بهائی در یزد به نام «فرهنگ امیری» منتشر شده است.
سه شنبه، ۶مهرماه سرهنگ محمد رضا مزیدی، معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان یزد در گفتگویی با ایسنا اظهار کرد: «ساعت 20 و 30 دقیقه دیشب خبر وقوع یک فقره قتل در محله قاسم آباد یزد به پلیس 110 گزارش شد که مأموران پلیس در کوتاه ترین زمان به محل اعزام شدند و پس از مشاهده پیرمرد 63 ساله که با سلاح سرد به قتل رسیده بود، تحقیقات خود را در این زمینه آغاز کردند. در تحقیقات اولیه، درگیری فیزیکی و اختلاف مالی دو میلیون تومان برای یک دستگاه خودروی نیسان، علت این جنایت تعیین شده است.» مزیدی افزود: «قاتل 23 ساله‌ این پرونده، بلافاصله پس از وقوع جرم دستگیر شده است...شناسایی و دستگیری هم‌دست قاتل در کمترین زمان ممکن توسط پلیس انجام شد.»
یکی از نزدیکان مقتول در این باره به ایران وایر گفت: «یک‌شنبه شب 4 مهر، دو فرد ناشناس به منزل فرهنگ امیری مراجعه می‌کنند. پیام، پسر آقای امیری درب منزل را باز می‌کند و آنها از وی می پرسند که ماشین‌شان را می فروشند؟ پیام پاسخ می دهد: خیر و سپس آنها می‌روند. فردای آن شب، حوالی ساعت 8 شب دوباره آن دو فرد به منزل آقای امیری مراجعه می‌کنند و درخواست‌شان را تکرار می‌کنند. این بار آقای امیری درب را باز می‌کند و به آنها می‌‌گوید به هیچ وجه قصد فروش ماشین را ندارد. بعد از این به دلایل نامعلوم درگیری شروع می‌شود و یکی از آن دو نفر، فرهنگ امیری را با چاقو می‌زند. بر اثر سر و صدا بچه‌های آقای امیری بیرون می‌آیند و وقتی پدر را زخمی روی زمین می بینند شروع به فریاد زدن می‌کنند که آن دو ناشناس به کوچه اصلی که شلوغ بوده ‌فرار می‌کنند. کسبه و همسایه‌ها هم به دنبال‌شان می‌دوند که حتی یکی از کسبه با موتور آنها را دنبال می‌کند تا بالاخره می‌توانند یکی از آنها را بگیرند ولی نفر دوم فرار می‌کند...آمبولانس با تاخیر زیادی، پس از نیم ساعت می‌رسد و آقای امیری را که هنوز زنده بودند را با خود می‌برد، معلوم نیست امیری در آمبولانس فوت کرده یا در بیمارستان، پلیس هم پس از مدتی می‌رسد و از طریق قاتل، هم‌دستش‌ را نیز بازداشت می‌کنند.»
خانواده امیری از ساکنین قدیمی محله قاسم آباد یزد بودند: «در این محل بهائیان، مسلمانان و زرتشتیان ساکن هستند و همه به خوبی با هم زندگی و رفتار می‌کنند. و با همه‌ی اهل محل، دوستی و سلام و احوالپرسی داشتند.»
البته او خاطرات بدی هم داشت:‌ «مرحوم امیری در کودکی شاهد به قتل رسیدن پدرش، هدایت الله دفتری و شش عضو دیگر خانواده توسط متعصبین در هرمزک یزد بود.» مرداد 1334 بعد از سخنرانی‌های تحریک‌ آمیز فلسفی علیه بهائیان، تعدادی از متعصبین به منازل بهائیان هرمزک یزد هجوم بردند و هفت نفر از بهائیان را به طرز فجیع به قتل رساندند.



https://iranwire.com/fa/features/18614
[۱۴:۱۵۲۹.۰۹.۱۶  Iranwire ]

   کیان ثابتی

 این فرد در مورد اظهارات مقام انتظامی و اختلاف مالی دو میلیون تومان گفت: «آقای امیری به هیچ وجه قصد فروش ماشین را نداشت تا بحث اختلاف قیمت به دنبالش پیش بیاید. دو فرد مهاجم با آنکه در شب اول به ایشان گفته شده بود که ماشین برای فروش نیست باز هم در شب بعد به همین بهانه مراجعه کردند. بالفرض که این دو فرد خریدار بوده‌اند، آیا اگر کسی می‌خواهد ماشینی معامله کند با خودش چاقو حمل می‌کند!؟»
  فرد مطلع در مورد آخرین وضعیت پرونده‌ی فرهنگ امیری گفت: «با گذشت سه روز از این واقعه و بازداشت قاتلین، تاکنون انگیزه واقعی قتل مشخص نشده است. فقط در روز چهارشنبه، دو قاتل برای بازسازی صحنه جرم به محل واقعه برده شدند.»
علاوه بر این حوادث مشکوک،‌ زندان یزد در دو سال گذشته، دارای بیشترین زندانیان بهائی در بین شهرهای ایران -بجز تهران- بوده است. در سال گذشته، بیست شهروند بهائی به حکم دادگاه انقلاب یزد در شهرهای یزد، اصفهان، کرمان و اراک زندانی شدند. هم اکنون، چهار شهروند بهائی در حال گذراندن محکومیت‌های خویش در زندان هستند. در بین شهرهای ایران، یزد تنها شهری است که سه شهروند بهائی را به دلیل فعالیت در زمینه خبررسانی اینترنتی محکوم و زندانی کرده است. همچنین در طی این دوره، تعداد زیادی از شهروندان بهائی از جمله خانواده باقری، بازداشت موقت شدند و منازل و محل‌های کسب بسیاری از بهائیان یزد مورد تفتیش و بازرسی مأموران امنیتی قرار گرفت.
 در دوران جمهوری اسلامی، تعدادی از شهروندان بهائی یزد اعدام یا به طرز مشکوک فوت کرده‌‌اند. 17 شهریور ماه 1359، هفت شهروند بهائی در سنین 41 تا 85 ساله به حکم دادگاه انقلاب اسلامی یزد اعدام شدند.
قتل فرهنگ امیری، نخستین واقعه مشکوک این سال ها نیست. پس از قتل مشکوک عطاء الله رضوانی شهروند بهائی در دوم شهریور ماه 1392 خورشیدی، بانی دوگال، نماینده ارشد جامعه جهانی بهائی در سازمان ملل متحد اعلام کرد که از سال 1383 تا آن زمان حداقل 9 شهروند بهائی به طرز مشکوکی به قتل رسیده یا درگذشتهاند و 52 شهروند بهائی دیگر توسط لباس شخصیها مورد تهاجم فیزیکی قرار گرفته‌اند که هیچ کدام مورد پیگرد قانونی و قضایی قرار نگرفته‌اند.  در همین سال، یک پیرمرد 83 ساله بهائی به نام سعیدالله اقدسی ساکن میاندواب در اول اردیبهشت ماه که برابر با یکی از اعیاد مذهبی بهائیان است، در منزل مسکونی توسط افراد ناشناس به طرز فجیع به قتل رسید. 14 بهمن 92 ، یک خانواده‌ی سه نفره بهائی در بیرجند، مورد تهاجم با سلاح سرد فردی ناشناس قرار گرفتند. در سه سال گذشته، چندین خبر از مرگ مشکوک یا مورد تهاجم فیزیکی قرار گرفتن شهروندان بهائی در شهرهای مختلف ایران از جمله شیراز و بندرعباس پخش شده است.





Tuesday, September 27, 2016

قتل یک شهروند بهایی با سلاح سرد در یزد - شهداي سبعه هرمزك يزد در سال 1334 شمسي، پدر و مادر و دائي وعمو و سه پسرعموي جناب فرهنگ اميري بودند

قتل یک شهروند بهایی با سلاح سرد در یزد - شهداي سبعه هرمزك يزد در سال 1334 شمسي، پدر و مادر و دائي وعمو و سه پسرعموي جناب فرهنگ اميري بودند


 سپتامبر 27, 2016

 به گزارش کمپین نه به آزار و زندان هموطنان بهایی: فرهنگ امیری شهروند بهایی ساکن یزد در تاریخ پنجم مهرماه سال ۹۵ حدود هشت شب در درب منزل خود با ضربات متعدد چاقو توسط افراد ناشناس و با اصابت این ضربات به قلبش به قتل رسید.

بنا به گزارش های رسیده : دوفرد ناشناس به درب منزل شخصی ایشان مراجعه نموده ، پس از ملاقات وی ضربه ای با چاقو به قلب این شهروند بهایی وارد نمودند.
پس از وقوع ماجرا این شهروند بهایی به بیمارستان منتقل شد که متاسفانه شدت جراحات منجر به فوت ایشان گردید.
گزارش ها حاکی از آن است که هر دو نفر پس از وقوع قتل متواری شدند ولی بر اساس اطلاعات واصله هر دو دستگیر شده اند. تا لحظه تنظیم خبر, هیچ دلیلی مبنی برانگیزه قتل به دلیل اعتقادی و مذهبی ثابت نشده است .
لازم به ذکر است که پدر جناب فرهنگ امیری از شهدای هرمزک یزد می باشند.

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

شهدای سبعه هرمزک یزد - ۱۳۳۴ شمسي


شهداي سبعه هرمزك يزد در سال 1334 شمسي، پدر و مادر و دائي وعمو و سه پسرعموي جناب فرهنگ اميري بودند:

آقا فريدون اميري (جناب استاد فريدون)، پدر و رقيه خانم، مادر و آقا علي اكبر،  دائي، و آقا عبد الرزّاق، عمو و آقا غلامعلي و آقا هدايت الله و آقا امان الله،  سه تا پسرعموي شهيد فرهنگ اميري بودند

:شرح زير عكس شهداي سبعه هرمزك يزد

 آقا فريدون اميري (جناب استاد فريدون) و آقا عبد الرزّاق برادرند. رقيه خانم عيال آقا فريدون است. آقا علي اكبر  برادر رقيه خانم ميباشد.  آقا غلامعلي  پسر عبد الرزاق است. آقا هدايت الله و آقا امان الله برادرند و هر دو پسران آقا محمد جعفر ميباشند
( آقا محمد جعفر در قيد حيات است و برادر آقا فريدون وآقا عبد الرزاق ميباشد)


-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
درشصتمین سالروز شهدای سبعه هرمزک یزد

از: Vahid Hedayati
 پنجم امرداد ماه 1394 شمسي
در تاریخ پنجم امرداد ماه (۲۷ ژوئیه) سال۱۱۲ بدیع بهائیان مطابق ۱۳۳۴ شمسی ویا ۱۹۵۵میلادی واقعه قتل هفت بهائی در یزد، که در منابع بهائی به «شهدای سبعه یزد» معروف‌اند، در زمان حکومت محمد رضا پهلوی در هرمزک یزد ٫پس از تحریکات آیت‌الله فلسفی صورت گرفت. اهالی روستای هرمزک به خیال آنکه در ثواب این خیر از هموطنان خود پیشی بگیرند زودتر از قرار مقرر اقدام به این عمل شنیع زدند و در حالیکه همه این ۷ شهید بزرگوار از بستگان آنها بودند بدون ادنی رحمی به منازل آنها یورش بردند و آنها را به شهادت رساندند. بنا به فرموده حضرت ولی امرالله این ۷ مظلوم پیشمرگ سایر احبای ایران گردیدند چراکه در اثر تعجیل اهالی روستای هرمزک و روستاهای نزدیکش، حکومت که خود نیز در زمینه حقوق بشر تحت فشار بود، از نقشهء پنهانی فلسفی و اعوانش دربارهء قلع و قمع کل احبای مطلع گشت و با زره و تانک از آن جلوگیری نمود.
روحشان شاد و یادشان گرامی باد .

شهدای سبعه هرمزک یزدhttps://bahaiazadi.wordpress.com/…/%D8%B4%D9%87%D8%AF%D8%A…/

اتحاد شاه و ملا عليه بهائيان در زمان محمد رضا شاه پهلوي، سال 1334 شمسي
https://www.youtube.com/watch?v=YIsNUgavSEg

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

در سحرگاه 17 شهریور 1359، هفت نفر از بهائیان یزد پس از مدتی تحمل زندان، تنها به جرم بهائی بودن تیرباران شدند.

این افراد عبارت بودند از: جنابان فریدون فریدانی، عبدالوهاب کاظمی، علی مطهری، محمود حسن زاده، جلال مستقیم، نورالله اخترخاوری وعزیزالله ذبیحیان.
پس از این واقعه، عده ای از بهائیان پیکرهای پاکِ ایشان را در گلستان جاوید (آرامگاه بهاییان) به خاک سپردند، اما افسوس که دولت بعدا آنجا را ویران و بر روی آن بناهای دیگر احداث نمود.

قتل بهائیان در یزد صرفاً محدود به کشتارهای بعد از انقلاب 1357 نمی شود، در سال 1334 شمسي (سنه فلسفی - سال 112 بدیع ) و در زمان حکومت محمد رضا شاه پهلوی، 7 تن دیگر از بهائیان در هرمزک یزد، به همراهی طبل و شیپور به طرز فجیعی قطعه قطعه شدند.

 ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
بيست و يك قتل فجيع ( سه دوره  قتل‌ های هفت نفره يا سبعه  در يزد )

یزد در تاریخ خود، شاهدِ خاموش سه دوره قتل‌ های سبعه (هفت نفره)، بوده است. نه تنها حکومت اسلامی یا حکومت پهلوی، که حکومت قاجار نیز تاب ایمان راسخ بهائیان یزد را نداشت. در زمان قاجار، به دستور جلال الدوله (حاکم یزد- برادر زاده ی مظفّرالدّين شاه) هفت تن از بهائیان یزد را به طرق وحشیانه ای اعدام و اجساد قطعه قطعه شده آنها را به زنان و کودکانشان نشان دادند.

و بهائیان ایران...
از " شکرنسا" از اهالی دهکدۀ گمنام" نوک" گرفته تا "علی مراد داودی"، استاد فلسفه دانشگاه تهران...
از " مونا" دخترهفده ساله شیراز تا "عبدالوهّاب کاظمی منشادی" پیرمرد نود و دو ساله در اطراف یزد...
از شهدای اولیه دیانت بهائی تا شهید "عطاالله رضوانی" تاجر خوشنام بندرعباس...
جمیع یک دل و یک زبان در برابر سیل خروشان امتحان مقاومت کردند و میراث مرغوب "لا عدل له" الهی را به همان پاکی و عظمت دیرین تسلیم نسل های آینده نمودند.


ملت شريف ايران ، آزادگان وطن و طالبان صراط مستقيم

http://behnazar.blogspot.com/2013/07/blog-post_29.html