Friday, September 17, 2021

نحوه نزول و کتابت آثار حضرت عبدالبهاء

 نحوه نزول و کتابت آثار حضرت عبدالبهاء

  Farida Mirzaei

    دکتر یونس خان افروخته که حضرت ولی امرالله ایشان را " مبشر عهد و میثاق" ( ترجمه) و " منشی مورد اعتماد" ( ترجمه) ذکر نموده اند، مدت مدیدی در حضور حضرت عبدالبهاء بخدماتی وفیره در ارض اقدس قائم بودند. ایشان در اثر گرانبهای خود بنام " خاطرات نه ساله" نحوه نزول الواح حضرت عبدالبهاء را چنین بیادگار گذاشته اند:

     

    تر تیب نزول ایات را زائرین و مسافرین ساحت قدس به اشکال مختلف ذکر کرده اند یکی گوید که حین نزول آیات ارکانم مرتعش می شد دیگر گوید که روحم پرواز می کرد یا خود را در عالم دیگری مشاهده می نمودم یکی گوید بچشم خود دیدم که سرکار آقا در آن واحد پذیرائی یار واغیار نموده در حالیکه به ترکی فرمایش می فرمودند آیات عربی نازل می شد و کاتب حضور می نوشت دیگری گوید دیدم که با دست مبارک آیات عربی می نوشتند و با لسان ترکی فرمایش می فرمودند دیگری گوید : دیدم که با دست فارسی می نوشتند و آیات عربی را بکاتب القاء می نمودند. خلاصه آنکه یکی در سرعت قلم دم می زند و یکی از هیمنه تقریر حکایت می کند و جمیع این شئون اگر چه در ظاهر مبالغه آمیز بنظر می رسد اما در حقیقت بیان واقع است منتهی آنکه مطلب را هر کس باندازه فهم خود بیان نموده و راه اغراق و مبالغه هم نپیموده است....  اما نزول آیات که تاثیرش در وجود مستعمین بیش از تاثیر ملاقات بود از این قرار است: همینکه از مشاغل متعدده مختلفه یومیه فراغت حاصل می شد جناب آقا میرزا نورالدین را احضار فرموده مشغول القاء ایات می شدند و در این ضمن گاهی هم اتفاق می افتاد که الواح پاکنویس شده سابق همان دم تقدیم حضور میشد با نظر اجمالی به تصحیح و امضای آنها می پرداختند، اینجا بود که با دست می نوشتند و با لسان القاء می فرمودند زیرا حقیقت لا یشغله شاًن عن شاًن بودند و تشتت حواس در آنساحت راه نداشت اما در این ساعت مسافرین غریب بیچاره که در مسافرخانه یا در اطاق پائین یا در کوچه و بازار عکا پراکنده و پریشان و در اشتیاق لقاء آه می کشیدند لازم بود مشرّف شوند هم بلقای محبوب فائز و هم از اصغاء کلمات که در جواب مسائل معضله نازل میشد مستفیض گردند. بلی آنها هم احضار شده می آمدند می نشستند و بعد از اظهار ملاطفت نسبت به ایشان باز نزول آیات شروع میشد گاهی با تلفظ ساده و صدای غرّا و شمرده و گاهی با همان لحن ملیح روحپروری که زیارتنامه جمال ابهی را تلاوت می فرمودند نازل می شد حاضرین در بحر حیرت مستغرق بودند و ضمناً و تلویحاً بعضی جواب مسائل باطنی خود را میشنیدند و برخی درس عبرت می گرفتند. مجلس گرم میشد، ارواح بملکوت ابهی متوجه میگشت اما افسوس که این مجلس انس و خلوتگاه محبت خالی از اغیار نمی ماند درخانه مبارک بر وجه کل مفتوح بود – حاجب و دربان در این درگاه نیست – ناگاه یک یا دو چندین نفر وارد میشدند اگر اینها بسیار مبغض نبودند و لیاقت اصغاء این بیانات را داشتند به کلمات مرحبا مرحبا اهلاً و سهلاً پذیرائی می شدند و بعد از چند کلمه اظهار ملاطفت نسبت به فرد فرد دوره نزول آیات شروع میشد و مجلس رونق میگرفت و اگر لایق این مقام نبودند یا عده آنها زیاده برگنجایش اطاق بود به یک کلمه فی امان الله احباء را مرخص نموده به انجام کار خود به مقتضای وقت می پرداختند. این بود ترتیب نزول در وقتی که بیک نفرکاتب القاء میشد. اما بیشتر اوقات- نوشتجات بقلم مبارک نازل و به همین ترتیب و با همان پیش آمد انجام می گرفت یعنی درهنگام فراغت و به تنهائی قلم را دست گرفته مشغول می شدند اما سزاوار نمی دانستند که مسافرین خمیازه بکشند و منتظر و محتضر بمانند........ در هر صورت  حال که قلم در گردش و اطاق مبارک خلوت خوب است آنها هم بیایند بیشینند و درک فیض کنند. بر حسب احضار همگی مشرّف می شدند و مرحبا مرحبا خوش آمدید، می شنیدند اما قلم در گردش بود و لسان به اظهار شفقت و رأفت در حرکت گاهی کلمات منزله را تلفظ  می فرمودند گاهی مجلس بسکوت می گذشت و گاهی سکوت خود را می شکستند و می فرمودند: صحبت کنید من می شنوم. البته آنها که محو ومات جمال بی مثال بودند زبان بتکلم نمی گشودند ولکن غالباً ورود مهمانهای نا خوانده سد سکوت را میشکست یا از مشایخ عرب یا از محترمین عثمانی کسی یا کسانی وارد می شدند، در این هنگام قعود و قیام به مقتضای رتبه و مقام ایشان به عمل می آمد بعد از تعارفات رسمی باز قلم به جولان می افتاد و لسان در حرکت، اگر کسی صحبت نمی کرد به عربها می فرمودند : یا شیخ اکلی کیف حالک؟..... و اگر واردین ترک بودند و به مقتضای ادب ساکت می نشستند مکرر با آن قیافه منیر و تبسمهای دلپذیر به ترکی می فرمودند: سوزن بیریر یرندن آچ – یعنی صحبت را از یک طرف باز کن.


باز هم اگر سکوت حکمفرما بود و غیر از صریر، صدای دیگری به سمع نمی رسید باز مکرر می فرمودند: بیر یریرندن آچ – یعنی فتح باب سخن کن تا اینکه یک نفر به صحبت مبادرت نماید و سایرین بشنوند و هیکل مبارک در آن صحبت شرکت کنند اما انعقاد و اختتام مجلس تا این درجه هم به سکون و آرامش نمی گذشت گاهی اشخاصی دیگر در هنگام مشغولیت خاطر مبارک سرزده داخل میشدند و صحبت های مختلف پیش میامد گاهی قیل و قال و گهی گفتگو و جنجال بود و در این هنگامه ها قلم مبارک از حرکت باز نمی ماند......

    ای خواننده عزیز من مقصود از این طول کلام این است بدانیم این همه آثار و الواح و مناجاتها روحپرور که تلاوتش انسان را به ملکوت ابهی نزدیک میکند بیشتر در چه مواقعی نازل شده و با چه موانعی مواجه گردیده است عجب تر انکه تأثیر استماع نزول آیات نه تنها مؤمنین موقنین را مهتز می نمود بلکه منکرین و مفسدین را خاضع و متواضع می ساخت.

    "خاطرات نه ساله" از صفحات 64 تا 66

     

    حال بخوانید از خود نفس حضرت عبدالبهاء عین آنچه را که دکتر یونس خان  بتحریر کشیده :

         

    هُو الأبهی الأبهی

    ای سلاله شخص خطير راضی و مرضيّ، درگاه حضرت ربّ قدير،  وقت ضحی و هنگام حرکت و اشتغال ناس بشئون نفس و هوی ست هر کس بهوسی گرفتار و هر شخصی در غرضی نمودار يکی در بحر منافع مستغرق و ديگری در مفازه مکاسب مستهلک يکی راحت جان طلبد و ديگری مسرّت وجدان نفسی شهد و شکّر جويد و کسی عود و عنبر بر آتش مجمر خواهد يکی در عيش و عشرتست و ديگری در بند طيش و قيد راحت يکی آرزوی اوج عزّت نمايد و ديگری تمنّای فوج نصرت و حمايت و اين عبد در زاويه خمول نشسته و حضرت زين المقرّبين عليه بهآء اللّه الابهی حاضر و بعضی از امراء عسکر اين کشور نيز موجود و بعضی از دوستان نيز داخل از جهتی با امراء عسکر در مکالمه و مصاحبتم و از جهتی با دوستان در مؤانست و از جهتی مشغول بتمشيت مهام امور داخله و خارجه و از جهتی مشغول بتحرير اين ورقه ملاحظه کن دل چگونه بنار محبّت احبّاء اللّه مشتعل است که جميع اين موانع مانع نميگردد و قلم بذکر دوستان و ياد ياران مشغولست و روح بنفحات محبتّشان پر روح و ريحان و انّ هذا لهو الفضل العظيم و اللّطف المبين و الجود الکثير............

     

    مکاتیب حضرت عبدالبهاء جلد هشتم صفحات 107


https://t.me/Tolo_E_Carmel