Thursday, June 9, 2022

بهائیت، پایان دوران مأموریت اسلام را در مقام دین اعلام میدارد/ مهدی خلجی: مسأله‌ بهائیت چیست؟

 مسئله بهائیت چیست؟

 
 بهائیت؛ مسأله‌ای سیاسی

فارغ از اصل سیاست‌پرهیزی آئین بهائی، بهائیت در ایران از آغاز زایش خود مسأله‌ای سیاسی بوده است. 

چرائی آن آشکار است:

 تشیع دست‌کم از عهد صفوی به این سو سرشتی سیاسی یافته و سرمایه‌ای بی‌بدیل برای مشروعیت‌بخشی به حکومت گشته است. 

آیین بهائی به رغم دوری از هرگونه درگیری و درافتادن با غیربهائیان، از بُن با اعلام پایان دوران مأموریت اسلام در مقام دین معنا پیدا می‌کند.


فارغ از اصل سیاست‌پرهیزی آئین بهائی، بهائیت در ایران از آغاز زایش خود مسأله‌ای سیاسی بوده است. چرائی آن آشکار است: تشیع دست‌کم از عهد صفوی به این سو سرشتی سیاسی یافته و سرمایه‌ای بی‌بدیل برای مشروعیت‌بخشی به حکومت گشته است. آیین بهائی به رغم دوری از هرگونه درگیری و درافتادن با غیربهائیان، از بُن با اعلام پایان دوران مأموریت اسلام در مقام دین معنا پیدا می‌کند. با آن‌که مسلمانان به مسیحیت، در مقام دیانتی الاهی و آیینی ابراهیمی احترام می‌گذارند، ظهور محمد پیامبر اسلام را نشانه‌ و نقطه‌ پایان تاریخ اعتبار و حقانیت آن می‌انگارند. بر همین قرار، بهائیان نیز پیدایش آئین خود را به معنای آغاز دوران تازه‌ای در تاریخ قدسی می‌شناسند که در آن آئین بهائی یگانه دین الهیِ حقّ است و در عین حال، دیگر ادیان و مذاهب تنها، در خور حُرمت‌گزاری‌اند و پیروان آن‌ها از حقوقی همسان با بهائیان برخوردارند.


آیین بهائی، با نفی ایده‌ خاتمیت، خود را تازه‌ترین دین الاهی و جهانی می‌شمارد. بر این بنیاد، بهائیت در ذاتِ خود نفی حقانیت و تداوم اعتبار تشیع و اسلام در عصر جدید است و طبعاً اقتدارهای مذهبی و همه‌ نهادها و دستگاه‌های تکیه‌داده بدان‌ها را از نظر مذهبی نامشروع و منسوخ می‌بیند. در آیین بهائی پدیده‌ای به نام و با کارکرد طبقه‌ «روحانیت» پدیدنیامد، ولی تبلیغ دین و کوشش برای دعوت دیگران به گرویدن به بهائیت، تکلیف دینی یکایک بهائیان است. از این نظر، بهائیت در گروه ادیانی مانند یهودیت یا آیین زرتشتی جا نمی‌گیرد.
در نیمه‌ نخست سده‌ نوزدهم، سید علی محمد باب، نخست با دعوی «بابیت» و میانجی ارتباط با امام دوازدهم شیعیان بودن و سرانجام نوید دادنِ ظهور «کسی که خداوند وی را خواهد نمایاند»، رهبری جنبش دینی-اجتماعی تازه‌ای شناخته شد که شاید کمتر کسی می‌توانست درازای تداوم تاریخی و پهنای گستره‌ جهانی آن را در خیال بگنجاند. دعاوی گوناگون باب، هر یک، اعلام رویارویی بی‌پرده با روحانیت شیعه دیده و فهمیده ‌شد. با افزایش شتابانِ شمار پیروان باب، علمای شیعی حکم ارتداد آن‌ها را صادر کردند. بابی‌ستیزی و سپس بهائی‌ستیزی به تکلیفی دینی برای فرد فرد شیعیان و نیز جهاز و فرصتی در دست حکومت‌های پادشاهی قاجار و پهلوی برای نمایش مشروعیت سیاسی درآمد. رابطه‌ بابی‌ها و بهائی‌ها با دربار، پیشاهنگی‌شان در بنیادگذاری نظام آموزشی مدرن و اولویت دادن به تربیت مدرن نسل نو، پیشرو بودن ایده‌های آنان در زمینه‌ اصلاحات اجتماعی و آزادی و حقوق برابر شهروندان، همگرائی فکری‌شان با مشروطه‌خواهان و به ویژه شاخه‌ عرفی‌تر و تجددشناس‌تر آن‌ها، به مخالفان مشروطیت امکان بخشید که سخاوتمندانه با زدن برچسب بابی به مشروطه‌خواهان، مخالفان سیاسی خود را در معرض انواع فشارهای اجتماعی جامعه‌ شیعی بگذارند و آن‌ها را تا جای ممکن آسیب‌پذیر و منزوی گردانند

بیشتر بخوانید:

مسئله بهائیت چیست؟



No comments:

Post a Comment