Tuesday, January 1, 2013

تطابق علم و دین


http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%B7%D8%A7%D8%A8%D9%82_%D8%B9%D9%84%D9%85_%D9%88_%D8%AF%DB%8C%D9%86?match=zh


تطابق علم و دین

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

پرش به: ناوبری، جستجو
یکی از ۱۲ تعلیم اجتماعی دیانت بهائی این است که دین باید مطابق علم و عقل باشد.
مطابقت دین با علم و عقل یکی از ۱۲ تعلیم اجتماعی دیانت بهائی است.
بهائیان اعتقاد دارند که دین و علم و عقل هماهنگ بوده و با یکدیگر تطابق دارند. از نظر بهائیان علم موهبت الهی است. از انجا که علم کاشف حقایق اشیاء است بهائیان علم را بزرگ‌ترین منقبت جهان می‌دانند.[۱]
عبدالبهاء می‌گوید: «...دین با علم توأم است زیرا دین و علم هر دو حقیقت است اگر دین مخالف حقیقت باشد وهم است و هر مسئلهٔ دینی که مخالف علم صحیح و عقل کامل باشد شایان اعتماد نه. پس تقالید و رسوماتی که منافی علم و ترقّی است باید زائل نمود...»[۲]
عبدالبهاء دین را مروّج علم می‌داند و اظهار می‌دارد که هرگاه یک دین الهی ظهور کرده، علوم و فنون نیز توسط پیروان آن دین و حتی مردمان دیگر، پیشرفت زیادی حاصل نموده‌است.[۳]
عبدالبهاء، همچنین جهل و تقلید را موجب گمراهی و عامل اختلافات میان اقوام مختلف می‌داند و علم را سبب عزت و رفع بسیاری از مشکلات بشر معرفی می‌نماید.[۴] به علاوه مقام علما و فلاسفهٔ روشنفکر را عظیم می‌شمارد.[۵][۶]

محتویات

انواع علم

عبدالبهاء می‌گوید:
«... علم بر دو قسم است: علوم مادیه و علوم الهیه. علوم مادیه کشف اسرار طبیعت کند، علوم الهیه کشف اسرار حقیقت نماید. عالم انسانی باید تحصیل هر دو علم کند؛ اکتفای به یک علم ننماید، زیرا هیچ پرنده‌ای بجناح واحد پرواز نکند. باید به دو بال پرواز نماید. ... مقصود از علم لاهوتی (الهی) کشف اسرار الهی است، ادراک حقایق معنوی است. ...» [۷]

تطابق علم و دین

دین بهائی تأکید می‌نماید که علم و دین تفکیک ناپذیرند؛ اگر حقیقت یکی باشد، محال است که علم مطلبی را صحیح تلقی نماید ولی دین آن را حقیقت به حساب آورد.[۸] عبدالبهاء علم و عقل را میزان سنجش تلقی می‌کند و بیان می‌دارد که انسان باید دین را با عقل بسنجد و بفهمد.[۹]

ضعف عقل

طبق اعتقادات بهائی عقل انسان با تمام توانائی‌های انکارناپذیرش، نمی‌تواند کاملاً درست تصمیم بگیرد و اگر نتواند مطلبی را که دین می‌گوید ادراک نماید، قصور از دین نیست بلکه از عقل است.[۱۰] و تنها عقل کامل، عقل کلّی الهی است که ماوراء طبیعت است و محیط بر جمیع اشیاء است. این عقل فقط مخصوص مظاهر مقدسه‌است.[۱۱]

پاورقی

  1. خطابات صفحه ۳۵۷
  2. پیام ملکوت، عبدالحمید اشراق خاوری، ص ۵۹
  3. افاقیه صفحهٔ ۱۳۰
  4. خطابات تهران صفحهٔ ۶۳
  5. لوح حکما
  6. لوح دکتر فورال
  7. نجم باختر جلد سوم، شماره ۶-۷-۸
  8. دیانت بهائی آیین فراگیر جهانی، اثر ویلیام هاچر و دوگلاس مارتین، ص۱۲۱
  9. پیام ملکوت، تألیف عبدالحمید اشراق خاوری، صفحهٔ ۸۹و۹۰
  10. خطابات مصر صفحهٔ ۲۲۵
  11. مفاوضات حضرت عبدالبهاء ص۲۱۹-۲۲۰

منابع

  • مبادی روحانی دیانت بهائی

منبع

کتاب مجموعه‌ای از مطالب دیانت بهائی، صفحه ۲۶


مطالب مرتبط با آئین بهائی
Bahai star.svg

شخصیت‌های اصلی
نوشته‌ها
شخصیت‌های بارز
تعالیم
بیشتر

باب
بهاءالله

عبدالبهاء

شوقی افندی

کتاب اقدس
کتاب ایقان

کلمات مبارکه مکنونه

کتاب عهدی

کتاب بیان

الواح وصایا

هفت وادی

رساله سوال و جواب

مارثاروت · طاهره
بدیع
· حروف حی
ایادیان امرالله

وحدت عالم انسانی
تحری حقیقت

تساوی حقوق رجال و نساء

تطابق علم و دین

وحدت لسان و خط

نشانه‌ها · ادبیات
آموزه‌ها
· احکام
تاریخچه
· مؤسسات
گاهشماری
· زیارت
فهرست مقالات بهائی

از آنجایی که علم و دین در زمانهای گذشته اکثر در مقابل هم قرار گرفته بودن و از طرفی و دانشممندان و از طرفی علمای دین هر کدام دین یا علم را کافی و شافی برای بشریت می‌دانسته‌اند و در دنیای امروز هم هنوز هم افرادی یکی از دو راه را برای کشف حقیقت کافی می‌دانند دیدگاه دیانت بهائی دیدگاهی کاملاً بدیع و تلفیقی می‌باشد. اولا : دین و علم هر کدام دارای دو عرصه کاملاً متفاوت می‌باشند علم دانایی و کشف حقاقیق مادی را می‌کند و دین اخلاق می‌آموزد و کمالات روحانی را ترویج مینکند. بنا براین نمی‌توان دو چیز را که تفاوت عرصه دارند باهم مقایسه نمود و هر یک را بر دیگری ترجیح داد. دیدگاه دیانت بهائی این است که این دو قوه باید در کنار هم و هر کدام در جای خود هر دو برای سعادت بشریت استفاده شوند. انسان دین بدون تفکر و تعقل خرافات است و علم و دانشی ک منضم به کمالات اخلاقی و انسانی نیباشد آثار مخرب دارد. پس این دو هر و در کنارهم برای بشر لازم است. ثانیا: چون عقل(علم) و دین هر دو عطیه‌ای از خداوند یگانه و واحد هستند به دلیل اینکه یگانگی منشاءدارند اصولا نباید در تضاد و تباین باشند. یک اصل اساسی در دیانت بهائی وجود دارد که می‌گوید که حقیقت دین هم مانند تمامی حقایقی که در این جهان نسبی بروز می‌کنند نسبی است نه مطلق. بنا بر این اصل هر دینی که متناسب با عقل و دانش بشر در هر عصر ظهور می‌کند به دلیل تناسب با اوضاع خاص زمان و مکان اصولا با علم و عقل آن دوره بشر در تضاد نیست. این است که عقل و علم رو به تکامل و همچنین ادیان در سیر تکاملی مستمر خود همیشه همراه هماهنگ هستند.




No comments:

Post a Comment