Sunday, September 22, 2013

ضرب و شتم مهندس بهزاد شكوهي شهروند بهائي75 ساله و معاون سابق وزير كشاورزي در فرمانداری استان تهران


ضرب و شتم مهندس بهزاد شكوهي شهروند بهائي 75 ساله و معاون سابق وزير كشاورزي  در فرمانداری استان تهران.  


هرانا؛ ضرب و شتم یک شهروند بهایی ۷۵ ساله در فرمانداری استان تهران
https://www.hra-news.org/1389-01-27-05-24-07/16647-1.html

خبرگزاری هرانا - بهزاد شکوهی شهروند بهایی ۷۵ ساله که برای پیگیری مطالبات خود از وزارت کشاورزی اقدام به تهیه دادنامه نموده بود، پس از احضار از سوی فرمانداری تهران مورد ضرب و شتم و هتاکی قرار گرفت.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، بهزاد شکوهی پیرمرد ۷۵ ساله بهایی سالهای قبل از به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی در سمت معاونت وزیر کشاورزی مشغول بکار بوده و پس از سال ۵۷ مانند سایر شهروندان بهایی که سمت دولتی داشتند از کار خود اخراج و منفصل دائم از خدمت گردید.

بهزاد شکوهی پس از ۳۴ سال از زمان اخراج خویش از اداره مزبور، با روی کار آمدن دولت جدید داد نامه‌ای تنظیم کرده و آنرا تقدیم مقامات کرده بود پس از این اقدام فرمانداری استان تهران در خیابان عباس آباد ابتدای ميرعماد وی را احضار نموده و در آنجا اقدام به ضرب و شتم وی نمودند.

یکی از نزدیکان این شهروند بهایی به گزارشگر هرانا گفت: " بهزاد شکوهی در فرمانداری مورد هتاکی و ضرب و شتم فراوان قرار می‌گیرد و تهدید می‌شود که دیگر این موضوع را پی گیری ننماید."

وی ادامه داد: " در تمامی نقاط بدن آثار کبودی و ضرب و جرح مشاهده می‌شود. تشویق ایشان برای رفتن به پزشکی قانونی و شکایت ثمری نداشت چرا که ایشان ضمن آنکه تهدید به پیگیری پرونده خویش شده‌اند از همسر خود که چند سالی است به بیماری الزایمر مبتلا شده‌اند پرستاری می‌نمایند."

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

ضرب و شتم مهندس بهزاد شكوهي شهروند بهائي 75 ساله و معاون سابق وزير كشاورزي در فرمانداری استان تهران

مهندس بهزاد شكوهي شهر وند مضروب و مصدوم بهائي، انساني شريف و خدمتگزار ملت ايران بوده و از منسوبين شهيد مجيد جناب دكتر مسرور دخيلي و نيز از نوادگان ملا حسين دخيل مراغه اي شاعرمعروف و توانا و اديب فرزانه و بنيانگذار نوحه و مرثيه سرائي تركي و فارسي و صاحب ديوان دخيل مراغه اي ميباشند .

بَذل جان و ترك مال و نام و ننگ

در طريق عشق، اوّل منزل است

كوي عشق است نه صحراي پُر از لاله و گل

سبزۀ تيغ، در اينجا ز كمر ميگذرد

جگر شير نداري سفر عشق مكن

عاشق صادق از جان و ز سر ميگذرد

اندر آندم كه نَمي در قدح شبنم نيست

آب تيغ از سر ما بيحد و بر ميگذرد

ما به رسوائي عَلَم را ، چونكه بر افراشته ايم

بر سر كويِ غم اول، ماتم خود داشته ايم


                                            دخيل مراغه اي






No comments:

Post a Comment