Iraj Sadeghian
شخصی خدمت حضرت عبدالبهاء عرض کرد:
*آیا نفوذ کلمة الله از شمشير حضرت محمّد برّنده تر است ؟* فرمودند :
بله، دراين امر شمشير، نفحات الهيّه است، آن شمشير مى کُشت، اين جان مىدهد ، آن خراب مى کرد ، اين آباد مىکند ، آن بى سر و سامان مىکرد ، اين سر و سامان مىدهد، خيلی فرق است ميان آن شمشير و اين شمشير. ليکن حقّ يفعل مايشاء و يحکم مايريد است، آنوقت چنان اقتضا کرد و حالاچنين اقتضا مىکند، آن شمشير قلاع از سنگ و آهک فتح مى کرد و اين شمشير قلاع قلوب را مسخّر مىکند ، آن شمشير حکايت از قهر الهى مىکرد، اين شمشير از رحمت بى منتهاى الهى، آن شمشير سبب فصل و تفريق بود، اين شمشير سبب وصل و تأليف است . لکن حقّ يفعل مايشاء است لايسئل عمّا يفعل ، آن شمشير اذا رأيتم الّذين کفروا ضربوا الّرقاب ، اين شمشير عاشروا مع الاديان بالّروح و الّريحان .... از بدايت عالم آن چه در کتب سماوى و در تواريخ ذکر شده ، تا به حال در هيچ دورى از دوران انبياء ، نداى الهى در مدّت قليله جهانگير نشده و آوازه و صيت امرالله در جميع اقاليم منتشر نگرديده است ، الاّ در اين ظهور . چون به کتب رجوع شود واضح مىشود که علّت از چيست . اين از بريدگى اين شمشير است و از قوّت آن بازو ، با وجود اين عجب است که اهل ايران هنوز غافلند هنوز محتجبند ، هنوز در شبهه اند و هنوز متزلزلند و هنوز مضطربند . نداى الهى اهالی غرب را که هزاران فرسنگ دور هستند بيدار نموده ولی در ايران که وطن حقّ است هنوز خفته بسيارند و در خواب گرفتارند. صور اسرافيل هم آنها را بيدار نکرد و لابد روزى خواهد آمد که ايران را خدا بيدار می کند. " بسيارى از ايرانيان مثل عنکبوت مىمانند هرچه پردههايشان را ميدرى فوراً يک پرده ديگر مى سازند ، هرچه شُبهاتشان را رفع مى کنى يک شُبهه ديگر مىآورند .... "
طراز الهى جلد ١ ، ص ٣١
No comments:
Post a Comment