Faridah Mirzaei
حکایتی از جناب «هوشنگ محمودی» در باره وسعت معلومات دکتر «علیمراد داوودی»
وقتی از دکتر داوودی خواسته شد برای ضبط مطلبی با عنوان «محبت» در استودیو حاضر شود، ولی در هنگام ورودشان به استودیو از ایشان خواسته شد که به جای «محبت» در مورد «ماتریالیسم» مطالبی ایراد نمایند. دکتر داوودی قبول کردند. اما در وقت ضبط و صدابرداری نظر به ملاحظاتی مجدداً از ایشان تقاضا شد مطالبی دربارۀ «بقای روح انسانی» بیان نمایند. این درخواست نیز مورد قبول ایشان قرار گرفت و با نهایت استادی به انجام رسید.
در خصوص روش تدریس ایشان در مدارس و دانشگاه ها، مختصر آنکه وی از محصّلین انتظار داشت که در همه امور دقت کنند. در مدرسه معمولاً مدتی در بیرون کلاس می ایستاد تا به همه فرصت فعالیت بدهد ولی وقتی وارد کلاس می شد، خواستار سکوت مطلق و دقت محصلین بود. در دانشگاه قبل از شروع به درس از یکی از دانشجویان می خواست که خلاصۀ دروس قبل را بیان دارد و سپس خود به تدریس می پرداخت.
فعالیت های امری دکتر داوودی که از اواخر جوانی با خدمت در کمیسیون ها و محافل محلی آغاز شده بود در سال ۱۳۱ بدیع ( ۱۳۵۳ ه.ش) با عضویت در محفل روحانی ملی به شکوفایی کامل رسید، مخصوصاً از سال دوم عضویت که به سِمَت منشی محفل منصوب شدند، به بهترین نحو از عهدۀ مسئولیت های خطیر برآمدند.
در رضوان ۱۹۷۸ میلادی (۱۳۵۷ شمسی) در چهارمین کانونشن بین المللی بهائی در شهر حیفا که برای انتخاب اعضای بیت العدل اعظم تشکیل شده بود، شرکت کردند.
دکتر داوودی در سنین متوالی عضو لجنۀ ملی تصویب تألیفات و نیز لجنۀ نشر آثار امری بودند و آرای صائب ایشان در نشر شایسته آثار مبارکه و مولفین بهائی مورد استفاده فراوان قرار گرفت.
ایشان از سال ۱۳۰ بدیع ( ۱۳۵۲ شمسی) به خدمات مهمی در زمینه نشر معارف بهائی موفق گردیدند از جمله انتشار جزوات هجده گانۀ موسوم به مطالعه معارف بهائی به وسیله لجنۀ ملی مطالعات و انتشارات که دکتر داوودی از اعضای موثر و برجسته آن محسوب می شدند.
تدریس مسائل و کتب امری به جامعه خصوصاً جوانان بهائی وجهۀ همت ایشان بود که با تأسیس موسسه عالی معارف بهائی به کمال خویش رسید. این موسسه به هدایت بیت العدل اعظم الهی در پیام نوروز ۱۳۱ بدیع، با برنامه ای منظم در سال ۱۳۲ بدیع آغاز به کار کرد و مسئولیت آن از روز اول از جانب محفل روحانی ملّی بر عهدۀ دکتر داوودی و بدیع الله فرید گذاشته شد. دکتر داوودی علاوه بر مسئولیت های دیگر عهده دار تدریس مسائل عرفانی و فلسفی گردیدند و دانشجویان را با عرفان غنی اسلامی و آثار گذشتگان آشنا کردند.
با ازدیاد مسئولیت های امری، دکتر داوودی اوقات تدریس در دانشگاه و امور مربوط به ترجمۀ کتب فلسفی را بسیار تقلیل داد و ضمناً برای اوقاتی که صرف خدمات امری می کرد، حقوقی قبول ننمود و حتی از دریافت هزینۀ مسافرت که برای امور امری انجام می داد، صرف نظر کرد.
در سال ۱۳۵۷ چون ادامۀ تدریس در دانشگاه را غیر ممکن یافت از استادی در دانشگاه استعفا داد. در آن ایام پر خطر دکتر داوودی همواره آمادۀ استقبال از بلایا بود و از همیشه خوشحال تر می نمود. خانواده اش تصور می کردند این آرامش او ناشی از ترک کار و آزادی بیشتر او برای انجام خدمات امری است. به خصوص که در آن اوقات بیش از گذشته به افراد خانوادۀ خود توجه می نمود و به تفریح و تحصیل آنان رسیدگی می کرد.
حیات دکتر داوودی وقف ایفای وظیفه اش نسبت به خانواده و جامعۀ بهائی بود که افراد آن را جزء خانوادۀ خود می دانست و به سعادتی که برای خدمت به این خانوادۀ بزرگ به او عنایت گردیده افتخار می نمود.
دکتر داوودی در آثارش از مبادی و تعالیم مبارکۀ امر بهائی برای تبیین و توضیح هر چه دقیق تر مکاتب فکری بهره می گرفت و به همین جهت روش او در تحلیل مسائل علمی و فلسفی کم نظیر و بسیار قوی و نیرومند جلوه می کرد… اما در مقام اول عمیقاً اعتقاد داشت که امر بهائی حقیقت نهایی است. از نظر او دیانت بهائی وسیله نجات است نه فلسفه و دانش. به نظر او عقاید ابن سینا، بیرونی، فارابی و ملا صدرا مباحثی است که در خدمت توضیح پدیده های عالم وجود در می آید. به همین جهت دکتر داوودی به فلسفۀ شرق بیش از فلسفۀ ایده آلیسم غرب تمایل داشت. البته همواره از تعصب و واپس گرایی مذهبی انتقاد می کرد.
این دانشمند شهیر و استاد بی نظیر فلسفه، در تاریخ بیستم آبان ماه ۱۳۵۸ توسط مأمورینی مجهول الهویّه، ربوده شد و به شهادت رسید.
تلخیص با اندکی تصرف از کتاب انسان در آئین بهائی، جلد اول، فلسفه و عرفان، به کوشش وحید رأفتی، صفحات ۲۸ تا ۵۳ و جلد سوم صفحات ۲ تا ۱۴
No comments:
Post a Comment